آینده نگرانکننده مینیاتوری از چیرگی تکنولوژی بر آدمی
چیدمانهای بادی یادآور «سستی و ناپایداریهای عاطفی»
نوشته کیت موث - برگردان مهتاب خطیر: رونگ بائو با استفاده از پی وی سی، پارچههای روکششده با سیلیکون، توری نایلونی، لوازم الکترونیک و دیگر مواد بازیافتی یا دستکاریشده، تندیسهای بادی شگفتانگیز خود را میسازد. هنرمند در گفتوگویی چنین میگوید: «شیفتگی من به سازههای بادی آنگاه اوج گرفت که فهمیدم چقدر میتوانند پوچ، لطیف و ناپایدار باشند - همه اینها همزمان. برخلاف مواد سفت و سخت، سازههای بادی نفس میکشند، تلوتلو میخورند، فرو میریزند و دوباره زنده میشوند. آنها زنده انگاریده میشوند، با شوخطبعی و آسیبپذیریای که همیشه در من طنینانداز است.» مجموعه مداوم موجودات بیگانهمانند رونگ، مرزهای بین شادی و اندوه، انتزاع و بازنمایی و آنچه او «بامزه بودن و ناپایداری وجودی» توصیف میکند را درمینوردد. این هنرمند نقشی شبیه به یک دانشمند دیوانه بازیگوش را بر دوش میگیرد ـ هیولای پیشبینیناپذیر و مرموز فرانکنشتاین را چون یک شیرینی صورتی نئونی و جهنده تصور کنید. رونگ چندین هفته و ماه روی هر ترکیب با طراحی، نمونهسازی عناصر، آزمایش رفتار تورمی و یکپارچگی ساختاری، برای ساخت قطعه نهایی، کار میکند. او میگوید: «این کارها آزمون و خطای زیادی دارند ـ و در این بین همچنین خنده و ناامیدی زیادی.» رونگ به تازگی در قسمتی از برنامه تلویزیونی کودکان بیبیسی به نام «برو آرتی شو» حضور داشت و این روزها روی سفارشی برای مجله هارپرز بازار چین کار میکند که یک پارچه ابریشمی سنتی و سبک با ریشههای فرهنگی ژرف و کهن در چین است.
او میگوید: «من کارم را به مانند یک زمین بازی پر از تناقضهای نرم میبینم ـ بین جدی بودن و خنگی و نادانی، آرزو و شکست، شکوه و رکود. بسیاری از آثار من برای لمس کردن، وارد شدن یا حتی بازی کردن ساخته شدهاند. من دلبسته این هستم که بینندگان لبخند بزنند و بخندند و سپس ناگهان کمی احساس ناآرامی کنند. آن لحظه ناپایداری عاطفی ـ این همان فضایی است که من در پی آن هستم. از برنامه کاری این روزهای هنرمند میتوان از نمایشگاهی با نام «عصر نو» نوشت که بخشی از کارهای اوست؛ این آثار در چند روز گذشته در ویترینهای فروشگاه سلفریجز به نمایش گذاشته شد، همچنین سفارش بزرگ «شکوفایی گوشتخواری» را برای پیناکوتکا آنیلی در تورینو، ایتالیا، در ماه گذشته به پایان رسانده است.
آینده نگرانکننده مینیاتوری از چیرگی تکنولوژی بر آدمی
نوشته گریس ایبرت- برگردان مهتاب خطیر: اگر ۵۰۰ سال به آینده سفر کنیم، بناهای یادبودی که پارکهای عمومی و میدانهای شهر را تزئین میکنند، یادبود چه چیزی خواهند بود؟ توماس دویل ما را به سفری دلهرهآور میبرد تا فرهنگی را که ممکن است در چهره شیفتگی بیپایانمان به تکنولوژی با آن روبهرو شویم، تصور کنیم. این هنرمند نیویورکی با ساخت آثار مینیاتوری در اندازههای ۱: ۴۳ و کوچکتر، با ادراک بازی میکند. هنرمند در تازهترین مجموعهاش، «تاریخ پاک»، از مجسمهسازی کلاسیک یونان و روم الهام گرفته است، اگرچه چهرههای تندیسها بیشتر هشدارند تا آرمان؛ برای نمونه، پرتوهای تیزی که از سر یک زن در حالی که قوز کرده رد میشوند. دویل که به دنباله طولانی فرهنگ گرایش دارد، بیشتر برای درک بهتر پیامدهای زمان اکنون به گذشته نگاه میکند. او میگوید: «من شیفته شیوهای هستم که ما را بهسمت چیزی که میاندیشیم شیوه نوینی از انسان بودن است، میپراند، بدون اینکه بتوانیم نگاه کنیم یا امیدی به بهترینها داشته باشیم». در هر یک از صحنههای ترکیبی، آدمکهای کوچکی به تندیسهای فرسوده نگاه میکنند یا در نزدیکی آنها مینشینند و به جهانی که آمده و رفته است، میاندیشند. این هنرمند میافزاید: «پیرایههای فرهنگهای گذشتهای که پیرامون ما هستند، در طول قرنها دگرگون شدهاند و دیگر بهسختی میتوان آنها را از هم بازشناخت. من کوشیدهام تا راههایی را که فناوریهای امروزی در آینده خواهند پیمود، ردیابی کنم. از دانههایی که امروز میکاریم، چه چیزی رشد خواهد کرد؟ چه چیزی به نمادی والا تبدیل میشود؟ چه چیزی بهعنوان یک اسطوره هشداردهنده کار میکند؟»