-
در گفت‌وگو با اردشیر صالح‌پور به‌مناسبت انتشار تازه‌ترین کتابش بررسی شد

تاثیر نفت در پیدایش ادبیات جنوب ایران

آیین رونمایی از کتاب نقش و تاثیر نفت در ادبیات جنوب ایران به‌قلم اردشیر صالح‌پور با حضور مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان، جمعی از مسئولان استان و شهرستان مسجدسلیمان برگزار شد.

چراغ داستان‌نویسی در جنوب صنعتی همپا با شعله‌ها، فروزان بود...

به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خوزستان، در این آیین رونمایی حجت‌الاسلام رضا کلاه‌کج، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خوزستان، جمعی از مدیران این اداره کل، نماینده شهرستان مسجدسلیمان، فرماندار شهرستان، رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مسجدسلیمان و جمعی از اعضای انجمن‌های این اداره، اعضای شورای اسلامی و سرپرست شهرداری مسجدسلیمان، مدیریت و پرسنل شرکت بهره‌برداری نفت و گاز مسجدسلیمان و اصحاب رسانه و خبر این شهرستان حضور داشتند.

نویسنده کتاب ادبیات نفتی با بیان اینکه نفت معجزه قرن گذشته است و بشر را از جهل و سیاهی نجات داده، گفت: این اتفاق تاریخی با مسجدسلیمان و در چاه شماره یک آغاز شده است.

اردشیر صالح‌پور با اشاره به اینکه این کتاب شامل مطالبی درباره تاثیر نفت در ادبیات جنوب ایران است، افزود: مسجدسلیمان به‌عنوان خاستگاه نفت از این موهبت بهره‌مند نشد؛ گرچه خاک این سرزمین همیشه سخاوتمندانه برای بشریت تلاش کرده است.

آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگو با اردشیر صالح‌پور به‌مناسبت انتشار تازه‌ترین کتابش با عنوان «ادبیات نفتی» است.

اردشیر صالح‌پور نویسنده، پژوهشگر، کارگردان و مدرس تئاتر متولد ۱۳۳۶ در ایذه و صاحب مدرک دکترای تخصصی پژوهش هنر از دانشگاه هنر است. از او آثاری چون «گرامافون و نمایش»، «نفشه‌های سوگوار»، «پیکرک‌ها»، «عروسک‌ها و صورتک‌های ایران باستان» به چاپ رسیده است. صالح‌پور بیش از 10 عنوان نمایش‌نامه نوشته، چند نمایش را کارگردانی کرده و سابقه بازیگری در تئاتر را نیز دارد.

مدیریت تئاتر استان‌های کشور، عضویت در کانون ملی منتقدان تئاتر، مدیریت اجرایی جشنواره‌های تئاتر، مدیریت پخش هنری انجمن موزه‌های جهانی (ایکوم ایران) و دبیری جشنواره تئاتر عروسکی نیز در کارنامه صالح‌پور دیده می‌شود. او سابقه ۲۰ ساله تدریس در دانشکده‌های مختلف هنری را دارد و عضو هیات علمی مرکز فرهنگ و هنر است.

چه نسبت و رابطه‌ای را می‌توان بین «صنعت» و «ادبیات» مطرح کرد؟

در ظاهر هیچ، اما در باطن و در روند شکل‌گیری صنعت، ادبیات آفریده می‌شود. شاید نکته‌ای که امروزه منتقدان ادبی از آن به‌عنوان «بنیامتنیت» یاد می‌کنند، نمونه دقیق و تجربی‌اش در خوزستان صنعتی اتفاق افتاده است. یعنی «صنعت»، «ادبیات» آفریده است؛ همان‌گونه که به‌قول زنده‌یاد «سپانلو» جغرافیا سبک آفریده است.

دلیل روشن این مسئله حضور صنعت نفت است که با خود دستاوردهای ادبی آورده است؛ ترجمه، شعر، داستان، سینما، تئاتر و مواردی که پیش از ظهور نفت در خوزستان سنتی و بومی سابقه نداشته است.

پس نفت نه‌تنها زندگی مدرن شهری، بلکه دستاوردهای ادبی زیادی افزون بر نفت و گازوئیل و مازوت و بنزین... داشته است؛ همان چیزی که من در این کتاب از آن به‌عنوان «پتروشیمی ادبی نفت» یاد کرده‌ام یا فکر می‌کنم همین عبارت «ادبیات نفتی» مناسب باشد، چراکه این نوع ادبیات در جنوب پیامد نفت زاده شده است.

شاید اگر نفت در مسجدسلیمان کشف نمی‌شد، همان رویه زندگی سنتی و عشایری ادامه می‌یافت یا آنکه به روستانشینی می‌رسید، اما حضور و ظهور نفت آنچنان شگفت‌انگیز بود که جنوب نفتی را با مظاهر جدیدی آشنا کرد که سابقه نداشت و مسجدسلیمان و آبادان را در ردیف شهرهای صنعتی جهان قرار داد؛ همان‌طور که پالایشگاه در آبادان موجب بروز مدرنیته و دستاوردهای ادبی شده است.

البته این مدرنیته پس از مشروطه در ایران آغاز شده بود؟

بله، اما فقط در مرحله حرف و اشکال سطحی بود، در حالی‌که جنوبی‌ها زندگی صنعتی و مدرنیته را تجربه می‌کردند. این اتفاق، آن دوران حتی در تهران نیز نیفتاده بود و شهر همچنان ساختار سنتی داشت، اما اساسا «آغاجاری» و «نفت سفید» و «هفتگل» و «مسجد سلیمان» و «آبادان» با نفت آغاز شدند و همه مظاهر زندگی غربی اعم از سینما، تئاتر، باشگاه و... همپای شهرهای اروپایی در جنوب هم جاری بود. بازار شکل سنتی خود را از دست داده و به فروشگاه‌های بزرگ و سوپرمارکت‌هایی تبدیل شده بود که همه چیز یکجا در آن یافت می‌شد.

سندیکا، بیمه، خدمات کارمندی و کارگری جداگانه براساس موازین و درجات علمی و تخصصی شکل گرفته بود. فیلم‌ها به ‌زبان اصلی همزمان با اروپا و امریکا در سینماهای برخی شهرهای جنوب اکران می‌شد.

دانشکده نفت متخصصان تازه‌ای را تربیت می‌کرد که جذب صنعت نفت شده و نیازهای صنعتی منطقه را برآورده می‌کردند.

مدرنیته در تهران و سایر شهرهای بزرگ به عمق و زیست تجربی زندگی تبدیل شده بود، به همین دلیل آنچه در آبادان یا مسجد سلیمان بود در تهران نبود. جامعه شهری به‌سوی مدرنیته گام برداشته و هویت‌های تازه شهروندی ایجاد کرده بود.

لزوما هر چیز تازه‌ای مدرن نیست. روح مدرنتیه باید موجب تغییر ماهوی شود. تغییرات باید در شکل و نوع زندگی رخ دهد؛ پس مدرنتیه‌ای که ملک‌الشعرای بهار یا نیما یوشیج و دیگران از آن سخن می‌گویند تنها در شکل ادبی تجلی یافت، اما جنوب زندگی مدرن را تجربه می‌کرد.

آنها تنها در «روساخت» اتفاق افتاده بود، اما مناسبات و «ژرف‌ساخت» جنوب با صنعت آمیخته بود و ادبیاتی به‌وجود آمد که نه‌تنها جنبه فانتزی و تخیلی نداشت، بلکه ادبیاتی واقعی و برآمده از کار و صنعت و حال و هوای جنوب بود.

همان که شما به آن «رئالیسم اجتماعی» گفته‌اید و فصلی از کتاب شماست؟

بله؛ جنوب راه و روش خودش را دنبال می‌کرد. حتی متفاوت از ادبیات و رئالیسم سوسیالیستی که پس از انقلاب بلشویکی در روسیه اتفاق افتاده بود و آذربایجان و قفقاز و حتی روشنفکران تهران و گیلان را تحت تاثیر خود قرار داده بود.

در واقع «نیما» و «هدایت» به‌دلیل شناخت و احاطه بر زبان و ادبیات فرانسه و مفاهمه و مراوده با آثار شاعران و نویسندگان غربی جریان نوینی را بنیان می‌نهند. آنها جزیره‌هایی هستند که به‌هم متصل نیستند، اما در جنوب ترجمه و داستان و شعر، حال و هوای خاصی دارد که حتی با تهران و سایر شهرهای ایران متفاوت است.

در جنوب آثار امریکای لاتین و انگلیسی دنیای تازه‌ای را رقم می‌زنند که با تهران متفاوت است؛ آثار همینگوی، جک‌لندن، فالکنر، جان اشتاین بک، آرتور میلر ترجمه می‌شوند و ادبیات جنوب تحت تاثیر آنان است، نه رئالیسم روسی و سوسیالیستی.

در جنوب ادبیات پابه‌پای صنعت پیش می‌رود. مبارزات مردم جنوب و در نهایت ملی شدن نفت با حضور و همراهی سیاسیون و روشنفکران همه و همه مضامینی هستند که در ادبیات رئالیستی جنوب نقش و تاثیر انکارناپذیری دارند.

ادبیات نفتی «شهرزاد» است؛ شهرزادهای صنعتی و نفتی که پیدایش و زایش آنان با نفت آغاز شده است. از سوی دیگر شهر خود به‌منزله نگرش به زندگی مدرن است. بدون شهر و شهرهای صنعتی طبعا چنین ادبیاتی در جنوب شکل نمی‌گرفت.

در واقع می‌توان گفت ادبیات جنوب نسبت مستقیمی با زندگی و بسترهای اجتماعی دارد.

در واقع ادبیات از دل هر جامعه‌ای خلق می‌شود، به همین دلیل بخشی از تاریخ اجتماعی آن منطقه است. قهرمانان از دل همان مجموعه صنعتی انتخاب

می‌شوند. از اصطلاحات صنعتی به‌وفور در این نوع ادبیات استفاده می‌شود که مثلا برای خراسانی‌ها و سایر نقاط ایران بیگانه است. نفت، محور اصلی و تعیین‌کننده

است. شرایط اجتماعی محصول نفت است و مناسبات آن. ادبیات جنوب حاصل نفت است و داستان‌نویسی آن مدیون و مرهون نفت... به‌لحاظ تاریخی هم رئالیسم و ادبیات کارگری محصول انقلاب صنعتی انگلستان بود که در نیمه دوم قرن هجدهم شکل گرفته و به سراسر اروپا و به صنایع و مناطق صنعتی و کارخانجات کشیده شد.

در اوایل قرن ۱۹ میلادی «امیل زولا» ادبیات کارگری را نقطه‌گذاری کرد.

چرا خوزستان شیوه داستان‌نویسی کوتاه را برمی‌گزیند؟

هم صنعتی شدن جامعه و هم نظام شهری و رویکرد به‌سوی مدرنیته از موارد زمینه‌ساز داستان‌نویسی کوتاه و دستاورد دوران صنعتی است که به‌طبع با دوران فئودالیته و کشاورزی فرق دارد. سرعت، سرعت و خلاصه‌گویی از پارامترهای تعیین‌کننده است. در این دوران دیگر مجال قصه‌پردازی‌های طولانی مثل «لیلی و مجنون» یا «ویس و رامین» یا هفتادمن مثنوی نیست.

عصر، عصر سرعت است؛ عصر شتاب است. داستان کوتاه و حتی امروزه ژانر «مینی‌مال» به‌اقتضای شرایط و فرصت کم شهروندان پا گرفته‌اند. در آبادان نفتی قصه و داستان کوتاه با مضمون نفت نوشته می‌شود. حتی نویسنده توانمندی همچون «احمد محمود» ابتدا با داستان‌های کوتاه آغاز می‌کند، سپس به نوشتن رمان‌های بلند روی می‌آورد.

دانش جامعه‌شناسی نشان داد هر طبقه‌ای هنر و ادبیات ویژه خود را خلق می‌کند؛ پس طبقه متوسط شهری نیز قالب‌های کوتاه را خلق کرد و داستان کوتاه شکل گرفت.

آیا تقسیم‌بندی خاصی در حوزه ادبیات جنوب قائل شده‌اید؟

ادبیات نفتی را می‌توان به حوزه کلی مسجد سلیمان MIS و آبادان Abd تقسیم‌بندی کرد. مسجد سلیمان با عنوان داستان‌ها و راستان‌های اکتشافی تعریف شده که به نوعی جنبه «تکنو پاستورال» (صنعتی، شبانی) اختصاص دارد و آبادان به جنبه «تکنوپورت» و «صنعت- بندر» یا همان «ادبیات بحری یا بندری».

گفتیم که پیدایی نفت و ایجاد پالایشگاه در جنوب ایران و حضور همه‌جانبه نفت و تکنولوژی نه‌تنها مدرنیسم را به ایران وارد و معرفی می‌کند، بلکه اتفاقات فرهنگی نیز ایجاد می‌کند؛ به‌عبارتی صنعت را به فرهنگ و موج‌آفرینی فرهنگی ادبی نزدیک می‌سازد.

نکته دیگر شرایط و زمینه‌های فرهنگی ادبی جنوب و جنوبیان است که در این مسئله بی‌تاثیر نبوده است؛ استعداد و خلاقیت‌های درخشان و فراهم شدن شرایط ذهنی و عینی در یک دوره تاریخی معین و مشخص.

البته بعدها در اصفهان و قم و کرمانشاه هم پالایشگاه ساخته می‌شود، اما هیچ کدام مانند جنوب جریان‌ساز و موجب بروز امواج فرهنگی و ادبی نمی‌شوند.

این تاثیر چنان عمیق است که هنرمندان جنوب وقتی به تهران هم می‌آیند، فیلم‌های خاص خود را می‌سازند. مثل تقوایی، سینمای تقوایی؛ امیر نادری، فیلم‌های امیر نادری از جمله «ساز دهنی» و «دونده». این تمایز و تفاوت آشکار ویژگی جنوب است و نویسندگان ادبی‌اش.

اما درباره تقسیم‌بندی کلی که شما اشاره کردید؛ مسجد سلیمان بیشتر با شعر مطرح می‌شود و آبادان با داستان کوتاه.

تقوایی و دریابندری و عدنان غریضی و مسجدی در آبادان داستان کوتاه می‌نویسند و در مسجد سلیمان دوگونه شعر پدید می‌آید؛ یکی «شعر دیگر» که البته هوشنگ چالنگی و مجید فروتن از آن شمارند و «موج ناب» که اساسا جنوبی به‌ویژه مسجد سلیمانی است. این کشف و عبارت محصول دقت زنده‌یاد منوچهر آتشی است که این زبان و خصلت را در شعر آنان کشف و طبقه‌بندی کرد. به‌طور کلی بگویم؛ جنوب، جنوبی که در تاریخ خود سابقه داستان‌نویسی یا رمان یا داستان کوتاه را نداشت در طول ۸۰ سال حضور صنعت نفت، ۴۰ و شاید بیشتر نویسنده و شاعر را به خود دید که همه پس از نفت پدید آمدند. به‌هر حال فضای نفتی بسیار موثر بوده است.

منظورتان از رمان‌های اکتشافی چه بود؟

ادبیات نفتی به‌طور کلی به داستان‌هایی گفته می‌شود که درباره نفت، حول محور نفت و مسائل و معضلات مبتلابه نفت و به‌عبارتی نفتی‌نویسی است؛ یعنی نویسندگانی که قلم‌شان خیس از جوهر نفت

است. اما برخی داستان‌ها درباره شکل‌گیری اکتشافی نفت است، مثل رمان «سرود مردگان» فرهاد کشوری نویسنده صاحب‌نام جنوبی که خود زیست نفتی را تجربه کرده و رمانی نوشته که از حضور اولیه انگلیسی‌ها و سرآغاز نفت در ایران حکایت دارد؛ رمانی خواندنی و جذاب؛ داستان مردان حفار و آتشکاری که به جست‌وجوی نفت

آمده‌اند. یا رمان «فوران» اثر «قباد آذرآئینی» دیگر نویسنده جنوبی که تقریبا در همه کارهایش بوی نفت احساس می‌شود و به‌خوبی با زاویه‌نگاری‌های ادبی و دقیق خود و ذکر حوادث و شخصیت‌پردازی‌های زیبا حال و هوای جنوب نفتی را بر ما آشکار می‌سازد.

به‌قول خودش او شهروند نفت‌آباد است و روزگار شاد و ناشاد نفت‌آبادی‌ها را بازآفرینی می‌کند... اینها همه از نمونه‌های موفق و جذاب رمان‌های اکتشافی به‌شمار می‌روند؛ ضمن آنکه داستان‌های کوتاه‌شان درباره نفت و حوادث آن فوق‌العاده درخشان است، مثل داستان کوتاه «استخر» اثر فرهاد کشوری که یک تراژدی نوین است یا داستان‌های گوناگون قباد آذرآئینی که زندگی نفتی را لابه‌لای سطور به‌خوبی توضیح می‌دهد.

و نیز نویسندگان بزرگی همچون مسعود منادی، محمد ایوبی، پرویز زاهدی، جمشید ملک‌پور، غلامرضا رضایی، فتح‌اله بی‌نیاز، قاضی بریماوی، نسیم خاکسار، ناصر مؤذن، صمد طاهری، اصغر عبدالهی، زویا پیرزاد، نظام رکنی، محمد بهارلویی، علی‌مراد فدایی‌نیا، داریوش احمدی، حفیظ‌اله ممبینی و احمد بیگدلی.

از تاثیرات زبانی «صنعت» بر گویش و فرهنگ مردم جنوب بگویید.

تاثیر نفت همه‌جانبه بود، اما فرهنگ براساس خصیصه‌اش تاثیرات خود را بر جای خواهد گذاشت و زبان انگلیسی به جنوب هم سرایت کرد که امری اجتناب‌ناپذیر بود. هم ارتباطات صنعتی و کاری این زمینه را ایجاد می‌کرد و هم فرآورده‌ها و کالاهای جدید و پدیده‌های تازه اصطلاحات خودش را می‌آورد. زبان مسلط و میزبان در مسجد سلیمان «لری بختیاری» بود و در آبادان نوعی گویش «بندری و عربی» و اصطلاح «لر فرنگی» و «بندری فرنگی» از همین موضوع حادث شد. اصطلاحات انگلیسی، هندی-صنعتی و فنی وارد گویش‌های بومی شد و حال و هوای خاصی برای خود ایجاد کرد و کار به جایی رسید که حتی خوزستانی‌های دیگر شهرها نیز از دریافت اصطلاحات عاجز بودند، اما آن زبان و گویش برای خود شرکتی‌ها آشنا و قابل‌فهم

بود.این اصطلاحات در شعر و ترانه و داستان‌ها بسیار مشهود است و یکی از شاخص‌های داستان‌ها و به‌طور کلی ادبیات نفتی استفاده از همین زبان و عبارات و لغات و اصطلاحات فرنگی‌مآبانه است که حالا دیگر بومی شده بودند و نوعی لهجه خاص «مسجد سلیمانی» یا «آبادانی» را از سایر نقاط جنوب و ایران متفاوت می‌ساخت.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین