-
در بررسی جایگاه مالکیت فکری در توسعه کسب‌وکارها نمایان شد

جای خالی «کپی‌رایت» در زیست‌بوم کارآفرینی

بیش از یک دهه می‌شود که مفهومی به‌نام شرکت‌های دانش‌بنیان شکل گرفته و فرآیندها و تعاریفی هم برای آن ایجاد شده است.

بیش از یک دهه می‌شود که مفهومی به‌نام شرکت‌های دانش‌بنیان شکل گرفته و فرآیندها و تعاریفی هم برای آن ایجاد شده است. حال جدا از اینکه چقدر این تعاریف به‌عمل در آمده‌اند، فرآیند دانشی موجود در حوزه کاری فناوری و نوآوری اهمیت زیادی دارد، در حقیقت باید یک مسیر نوآوری برای شرکت‌های دانش‌بنیان، کارآفرینان خلاق، نوآور و شرکت‌های مستقر در پارک‌های علم و فناوری طراحی کرد که مالکیت فکری، عنصر مهم آن باشد. در بسیاری از مواقع، کارشناسان در اکوسیستم کارآفرین و نوآوری به ایده‌های پروپوزال و هسته‌های ایجادشده نگاه محوری دارند و از فضای توسعه غافل هستند. شاید زمان آن رسیده باشد یک برنامه اساسی برای تدوین قوانین و مقررات جدید درباره حفظ مالکیت فکری طراحی شود. گفتنی است، Utility Patent که به منع افراد و شرکت‌های دیگر از ساخت، استفاده و فروش اختراع دیگران بدون کسب اجازه از صاحب آن، اشاره دارد، یکی از مباحثی است که اکنون از سوی معاونت در شرف ابلاغ و تایید شورای نگهبان قرار دارد که امید است قانون جامع مالکیت صنعتی به‌صورت ابلاغ کامل‌تر دیده شود. صمت در این گزارش به بررسی اهمیت مالکیت فکری در توسعه کارآفرینی و کسب‌وکارهای دانش‌محور پرداخته است.

مالکیت فکری؛ چالش اصلی کارآفرینان امروز

موضوع مالکیت فکری به‌عنوان یکی از زیرساخت‌های پراهمیت برای توسعه نوآوری مطرح است. در ریشه‌های قوانین کشور و معاهده‌های بین‌المللی هم که طی یک قرن گذشته به‌تصویب رسیده‌اند، بسترهایی را برای تبیین فضای لازم به‌منظور درک مفهوم مالکیت فکری و امکان بهره‌برداری و حفظ آثار نوآورانه در دنیای کسب‌وکار فراهم کرده‌اند، اما آنچه امروزه نیازمند آن هستیم، نگاه جدی‌ و متفاوت‌تر به موضوع فناوری و نوآوری است ،چرا که بسیاری از رویدادهای مربوط به سود و صرفه اقتصادی و توسعه کسب‌وکارهای نوین به مفاهیم مالکیت فکری بستگی دارند. کارشناسان معتقدند طبق قانون احتمالات، حداقل ۱۷نفر همزمان به همان ایده‌ای فکر می‌کنند که به ذهن هریک از ما خطور پیدا می‌کند و عمر فناوری‌ها کمابیش ۴۵ دقیقه برآورد شده است، بنابراین صاحبان ایده و کارآفرینان که رهبران آینده کسب‌وکار به‌شمار می‌آیند، نسبت به حقوق ثبتی و حفاظت از ایده‌های‌شان با چالش‌هایی مواجه شده‌اند. بی‌شک موضوع مالکیت فکری ایده‌ها برای کارآفرینان در آینده فضای سنگین‌تری خواهد داشت، برهمین مبنا آنچه اکنون نیاز است در اکوسیستم کارآفرینی سر و سامان داده شود، ایجاد نوآوری در روند مالکیت فکری برای کارآفرینان است.

نبود قانون کپی‌رایت، زمین‌مان زد

سیدبهرام نصری، یکی از صاحبان شرکت خلاق در زمینه حمل‌ونقل باربری بر بستر آنلاین در گفت‌وگو با صمت گفت: نبود قانون کپی‌رایت در کشور به‌ویژه در زمینه ایده‌پردازی باعث شد، ایده ما برای یک شرکت استارت‌آپی دیگر که توانسته بود سرمایه‌گذار جذب، به‌خوبی ثمربخش باشد و توسعه پیدا کند، شکست بخورد،در واقع نداشتن قانون کپی‌رایت در دنیای ایده‌ها، شرکت‌های خلاق زیادی را در کشور به‌زمین زد.

وی بااشاره به جای خالی حمایت‌های نهادهای دولتی از شرکت‌های خلاق و استارت‌آپ‌ها گفت: نهادهایی نظیر معاونت علمی و صندوق نوآوری و شکوفایی و دیگر نهادهای دولتی، نگرش واقع‌بینانه برای توسعه یک شرکت خلاق و استارت‌آپی ندارند، البته به این هم معتقد نیستم که هر طرحی باید از سوی این نهادها پذیرفته شود، اما بی‌شک باید طرحی که از فیلترهای زیادی عبور کرده، موردپذیرش قرار بگیرد. به‌اعتقاد من، نهادهایی که خود متولی حمایت از خلاقیت هستند، هیچ‌گونه خلاقیتی در فعالیت‌های خود به‌خرج نمی‌دهند و نگاه خلاقانه ندارند. من در طول مدتی که دنبال جذب سرمایه بودم، حرف‌های تکراری زیادی شنیدم.

نصری داشتن رابطه برای دریافت حمایت‌های داخلی را معضل اصلی در این زمینه دانست. وی در این باره گفت: رابطه یکی دیگر از مولفه‌هایی است که هر صاحب استارت‌آپ و شرکت خلاقی باید آن را داشته باشد تا موفق به کسب حمایت‌ها شود. در کل، پول حرف اول را می‌زند و اگر نباشد استارت‌آپ‌ها محکوم به شکست می‌شوند.

جولان انحصارگرایی پلتفرم‌ها

همان‌گونه که پیش‌تر هم اشاره شد، دزدیده شدن ایده‌ها، معضل اصلی دیگر در دنیای استارت‌آپ‌ها است، اما انحصارگرایی، دیگر مولفه‌ای است که می‌توان آن را همچون سد راه رشد و توسعه استارت‌آپ‌ها در نظر گرفت. این فرآیند نه‌تنها مانع رشد استارت‌آپ‌های دیگر است، بلکه به فراخور هدایت سلیقه‌ای که در مخاطب به‌وجود می‌آورد، قدرت انتخاب زیادی به آنها نمی‌دهد. نصری در این‌باره گفت: انحصارگرایی در پلتفرم‌های امروزی اجازه رشد و پیشرفت به کارآفرینان نوپا را نمی‌دهد، بنابراین در کنار رعایت نکردن قانون کپی‌رایت و انحصارگرایی، ارائه خدمات از سوی غول‌های پلتفرمی در ایران، باعث شده است توان کارآفرینان نوپا برای رشد و توسعه، روزبه‌روز کمتر شود. وقتی یک استارت‌آپ فعالیت خود را آغاز می‌کند، در ابتدای امر، انرژی و ظرفیت‌های زیادی دارد که منتظر است، بالفعل شود، اما باوجود موانع بسیار به‌نظر می‌رسد تمامی حمایت‌هایی که از آنها سخن به‌میان می‌آید، یک ویترین است و بیشتر حمایت‌ها برای افرادی است که رابطه دارند. به‌اعتقاد من، شایسته‌سالاری واقعی در کشور وجود ندارد و مدیران دید روشن و تعهد کافی نسبت به مسئولیت‌شان ندارند.

پاسخ به یک سوال

شاید دانستن فرآیندهای حمایتی از سوی نهادهایی چون صندوق نوآوری و شکوفایی، دید بهتری به کارآفرینان و نوپایان این عرصه بدهد و در بسیاری موارد منجر به تغییر رویکرد و نگرش این افراد می‌شود. از آنجایی که نهاد حامی نظیر صندوق نوآوری و شکوفایی تنها به ارائه وام و تسهیلات نمی‌پردازد. این نهاد از ۴ سرفصل با عناوین خانواده‌های حمایتی استفاده می‌کند که تنها بخشی از این خانواده‌ها به ارائه وام و تسهیلات می‌پردازند. در این زمینه متولیان نهادی نظیر صندوق نوآوری و شکوفایی معتقدند: صندوق‌های فعال در کشور ما بسان تمامی نهادهای تامین مالی سراسر دنیا اعم از کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته فعالیت می‌کنند. از آنجایی که شرکت‌های نوپا برای توسعه محصولات فناورانه، تجاری‌سازی و رساندن آن به بازار، نیازمند سرمایه هستند، بنابراین تامین پول، زیرساخت اصلی تجاری‌سازی و توسعه فناوری و رساندن آن به بازار، مولفه مهمی است که باید به آن توجه ویژه‌تری شود. در واقع فضای مساعد کسب‌وکار در کشور نیازمند اقلیم مناسب برای دانش‌بنیان‌ها است. با این دیدگاه اگر شرکتی می‌خواهد محصول فناورانه‌ای را به بازار عرضه کند، باید از سوی نهادهایی تامین مالی شود. در کل، همه ما می‌دانیم که ارائه وام، تعریف و روال مشخصی دارد. روش بانک‌ها در دادن وام این‌گونه است که چون سرمایه‌گذاری نمی‌کنند و تنها ارائه‌دهنده تسهیلات هستند، در سود و ضرر شرکت‌های دانش‌بنیان شریک نمی‌شوند. البته ناگفته نماند که از امسال بانک‌ها روند متفاوت‌تری را پیش گرفته‌اند و قرار است به تایید صندوق نوآوری و شکوفایی برای توسعه فعالیت دانش‌بنیان‌ها، رویکرد سرمایه‌گذاری هم جزو خدمات‌شان باشد، اما نهادهای تخصصی تامین مالی می‌توانند از یک تا چند خدمت ارائه بدهند. صندوق نوآوری و شکوفایی هم مانند نهادهای مشابه خود در سراسر دنیا کمابیش از تمام ابزارهای تامین مالی استفاده می‌کند و تنها به ارائه وام بسنده نمی‌کند و رویکردهای متفاوتی برای ارائه تسهیلات و خدمات دارد، بنابراین هر شرکت دانش‌بنیان به فراخور نیازمندی‌ای که دارد، می‌تواند از این تسهیلات و خدمات بهره‌مند شود و در نتیجه تغییر رویکرد در روال کار صندوق نوآوری و شکوفایی احساس نمی‌شود.

از ایده تا بازار

سیدعباس شاهمرادی زواره، کارآفرین نمونه که مدیریت شرکت دانش‌بنیانی در زمینه تجهیزات پیشرفته مبتنی بر فناوری نانو و دیگر فناوری‌های پیشرفته را برعهده دارد، در گفت‌وگو با صمت بااشاره به داشتن نگرش از آخر به اول کارآفرینان به کسب‌وکار خود تشریح کرد: کارآفرینی فرآیندی است که از آخر شروع می‌شود. برای رشد و پیشرفت در مسیر کارآفرینی به فراخور هر موضوعی صاحبان کسب‌وکارها باید از انتها به این فرآیند نگاه کنند؛ به‌عبارت دیگر، ابتدا باید بازار به‌عنوان محل برداشت زحمات در نظر گرفته شود؛ در حقیقت هر فرد کارآفرین باید با شناخت خلأ موجود در صنعت یا هر زمینه دیگری که فعالیت می‌کند، به شناخت دقیقی از بازار برسد. در حقیقت باید بداند که چه نیازی از جامعه هدف برآورده نشده است تا بتواند راه‌های رفع آن نیاز را شناسایی و سمت‌وسوی فعالیت‌های خود را براساس آن نیاز طراحی کند. برخی صاحبان کسب‌وکار انگیزه کافی علم و فن موردنیاز برای شروع یک فعالیت نو و رفع نیاز جامعه دارند و در بیشتر موارد از تمام ابعاد مالی و حرفه‌ای، زندگی خود را برای پیشبرد یک کسب‌وکار بهره‌گیری می‌کنند، اما در نهایت راهی برای فروش محصول‌شان پیدا نمی‌کنند و متوجه می‌شوند محصولی که تولید شده موردنیاز و استفاده و نیاز بازار نبوده است، بنابراین آن چیزی که یک کارآفرین را موفق می‌کند، در نهایت بازار است، یعنی باید محصول خود را در بازار بفروشند و با پولی که تزریق می‌شود خود را توسعه دهند.

وی بااشاره به اینکه ترزیق سرمایه چقدر می‌تواند در ابتدای فعالیت کارآفرینان امری مهم و حیاتی به نظر بیاید، گفت: به‌اعتقاد من، کارآفرینان نوپا در ابتدای مسیر نیاز به وام‌های کلان ندارند. اگر بازار کافی در دسترس‌شان باشد و شناخت کافی داشته باشند، هیچ کارآفرین و صاحب کسب‌وکاری نگرانی جدی از شکست سنگین مالی نخواهد داشت. در این شرایط ممکن است افراد در ابتدای مسیر کارآفرینی و دانش‌بنیان شدن، باوجود صرف هزینه زمانی و مالی به نتیجه مطلوب نرسند و سود چندانی عایدشان نشود که این یک فرآیند طبیعی است، اما اگر روند گام به گام و آرامی را در توسعه کسب‌وکار خود در پیش گیرند، احتمال موفقیت و ایستادگی آنها در برابر نواقص‌شان بیشتر می‌شود. بیشتر صاحبان کسب‌وکارها لازم است این را بدانند که در ابتدای مسیر نیازمند سرمایه کلان نیستند. اگر محصول یا خدماتی دارند باید تلاش کنند با همان امکاناتی که در اختیار دارند و در حد مقدور، کالای‌شان را به بازار عرضه و به‌آرامی مسیر پیشرفت را طی کنند. تجربه نشان داده اگر در ابتدای کار پول زیادی تزریق شود، زوایای راه رسیدن به تولید اصولی و انبوه و پیچ و خم‌های بازار، از سوی کارآفرینان شناخته نمی‌شود و این به‌عنوان یک شکاف عمیق برای کسب‌وکارها مشکل‌ساز خواهد شد.

امروز بهتر از دیروز

این کارآفرین برتر، شرایط امروز دانش‌بنیان‌ها و کارآفرینان کشور را بهتر از دیروز دانست و گفت: باتوجه به حمایت‌های دولتی و شکل‌گیری صندوق‌های سرمایه‌گذای به‌طورقطع شرایط دانش‌بنیان‌ها امروز بهتر از دیروز است و مسیر هموارتری نسبت به کارآفرینانی است که در ۲، ۳ دهه گذشته فعالیت می‌کردند،در پیش دارند. نباید بگذاریم کارآفرینان و صاحبان دانش‌بنیان‌های امروز، تبدیل به بدهکاران بانکی فردا شوند؛ شمار شرکت‌های دانش‌بنیان نسبت به 5 سال گذشته افزایش یافته و عده‌ای از افراد نخبه که علم و فن کافی در تولید یک محصول را دارند، اما شناخت دقیقی از بازار ندارند، در نهایت تبدیل به بدهکاران بانکی می‌شوند. باتوجه به تجربه‌های موجود، تزریق سرمایه در شرایطی که محصول در بازار به‌فروش نرود، صاحبان کسب‌وکار و کارآفرینان را تبدیل به بدهکاران بانکی می‌کند تا یک فردی که اشتغالزایی کرده است.

وی افزود: وجود نهادهای دولتی بسان یک والد برای رشد دانش‌بنیان‌ها ضروری است. نهادهایی نظیر معاونت علمی مانند مادری هستند که در ابتدا باید دستان کودک خویش را برای راه رفتن بگیرند، اما به‌محض اینکه کودک توانست چند قدم بردارد، باید دستان کودک خود را رها کند. به‌عبارت دیگر، دولت تنها در ابتدای مسیر می‌تواند همراه دانش‌بنیان‌ها باشد، اما در نهایت دانش‌بنیان‌ها خودشان باید یاد بگیرند که چگونه گام به گام در مسیر فروش بالا و پیشرفت‌های مالی قرار بگیرند. همان‌گونه که پیش‌تر هم اشاره شد، برای اینکه دانش‌بنیان‌ها بتوانند روی پای خود بایستند، باید بازار را بشناسند و محصول خود را در بازار بفروشند، اما این نکته را هم باید در نظر بگیریم که کافی نبودن اطلاعات کارآفرینان و صاحبان شرکت‌های نوپا در عرصه دانش‌بنیان از بازار و فرآیندهای آن؛ آنها را مقصر اصلی این سناریو نمی‌کند. مهم‌ترین کمک نهادهای دولتی مانند صندوق نوآوری شکوفایی مانند معاونت علمی و انجمن نخبگان یا هر نهاد دیگری این است که افراد خبره و کاربلد را در این عرصه به کار بگیرند و در قالب آموزش‌هایی به کارآفرینان یاد بدهند که چه ارزیابی‌ای باید نسبت به بازار موجود داشته باشند.

گاهی با یک تغییر کوچک، مسیر موفقیت را می‌توان طی کرد و اگر آن تغییر کوچک وجود نداشته باشد، چیزی جز فروپاشی و شکست نخواهد بود؛ به‌عبارت دیگر، وظیفه نهادهای دولتی ارائه یک نقشه‌راه به کارآفرینان است.

سخن پایانی

براساس نظر کارشناسان، نوآوری‌ای در مالکیت فکری می‌تواند به توسعه کسب‌وکار کارآفرینان بینجامد و شرط تحقق این امر، عبور از سطح مصرف‌کنندگی محض به تولیدکنندگی است. مونتاژ در صنعت و دیگر حوزه‌های اقتصادی شاهد خوبی برای مصرف‌کننده بودن فضای کسب‌وکار است که چنین فضایی چندان خواهان نوآوری و کارآفرینی نیست، چرا که مونتاژ در تولید نیازمند اپراتور است تا مهندس. به‌همین‌دلیل بیشتر محصولاتی که از مجموعه‌های کارآفرینی بیرون آمده، کالای تولید ایجادی نیست، بلکه تکراری است.

اگر مسیر تولید به‌معنای واقعی را از سوی کارآفرینان و دانش‌بنیان‌ها طی نکنیم، ثبت مالکیت فکری، اختراع‌ها و طرح صنعتی در کشور به ثبت سرزمینی تبدیل می‌شوند؛ یعنی محصولی در کشور دیگر تولید و در کشور ما ثبت سرزمینی می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین