الزامات و پیامدهای دلارزدایی
یکی از اصلیترین ابزارهای ایالات متحده امریکا برای سیطره بر اقتصاد بینالملل و تحکیم پایههای سلسله مراتب دستوری واشنگتن در جهان، واحد پول این کشور یعنی دلار بوده که بارها در جنگ اقتصادی علیه واحدهای ملی ناهمسو نیز به کار رفته و میرود.
یکی از اصلیترین ابزارهای ایالات متحده امریکا برای سیطره بر اقتصاد بینالملل و تحکیم پایههای سلسله مراتب دستوری واشنگتن در جهان، واحد پول این کشور یعنی دلار بوده که بارها در جنگ اقتصادی علیه واحدهای ملی ناهمسو نیز به کار رفته و میرود. از اینرو کشورهایی مانند ایران میکوشند با استفاده از سیاستها و روشهای گوناگون از زیر فشار دلار رهایی یابند؛ ضرورتی که اینک مورد توجه و تاکید بیشتری قرار گرفته است. حسین راغفر، اقتصاددان در گفتوگو با ایرنا اصلیترین الزام برای رهایی از قیدوبندهای دلاری را تحول در تولید میداند آن هم نه تنها تولید نفت و گاز بلکه تولیدی که در آن نقش فناوری و نیروی انسانی برجسته است.
مختصات و شرایط اقتصادی که در آن به سر میبریم، چیست که اقتضای آن دلارزدایی است؟
اول باید ببینیم منظور شما از دلارزدایی چیست؟ ببینید اقتصاد دلاری یعنی اقتصادی که مبنای پولی آن یا به دلار متصل باشد یا اینکه با دلار انجام گیرد. بنابراین اگر منظور از دلارزدایی در اقتصاد ایران، سیاستی است که دولتها در ۳۵ سال بعد از جنگ انتخاب کرده و اقتصاد را به اینجا رسانده است که باید اینگونه گفت این سیاست دلارزدایی ابتدا میبایست به تقویت پول ملی اهتمام میورزید. در صورتی که مشاهده میکنیم حتی در بعضی از فعالیتهای نهادهای حافظ امنیت ملی و اقتصادی کشور، پول ملی خودمان را قبول ندارند. برای نمونه در جاهایی مانند وزارت امور خارجه و بانک ملی در قبال خدماتی که ارائه میکنند، گفته میشود که باید یورو پرداخت شود. البته آنها مدعی هستند بانک مرکزی به آنها گفته که حاضر نیست در مقابل ریالی که دریافت میکنند معادل ارز تعهد کنند. بنابراین باید در وهله نخست این تضعیف پول ملی که در مدت سه دهه گذشته انجام گرفته اصلاح شود. تقویت پول ملی یکی از عوامل اصلی دلارزدایی است زیرا وقتی پول ملی تقویت شود، مردم به آن اعتماد میکنند و گرایشی برای تبدیل پول ملی به ارزهای خارجی از جمله دلار نخواهند داشت. نتیجه اینکه مسئله دلارزدایی را باید از اصلاح سیاستهای داخلی شروع کنیم.
حرکت به سمت دلارزدایی در مقطع فعلی آیا محرکی درونی دارد یا همراهی با روندی جهانی است که به خصوص از سوی قدرتهای شرقی و اقتصادهای نوظهور دنبال میشود؟
در این مورد باید به منافع ملی توجه کرد. بهطبع مسئله ما تنها دلار نیست. مسئله این است که آیا اقتصاد ملی ما قادر به خلق ارزش است؟ چرا که در این صورت میشود گفت میتواند به تقویت پول ملی کمک کند. مشکل اساسی در اقتصاد ما این است که تولید نداریم و اینها بیشتر شبیه به شعار است که ما مثلا دلارزدایی کنیم. منظور از دلارزدایی در اینجا سلطه دلار است. البته سلطه دلار در اقتصاد جهانی یک مسئله بسیار واقعی است که طی دههها شکل گرفته و قدرت فوقالعادهای به اقتصاد امریکا داده است که در مقابل انتشار یک کاغذ بهعنوان ۱۰۰ دلاری که ظاهرا ۴۰ سنت خرج انتشارش میشود میتواند ۹۹ دلار و ۶۰ سنت بقیه آن خرج کند و قادر است که کالا وارد کند؛ یعنی در مقابل چاپ کاغذ، کالا وارد کند.
این روند و تقاضا برای آن کاغذ در بازارهای جهانی مشهود است، از جمله در اقتصاد پول ایران؛ در امریکا کاغذ چاپ میکنند، اینجا مردم جلوی بانکها صف میکشند. مردم با اشتیاق کاغذ میخرند. علت این اشتیاق در واقع تضعیف پول ملی است و اینکه مردم میکوشند که پول ملی خود را تبدیل به کاغذی کنند که در جهان اعتبار دارد. بنابراین برای اینکه گرایش مردم را در داخل تغییر دهیم باید به تقویت پول ملی کمک کنیم چون تغییری که برای ارز در بازار وجود دارد نوعا به خاطر این است که مردم احساس میکنند پول ملی آنها روز به روز ارزش خود را از دست میدهد و علت آن هم سیاستهای خود حاکمیت است.
دلارزدایی چه مزیتهایی برای اقتصاد ایران به همراه دارد؟
اگر قرار باشد دلارزدایی در اقتصاد جهانی صورت گیرد اما در ایران هیچ اقدام جدی برای تقویت پول ملی نشود هیچ فایدهای نخواهد داشت چرا که دلارزدایی از این جهت امتیاز دارد که در واقع تقاضا برای دلار کم شود و جای آن قطعا پول دیگری برای مناسبات جهانی استفاده شود؛ از جمله آنها میتواند یورو باشد یا میتواند ارزهای دیگر مثل یوآن باشد. البته این روند هیچ امتیازی برای اقتصاد خرد ما نخواهد داشت مگر اینکه پول ملی ما تقویت شود. آن وقت در مقابل هر ارز خارجی دیگر میتواند معنای دلارزدایی در حکم کاهش سلطه اقتصاد امریکا بر اقتصاد جهانی را نشان دهد. شواهدی هم برای آن وجود دارد که بهعنوان مثال میبینیم عربستان با چین معامله بزرگی براساس یوآن منعقد میکند اینها میتواند روی تقاضا برای دلار در بازار جهانی تاثیر بگذارد یعنی اقتدار سیاسی و اقتصادی امریکا را تضعیف کند.
آیا دلارزدایی مانع از ریزش ارزش پول ملی کشورمان خواهد شد؟
ارزش پول ملی در ایران بستگی به دلارزدایی در روابط بینالملل ندارد. ارزش پول ملی ما به تولید و ظرفیتهای تولید داخلی مرتبط است و آن هم نهتنها تولید نفت و گاز و منابع طبیعی بلکه تولیدی که در آن نقش فناوری و نقش نیروی انسانی بسیار برجسته است. از اینرو، صرفا با دلارزدایی نمیتوانیم امیدوار باشیم که پول ملی ما تقویت شود.
آیا دلارزدایی تنها در حوزه تجارت مطرح است؟
پیامدهای دلارزدایی روی اقتدار امریکا در اقتصاد جهانی و به تبع آن روی نفوذ سیاسی امریکا در کشورهای دیگر دنیا قطعا بسیار موثر است به همین دلیل آمریکاییها نسبت به این مسئله بسیار حساس هستند.
سقوط دلار یا کاهش ارزش دلار یا خروج دلار از این سلطهای که دارد و تبدیل آن به یک پول متداول، کاهش نفوذ سیاسی امریکا را بهدنبال خواهد داشت و در پی آن قطعا روی سلطه اقتصادی امریکا در جهان اثر منفی دارد.
افول اقتصاد امریکا به معنای افول اقتصاد غرب تلقی خواهد بود و به نظر میرسد که پیامدهای آن بسیار فراتر از حوزه اقتصاد است. بستگی دارد که کشورهایی که متاثر از سلطه امریکا بودند تا چه حد از این افول ارزش دلار در مناسبات بینالمللی بتوانند منتفع شوند اما به تنهایی نمیتوانند از این دستاورد بهرهای ببرند.
دلارزدایی یک انتخاب است یا ضرورت؟
دلارزدایی به یک معنا دارای ضرورت است بهویژه برای کشورهایی مثل ایران؛ منتها این مسئله نیازمند الزاماتی است و به نظر هم نمیرسد که در شرایط کنونی مثلا با صرف عضویت در بریکس بتوان به این مهم دست یافت. دلارزدایی به معنای این است که کشورها حاضر باشند در مناسبات اقتصادی خود به جای دلار از ارزهای دیگر استفاده کنند. این الزام را چینیها آغاز کردند اما پیامدهای آن را برای اقتصاد خودشان و واکنشهای امریکا را شاهد هستند و میدانند و اطلاع دارند. از سوی دیگر چینیها نسبت به دیگر کشورها بیشتر منتفع هستند، اما به الزامات تلافیجویانه امریکا هم واقفند. به همین دلیل سعی میکنند خود را با تقاضاهای امریکا تطبیق بدهند تا خصومت و فشارهای امریکا نسبت به اقتصاد خود را بکاهند.شما در بریکس کشورهایی دارید که اینها سیاستهای خارجی و اقتصادیشان با ما براساس فشارهای امریکا تنظیم میشود مثل هند و در خیلی از موارد سایر کشورهایی که با ما مناسبات اقتصادی دارند به شدت متاثر از تحریمهای امریکا هستند و بنابراین آنها حاضر نیستند که در مقابل فشارهای امریکا برای تامین منافع ملی ما مقاومت کنند. آنها تا الان نشان دادند اینطوری نبوده است، بنابراین این خیلی امیدواری خوشبینانهای است که در شرایط کنونی و کوتاهمدت تاثیر تعیینکنندهای بر اقتصاد ما داشته باشد.
تا چه میزان دلارزدایی ممکن است و دورنمای تلاشهای کنونی در سطح اقتصاد ملی و بینالمللی در این مسیر چیست؟
دلارزدایی قطعا اتفاق خواهد افتاد این منتها یک زمان نسبتا طولانی را طی خواهد کرد، حداقل ممکن است ۲۰ سال طول بکشد. برای تحقق این مهم مسئله اصلی تولید در کشور است و بعد از آن، بحث امنیت تولید در حوزه تولید صنعتی نه تولید نفت و منابع طبیعی است. وقتی به تولید صنعتی با نگاهی به آینده فناوری بهویژه صنایع و فناوری نوظهور توجه کنیم و بتوانیم در بازارهای جهانی فرصت رقابت داشته باشیم، در این صورت میتوان گفت ارزش پول ملی ما قطعا تقویت خواهد شد اما با شرایط کنونی این امکان وجود ندارد. بنابراین به نظر میرسد که اقتصاد ما متاسفانه دچار مشکلات جدی است که باید از آنها خارج شود. وضعیت اقتصاد کنونی مبتنی بر دلالی و سفتهبازی است که میبایست از این وضعیت، خارج و وارد یک وضعیت تولیدی محصولات قابل رقابت در سطح جهانی شویم.