افشا‌گری به سبک کاپیتان استقلال!

شانزدهم شهریور برای پرسپولیسی‌ها سالگرد یک پیروزی فوق العاده تاریخی تلقی می‌شود و به همین اندازه برای استقلال یادآور اتفاقی تلخ است. در شانزدهم شهریور سال ۱۳۵۲ تاج (استقلال) با ۶ گل مغلوب پرسپولیس شد و طی ۵۰ سال گذشته بحث‌های بسیار زیادی پیرامون آن مسابقه مطرح است که البته هیچکدام با سند و مدرک ثابت نشده است. پرسپولیسی‌ها قاطعانه می‌گویند بازی را به سود خود تمام کردند و هیچ اتفاق حاشیه‌ای هم در آن وجود نداشته اما بعضی از استقلالی‌ها مدعی‌اند اتفاقاتی در پس پرده رخ داده است!

افشا‌گری به سبک کاپیتان استقلال!

یکی از کسانی که طی دو دهه اخیر قاطعانه از خیانت به استقلال در آن مسابقه صحبت می‌کند، علی جباری است. کاپیتان اسبق و پرافتخار آبی پوشان که در آن مسابقه نیز این سمت را بر عهده داشت. جباری در سالگرد جدال مذکور اطلاعاتی در اختیار گذاشت و گفت:

هرگز اسامی افراد را مطرح نمی‌کنم چون نیم قرن از آن ماجرا گذشته و نمی‌خواهم نگرش‌ها عوض شود ولی برای اینکه به شما ثابت کنم حرفی که در مورد خیانت می‌زنم درست است، اطلاعات دقیقی را برای اولین بار افشا می‌کنم. در روزهای آغازین شهریور ۵۲ شخصی که خودش کفاش بود و کفش فروشی هم داشت، با مرحوم منصور پورحیدری تماس گرفت. منصور این شخص را کاملا می‌شناخت چون معمولاً کفش‌های خود را از او می‌خرید. این آدم در خیابان طالقانی کنونی مغازه داشت و آن زمان خیابان مذکور، بورس و پاتوق فوتبالی‌ها بود. شخص مورد نظر یک روز به منصور زنگ زد و پرده از راز بزرگی برداشت. او مدعی شد برخی از بازیکنان و افراد حاضر در مجموعه استقلال با مدیران وقت پرسپولیس تماس دارند و همدیگر را در یک هتل معروف ملاقات می‌کنند! این شخص حتی می‌دانست قرار است قرار ملاقات بعدی در چه ساعتی انجام شود و آن را به پورحیدری گفت. منصور هم قضیه را با من در میان گذاشت. یادم می‌آید با ماشین او به محل قرار رفتیم. محل قرار، گوشه‌ای خلوت از لابی هتلی بود که الان در تهران از آن به عنوان هتل هویزه یاد می‌شود. من و پورحیدری یک گوشه مخفی شدیم و با چشمان خودمان دیدیم که ادعای این کفاش درست بود. ما بازیکن و عوامل باشگاه خودمان را قبل از دربی معروف در حال مذاکره محرمانه با پرسپولیسی‌ها دیدیم.

جباری ادامه داد: مرحوم رایکوف  آن زمان در یکی از هتل‌های خیابان طالقانی حاضر می‌شد و قهوه می‌خورد. ما هم  رفتیم و قضیه را به او گفتیم. البته بدیهی بود که باورش برای او و همه ما سخت بود ولی بعداً اتفاقاتی در دربی شانزدهم شهریور سال ۵۲ رخ داد که خیلی چیزها را ثابت کرد. من نمی‌دانم آن کفاش این اطلاعات را از کجا به دست آورده بود و آیا هنوز هم زنده است یا خیر چون ارتباطی با این شخص نداشتم و با منصور خدابیامرز رفاقت داشت اما اطلاعاتی که به ما داد، کاملاً دقیق بود. بعد از بازی هم درگیری‌هایی پیش آمد و اتفاقاتی افتاد که همه می‌دانند و دیگر احتیاج به بیان چیزی نیست.

 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین