گردشگری و زبالههای رهاشده
ایام نوروز برای بیشتر ما یادآور بوی بهار و شکفتن گلهاست اما گاهی بوی زباله گردشگران در نوروز جای آن را میگیرد. رهاسازی بیمسئولانه زبالهها علاوه بر اینکه چهرهای زشت از طبیعت و مناطق جنگلی و ساحلی برجا میگذارد، بهشدت اکوسیستم و تنوع زیستی گیاهی و جانوری این مناطق را تحتتاثیر قرار میدهد. اما آیا تجزیه این پسماندها ممکن است.
زبالههایی که در طبیعت رها میشوند، در دو دسته تر و خشک هستند. تجزیه بسیاری از زبالههای خشک تا ۵۰۰ سال زمان میبرد. تجزیه ظروف شیشهای بیش از هزاران سال و تجزیه پلاستیک بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ سال زمان میبرد. برخی از زبالهها نیز هیچوقت به طبیعت بازنمیگردند. بخش اندکی از زبالههای تر جذب محیط میشوند اما قسمت اعظم آنها باقی مانده و به مرور زمان تجزیه میشوند و شیرابههایی را تولید میکنند که وارد آبوخاک میشوند. از اینرو سلامت تمام گونههای طبیعت از جمله انسان به خطر میافتد. از طرفی هم، نهادهایی مانند شهرداری و گردشگری در بسیاری از مناطق گردشگری، شرایط لازم را برای بازدارندگی از تخریب محیطزیست ایجاد نکردهاند.
سهیل اولادزاده، کارشناس محیطزیست در گفتوگو باصمت میگوید که تفاوت اساسی میان اکوگردشگری و گردشگری آزادی که بهطور گسترده وجود دارد این است که اکوگردشگری تحت نظارت قرار میگیرد و این مسئله میتواند به آن یکسری راهبردها بدهد که مثلا به چه شکل حجم زبالهها را کاهش دهند. در صورتی که در گردشگری آزاد با چنین نظارتی مواجه نیستیم و گردشگر میتواند آزادانه و بدون پذیرفتن مسئولیتی در برابر طبیعت، هر رفتاری را انجام دهد.
در چندین سال گذشته، مبحث اکوگردشگری بهعنوان یک راهکار اساسی برای گردشگری مسئولانه مطرحشده که اگر حمایتهای کافی از آن میشد، میتوانست جلوی بسیاری از تخریبهای ایجادشده توسط گردشگران را بگیرد.
اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی اکوگردشگری را چنین تعریف میکند: «اکوگردشگری یک سفر و بازدید زیستمحیطی مسئولانه از مناطق طبیعی بکر است که بهمنظور لذت بردن از طبیعت و درک مواهب آن و ویژگیهای فرهنگی مرتبط با آن انجام میشود، بهطوریکه باعث ترویج حفاظت شود و اثرات منفی بسیار کمی از سوی بازدیدکنندگان بر محیط بهجای گذارد و شرایطی را برای اشتغال و بهرهمندی اقتصادی و اجتماعی مردم محلی(بومی) فراهم کند.»
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
بهطور کلی، پسماندهای رهاشده در طبیعت چه تاثیری بر محیطزیست انسانی و دیگرگونهها بهجا میگذارد؟
تاثیر پسماندهای ریختهشده در طبیعت، دامنه بسیار زیادی دارد و یکی از مهمترین تاثیرات پسماندها در طبیعت به پلاستیکهای رهاشده برمیگردد. خراب شدن چهره طبیعت توسط این زبالهها، نخستین آسیبی است که به محیط وارد میشود و اوج تاثیرات آن، مربوط به تجزیه پلاستیکهاست. میکروپلاستیکها در طبیعت پخش و وارد دستگاه گوارش حیوانات میشوند و بسیاری از پرندگان و حتی گیاهان تحتتاثیر میکروپلاستیکها از بین میروند. میکروپلاستیکها بسیار ریز هستند و در طبیعت به صورت گستردهای پخش میشوند. بررسیها میگوید سطح تمام دریاها را میکروپلاستیکها گرفته که به شکل قابلتوجهی در حال افزایش است.
پسماندهای رهاشده در طبیعت هم پیش از جمعآوری و هم پس از آن، در محل دپوی زباله، شیرابه تولید میکنند. در بعضی از نقاط، شیرابه زبالهها وارد رودخانهها و آبهای زیرزمینی میشود و بسیاری از شهرهای شمالی از همین آبهای زیرزمینی برای شرب استفاده میکنند. در این آب، کلر هم زده میشود اما در برابر آلودگیهای سنگینی که وارد آنها شده، تاثیر چندانی ندارد. بسیاری از درختان و گونههای گیاهی پیرامون مناطق دفن زباله و در مسیر حرکت جریان شیرابه، خشک و حیوانات نیز دچار انواع بیماریها میشوند.
اکوگردشگری چه راهکاری در مقابل معضل زبالههای گردشگران پیش رو میگذارد؟
تفاوت اساسی میان اکوگردشگری و گردشگری آزادی که بهطور گسترده وجود دارد این است که اکوگردشگری تحت نظارت راهنمایان بومگردی قرار میگیرد و این مسئله میتواند به آن یکسری راهبردها بدهد که مثلا گردشگران به چه شکل حجم زبالهها را کاهش دهند. در صورتی که در گردشگری آزاد با چنین نظارتی مواجه نیستیم و گردشگر میتواند آزادانه و بدون پذیرفتن مسئولیت در برابر طبیعت هر رفتاری را انجام دهد. مثلا در گردشگری آزاد، گردشگران میتوانند هر جایی بنشینند و اتراق کنند و از هر فضایی بدون توجه به ظرفیتها و شکنندگیهای محیط استفاده کنند. در اکوگردشگری افراد تحت نظارت تورلیدر و راهنمایی قرار میگیرند که با ظرفیتهای اکولوژیک طبیعت آشناست و در عین بازدید و لذت بردن از طبیعت درباره برخورد مسئولانه مثل اینکه از چه ظروفی برای غذا خوردن استفاده کنند، راهنمایی میشوند. اما از آنطرف میبینیم که افراد در بیشتر تورها یا سفرهای شخصی که به طبیعت دارند از ظروف یکبارمصرف استفاده و آنها را در طبیعت رها میکنند. برخی از این افراد، زبالههای خود را با این تصور اشتباه بستهبندی میکنند که بالاخره یک نفر میآید و زبالههای آنها را میبرد.
با نزدیک شدن به سال نو، نگرانی دغدغهمندان محیطزیست از یک جهت بیشتر میشود و آن هم این است که در ایام تعطیل حجم زبالههای شهرها و استانهای مسافرخیز ۲ تا ۳ برابر افزایش پیدا میکند.
تجربه اکوگردشگری و بومگردی در ایران تا چه حد موفقیتآمیز بوده است؟
تجربه موفق خیلی کمی در این حوزه در ایران وجود دارد و به میزانی نیست که بتوان از آن برآورد مناسبی داشت. در صورتی که اگر این اتفاق جامعتر میافتاد، تاثیرات بسیار مثبتی از خود نشان میداد. در این عرصه، تورهای گردشگری کمی فعالیت دارند. متاسفانه حمایت لازم از این افراد و تورهای بومگردی انجامنشده است.
به شکل منطقی شاید نشود با یک تور بومگردی بهجای بکری از طبیعت رفت و حیات وحش آن را بازدید کرد، چراکه حضور در آن منطقه میتواند آسیبرسان باشد. اما افراد به صورت آزاد یا تورهایی که مسئولیتی در قابل محیطزیست ندارند، بهراحتی وارد این مناطق میشوند.
در مثال دیگر در بحث اکوگردشگری شاید افراد نتوانند با هر خودرو و وسیله نقلیهای، وارد یک نقطه از طبیعت شوند اما از آن طرف شاهد هستیم که بسیاری از افراد با ماشینهای آفرود وارد محیطهای بکر میشوند و انواع آلودگیها و آسیبها را به محیط آنجا وارد میکنند. این مسئله شاید برای گردشگران نسبت به اکوگردشگری دافعه ایجاد کند اما به هر حال باید در این زمینه فرهنگسازی شود. متاسفانه در این زمینه، شاهد مصرفگرایی صرف و بیتوجهی به حفظ محیطزیست هستیم.
نهادها و سازمانهای بالادستی چه امکانات و وظایفی در قبال جلوگیری از رهاسازی پسماند در طبیعت بر عهده دارند؟
اساسا این مسئله در مفاد قانونی ذکرنشده و جریمهای هم برای آن در نظر نگرفتهاند. تنها جریمهای که وجود دارد مربوط به پرت کردن زباله از خودرو میشود که آن هم نیاز دارد پلیس مدام بالای سر همه باشد که نه امکانپذیر است و نه منطقی. به همین دلیل، قانون و جریمه هم نتوانسته کابردی باشد.
بهتر بود یکسری قوانین به صورت آییننامه ذیل قانون مدیریت پسماند تصویب میشد که بحث پسماند هتلها و بومگردیها را جزئیتر بررسی میکرد. در حالحاضر صرفا میگوییم مسئولیت این زبالهها به عهده تولیدکننده است اما این موضوع، به صورت جزئی بررسی نشده است. باید از فعالان این حوزه بخواهند که مدیریت پسماند گردشگران به شکلی مشخصی انجام شود. متاسفانه قانون مدیریت پسماند، خیلی مهجور مانده است. طبق قانون مدیریت پسماند، صداوسیما و آموزشوپرورش نقش فرهنگسازی را به عهده دارند اما کمترین میزان عملکرد را از این نهادها در زمینه فرهنگسازی مدیریت پسماند میبینیم.
با اینکه در تمام این سالها همه این آسیبها وجود داشته اما سازمانهای مسئول بالادستی هیچ اقدام موثری انجام ندادهاند. حتی برای سازمان میراثفرهنگی نقشی در این زمینه تعریف نشده است. حضور گردشگر میتواند ۳ برابر حجم زباله را افزایش دهد.
در استان مازندران در ایام معمولی روزی ۳ هزار تن زباله تولید میشود که این عدد در ایام تعطیل به ۹ تا ۱۰ هزار تن میرسد. این مسئله نشان میدهد نقش سازمانها و مراکز فعال در این حوزه چقدر با اهمیت است اما حتی درباره اکوگردشگری که کاملا با آنها مرتبط است هم حمایت چندانی به صورت مناسب و کامل ندارند، چه برسد به اینکه بخواهند در حفظ محیطزیست گام بردارند.
فرهنگسازی و آموزش در این حوزه نیازمند چه اقداماتی است؟
درباره فرهنگسازی تا زمانی که به صورت گسترده تمام اقشار را نبینیم و تجزیهوتحلیل نکنیم که دقیقا با هر قشر به چه نحوی باید برخورد کنیم، راه بهجایی نمیبریم. مدام از این صحبت میشود که درباره فرهنگسازی باید یکسری اقدامات خرد انجام داد و مثلا کودکان را آموزش داد اما در نهایت در کل سال سهم مدیریت پسماند، دو بنر در هر شهر میشود. از سوی رادیو، تلویزیون، فضای مجازی و از سمت سازمانهایی که کاملا به این موضوع مربوط هستند، آموزش و فرهنگسازی بخصوصی نمیبینیم. تا زمانی که فرهنگسازی بخواهد به این شکل باشد، هیچ امیدی هم نمیتوان داشت.
در بسیاری از جلسات و نشستها در حوزه پسماند هرکسی یک ایدهای ارائه میدهد. ایده نو دادن به خودی خود مثبت است اما قرار هم نیست که ما چرخ را از نو ابداع کنیم. چرخ وجود دارد و راهحلهای مدیریت پسماند در دنیا اجرایی میشود و قرار است در نهایت، این راهحلها را بومیسازی کنیم. بهطور مثال، پسماند گردشگران یکی از گرانبهاترین و اقتصادیترین پسماندهای ممکن است، چراکه در آن مواد قابلاستفاده مجدد و قابل بازیافت مثل ظروف آلومینیومی بسیار زیاد است. این پسماندها ظرفیت بهرهوری اقتصادی دارد و میتوانستیم به آن بهعنوان یک فرصت نگاه کنیم. اما این زبالهها نهتنها سودآور نشده، بلکه امروز یک تهدید بهشمار میرود. پسماند پت که یک نوع پلاستیک شفاف است، کیلویی ۱۱ تا ۱۲ هزار تومان نرخ دارد. اگر از آن حجم ۱۰ هزار تنی زبالهای که تولید میشود، یک درصد آن هم همین پتها باشد میبینیم که میزان قابلتوجهی پول در این میان میسوزد و از بین میرود و کسی هم به آن توجه نمیکند.
بسیاری از افراد در یک جامعه محلی نیز قدرشناسی لازم را نسبت به طبیعت ندارند. تقریبا به همه دهیاریها راهکارهایی درباره کاهش حجم پسماند روستا داده شده تا مثلا در درههای محلی خودشان پسماند دپو نکنند اما نتیجه خیلی مثبتی نداشته است. با این حال، افراد دلسوزی هم وجود دارند که به بکر بودن مناطق خود اهمیت میدهند و نمیخواهند آن را به سادگی از دست بدهند.
روستاهایی در کشور وجود دارد که پس از ایام تعطیلات، اهالی آن مجبور به جمعآوری پسماندها و زبالههای مسافران میشوند. متاسفانه برخی از مسافران هم به پشتوانه هزینهای که در سفر میکنند، به خود این حق را میدهند مسئولیت پسماند خود را به دوش دیگران بیندازند.
سخن پایانی
بسیاری از مناطق ایران قابلیت زیادی برای گردشگری دارد اما در این حوزه ناکام ماندهاند. البته در بسیاری از مکانهایی هم که ظرفیت گردشگری فعالشده، مسئولیت در برابر حفظ محیطزیست کنار گذاشته شده است. خلأ بومگردی مسئولانه، یک خطر جدی برای طبیعت کشور است که در فراهم کردن زیرساختها و فرهنگسازی آن اهتمام جدی نشده است.