یک کارشناس اقتصاد در گفت‌و‌گو با صمت :

بازار ارز به وضعیت باثبات‌تر بازمی‌گردد

یک متخصص حوزه پولی می‌گوید: «میان ایران با عراق یا افغانستان و حتی سوریه تفاوت است. در آن کشورها دولت وظیفه خود نمی‌داند که ارز بازار را تامین کند و همین نیز موجب کنترل هزینه‌ها شده و به‌تبع آن کشورهای جنگ‌زده منطقه امروز با تورم یک‌رقمی مواجهند، اما ایران که درگیر جنگ نظامی نیست، برای 3 سال پیاپی تورمی بیش از ۴۰ درصدی را تجربه کرده است.»

بازار ارز به وضعیت باثبات‌تر بازمی‌گردد

یک متخصص حوزه پولی می‌گوید: «میان ایران با عراق یا افغانستان و حتی سوریه تفاوت است. در آن کشورها دولت وظیفه خود نمی‌داند که ارز بازار را تامین کند و همین نیز موجب کنترل هزینه‌ها شده و به‌تبع آن کشورهای جنگ‌زده منطقه امروز با تورم یک‌رقمی مواجهند، اما ایران که درگیر جنگ نظامی نیست، برای 3 سال پیاپی تورمی بیش از ۴۰ درصدی را تجربه کرده است.» بها‌الدین حسینی‌هاشمی، کارشناس اقتصاد عنوان می‌کند: «نرخ رشد نقدینگی را واقعا کاهش دادند، اما همچنان نقدینگی در حال افزایش است و شدت این شاخص در کشور ما بیش از حد نرمال است. یعنی نسبت به رشدی که سال گذشته اقتصاد کشور داشته، افزایش ۲۵ درصدی نقدینگی بسیار زیاد بود. آنچه که برای مسئولان دستاورد محسوب می‌شود این است که شتاب رشد نقدینگی را مدیریت کردند.»

آنچه در ادامه می‌خوانید متن کامل گفت‌وگوی صمت با این کارشناس حوزه پولی است.

از روز ۱۴ فروردین که عملا سال کاری شروع شد، نوسانات فراوانی در بازارهای داخلی به‌وجود آمد. به‌عنوان یک کارشناس اقتصاد نگاه شما به این مسئله چیست؟

چیزی که امروز همگان می‌توانند بر آن صحه بگذارند این است که افزایش تنش‌ها و مناقشه میان ایران و اسرائیل مهم‌ترین عامل نوسانات اخیر بوده است.

فکر می‌کنید روند کاهنده نرخ طلا و دلار ادامه خواهد یافت؟

تا اندازه‌ای ادامه خواهد یافت، اما نباید این انتظار را داشته باشیم که شرایط به گذشته برگردد.

این ادعا را که ایران با پاسخ متقابل توانست بازار را کنترل کند، چقدر جدی می‌گیرید؟

این موضوعی پیچیده است و تا اندازه‌ای نیاز به تخصص در حوزه روابط بین‌الملل دارد. این اتفاق اثرات موقتی در بازارهای داخلی داشته و شواهد بازارهایی همچون ارز و طلا نیز مؤید همین مسئله بود. در واقع شوک‌های مشاهده‌شده در بازارها در آغاز با حداکثر تاثیر بروز پیدا می‌کنند، اما پس از اینکه مشخص می‌شود تنش‌ها در چه سطحی می‌مانند، روند نرمال آغاز می‌شود. از نظر من بخش مهمی از کاهش قیمت‌ها در بازارهای داخلی کشورمان به این برمی‌گردد که مشخص شده تنش‌های میان تهران و تل‌آویو بیشتر نخواهد شد.گفته می‌شود برخی جو روانی خاصی را ایجاد کرده بودند؛ به‌گونه‌ای‌ که نرخ دلار در بازار غیررسمی روز یکشنبه هفته جاری تا حوالی ۷۲ هزار تومان نیز افزایش یافت، اما از ساعات اولیه روز دوشنبه شاهد این بودیم که به‌سرعت اثرات هیجانی تخلیه شده و این روند ادامه خواهد داشت.

چه شوک ناشی از حمله به کنسولگری ایران در دمشق و چه پاسخ جمهوری اسلامی در حمله موشکی و پهپادی به سرزمین‌های اشغالی، پس از چندی اثرشان تخلیه و همین نیز موجب می‌شود که این شوک‌ها تبعات بلندمدت نداشته باشند. باید در نظر داشت که اثرات این اتفاق در بازارهای جهانی نیز در حال تخلیه شدن است و به‌زودی نرخ طلا و نفت و حتی رمزارزها در بازارهای جهانی به شرایط عادی و بلندمدت خود باز خواهند گشت؛ بنابراین انتظار می‌رود نرخ دلار نیز با وقفه کوتاهی به روند بلندمدت خود برگردد، اما بعید است که نرخ هر دلار امریکا به مدار ۵۰ تا ۵۵ هزار تومان بازگشت کند.

فکر می‌کنید روند آتی بازار طلا چگونه خواهد بود؟

اونس جهانی طی ماه‌های اخیر روند صعودی گرفته است؛ به‌طوری که سد مقاومت 2هزار دلاری شکسته شد و بهای هر اونس طلا تا ۲۳۵۰ دلار افزایش یافت. شواهد جهانی حکایت از این دارد که نرخ اونس جهانی همچنان با شیب ملایم افزایش یابد. این روند البته روند حاکم بر بازار است و اثرات روانی اتفاقات اخیر منطقه در حال تخلیه شدن است.

بازار نفت چه واکنشی خواهد داشت؟

درباره نرخ کوتاه‌مدت نفت نیز باید اشاره کنم به‌دلیل بهبود رشد جهانی و افزایش تقاضای کامودیتی‌ها که حکایت از تقویت تولید جهانی دارد، برآورد بنده این است که نرخ نفت در کوتاه‌مدت بین ۸۰ تا ۸۵ دلار در نوسان باشد و چندان افق کاهشی برای نرخ نفت وجود ندارد.

درباره نرخ ارز چه ارزیابی دارید؟

آنچه نرخ دلار را در داخل کشور ما تعیین می‌کند، سیاست‌های کنترل تورم، مهار ناترازی‌های اقتصاد کلان، کاهش کسری‌های تجاری غیرنفتی و حساب سرمایه است و دولت باید بر بهبود وضعیت عوامل پایدار تمرکز کند و هرقدر سیاست‌ها و اصلاحات در راستای موارد اشاره‌شده انجام شود، قطعا علامت مثبتی در پی خواهد داشت و در کنترل نرخ دلار اثرگذار خواهد بود.تعلل دولت در انجام اصلاحات اقتصادی می‌تواند به افزایش روند تدریجی نرخ دلار منجر شود. تاکید دارم چنانچه روند اصلاحات اقتصادی امیدبخش باشد، حتی می‌تواند از بار انتظارات تورمی به هر دلیلی بکاهد؛ بنابراین دولت باید جسارت و برنامه اصلاحات اقتصادی را در جهت مهار ناترازی‌های اقتصاد کلان و تقویت حکمرانی ریال داشته باشد و این پیام را به جامعه صادر کند که اجازه تشدید کسری‌ها و ناترازی‌ها را نخواهد داد.

شرایط خاص ایران در تشدید اثرات شوک‌های بیرونی چه تاثیری دارد؟

تردید نکنید اگر اقتصاد ایران در یک وضعیت نرمال قرار داشت، جهش‌های ناشی از شوک‌های سیاسی داخلی و خارجی به این شدت بروز نمی‌کردند. اقتصاد ایران امروز همزمان با اینکه بخش نفتی و بانکی آن به‌شدت تحریم شده، انتظارات تورمی بالایی را تجربه می‌کند و هیجانات سیاسی ناشی از تنش‌های داخلی و خارجی هم مزید بر علت شدند تا شوک‌ها دامنه‌ای گسترده پیدا کنند.

دولت در سال جاری باید حل کدام مسائل را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهد؟

من فکر می‌کنم روندی که در 3 ماه گذشته بر بازار ارز حاکم بوده ر جهش‌های قیمتی آن، ضرورت پاسخ به این سوال ازسوی دولتی‌ها را افزایش داده که در نهایت می‌خواهند برای نرخ سوخت و حامل‌های انرژی چه تصمیمی بگیرند. شنیده‌ها نشان می‌دهد دولتی‌ها هم به این مسئله فکر می‌کنند و به‌نظر می‌آید در ماه‌های آینده شاهد افزایش نرخ حامل‌های انرژی باشیم تا از این طریق دولت هزینه‌های خود را تعدیل کند.

از سوی دیگر اکنون نرخ تسعیر ارز که همچنان ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان است، با نرخ بازار شکافی بزرگ دارد که همین شکاف زمینه انواع سوءاستفاده‌ها را فراهم می‌آورد. در حال حاضر فاصله نرخ میان ارز دولتی و مرجع چنان افزایش یافته که مانند نرخ ارز ترجیحی شده و مشکلاتی را مشابه زمانی که ارز ۴۲۰۰ تومانی وجود داشت، شاهدیم.بر همه این مسائل البته کنترل نرخ تورم ارجحیت دارد. نرخ تورم نقش بسیار مهمی بر همه شاخص‌ها و حتی رفتار اقتصادی مردم و مصرف‌کنندگان دارد. نرخ تورم بالا خود عامل اصلی تشدید نرخ تورم است. تورم بالا منجر به کسری بودجه و کاهش مصرف می‌شود و این امر به کاهش نرخ رشد اقتصادی هم می‌انجامد. ضمن اینکه با رشد تورم، نقدینگی هم با شتاب بیشتری رشد می‌کند که این نیز عامل تشدید‌کننده مضاعفی برای کاهش ارزش پول ملی خواهد بود.

از نظر بانک مرکزی کنترل نقدینگی محقق شده است. نگرانی شما چیست؟

نرخ رشد نقدینگی را واقعا کاهش دادند، اما همچنان نقدینگی در حال افزایش است و شدت این شاخص در کشور ما بیش از حد نرمال است. یعنی نسبت به رشدی که سال گذشته اقتصاد کشور داشته، افزایش ۲۵ درصدی نقدینگی بسیار زیاد بود. آنچه که برای مسئولان دستاورد محسوب می‌شود این است که شتاب رشد نقدینگی را مدیریت کردند.

در این میان باید به یک نکته دیگر هم توجه داشته باشیم؛ هرقدر یک عدد بزرگ‌تر باشد، درصد افزایش یا کاهش هم بزرگ‌تر می‌شود.

مثلا اگر میزان نقدینگی در کشور ما تنها هزار میلیارد تومان بود، افزایش ۲۵ درصدی آن در یک سال معادل ۲۵۰ میلیارد تومان می‌شد. حالا تصور کنیم مجموع نقدینگی هزار هزار میلیارد تومان است؛ رشد ۲۵ درصدی آن به‌معنای افزایش ۲۵۰ هزار میلیارد تومانی است. ایران در سال گذشته ۸ هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی داشت که افزایش ۲۵ درصدی آن به این معنی است که 2 هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی ایجاد شد. 2 هزار هزار میلیارد تومان یک رقم بنیان‌کن است و فشاری چون زلزله 7ریشتری را به هر اقتصادی وارد می‌کند.به این ترتیب من فکر می‌کنم ابرچالش اقتصاد ایران بیش از اینکه رشد نقدینگی باشد، پایه نقدینگی است که به یک ابرچالش بزرگ و مهم تبدیل شده، زیرا در شرایط فعلی اگر نرخ رشد نقدینگی به ۱۰ درصد هم کاهش یابد، رقم بزرگی پول بدون پشتوانه وارد اقتصاد می‌شود که خود آن یک عامل مهم برای نوسانات آینده خواهد بود.

فکر می‌کنید چالش اصلی اقتصاد ایران چه خواهد بود؟

اقتصاد ایران، اقتصادی دچار تحریم است که در آن برخی کالاهای حیاتی چندنرخی هستند و همین نیز موجب شده هر تکانه‌ای به اقتصاد ایران شوکی بزرگ‌تر از انتظار را به‌وجود بیاورد. این تفاوت یک اقتصاد با ارز چندنرخی با اقتصادهایی است که ارزشان تک‌نرخی است. این تفاوت میان ایران با عراق یا افغانستان و حتی سوریه است.

در آن کشورها دولت وظیفه خود نمی‌داند که ارز بازار را تامین کند و همین نیز موجب کنترل هزینه‌ها شده و به‌تبع آن کشورهای جنگ‌زده منطقه امروز با تورم یک‌رقمی مواجهند، اما ایران که درگیر جنگ نظامی نیست، برای 3 سال پیاپی تورمی بیش از ۴۰ درصدی را تجربه کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین