دو روی سکه فرسایش پنهان کوهستان
کیمیا عجایبی زمینشناس
![]()
فرآیند فرسایش، چه در کوهستانها و چه در سایر مناطق قابلمشاهده روی کره زمین، یک رخداد طبیعی است که همواره در مقیاسهای زمانی زمینشناسی در حال وقوع است. این پدیده مستمر ژئومورفولوژیک شامل نیروهای پویایی چون فرسایشهای بادی است که با جابهجایی ذرات ریز، تغییرات آهسته و مداومی را در سطح زمین ایجاد میکند و همچنین فرسایشهای آبی که قدرت آن در جریان رودخانهها، عملکرد یخچالها و نفوذ آبهای زیرزمینی تبلور مییابد؛ عوامل قدرتمندی که از دیرباز و در طول میلیونها سال، ساختار و توپوگرافی زمین را شکل داده و کوهها را فرسوده و رسوبات را انباشته کردهاند.
با این حال، در عصر حاضر، باید با نگرانی پذیرفت که انسان با دخالتهای گسترده و اغلب ناآگاهانه خود، روند طبیعی و کند این فرآیند حیاتی را بهطورچشمگیری تسریع کرده و دامنه اثرات مخرب و گاه فاجعهآمیز آن را به نحو بیسابقهای گستردهتر ساخته است. برای مثال، یک فرآیند فرسایشی طبیعی که ممکن بود ۱۰ میلیون سال یا حتی ۳۰ میلیون سال بهطول انجامد تا یک کوه عظیم را بهطورکامل از بین ببرد و به ارتفاعات کمتری برساند، اکنون با شدت و حجم دخالت انسان، در طول حیات کوتاه ما و بهمراتب سریعتر از آنچه طبیعت حکم میکند، قابلمشاهده میشود. این شتابگیری سرعت و گستره فرسایش ناشی از فعالیتهای انسانی را نشان میدهد که اکنون بهطورقابلملاحظهای از فرسایش طبیعی پیشی گرفته و زمین را وارد فاز جدیدی از ناپایداری کرده است.
فرسایشهای ناشی از فعالیتهای انسان، اشکال متنوعی به خود میگیرد که تمامی سطوح محیطزیست را تحتتاثیر قرار میدهد. در مناطق کوهستانی که بهطورطبیعی مستعد فرسایش هستند، حتی تردد به ظاهر بیضرر کوهنوردان، رفتوآمدهای غیراصولی وسایل نقلیه آفرود و ایجاد مسیرهای رفت و آمد متعدد بدون توجه به اصول پایداری شیب، همگی به نحوی بر فرسایش اصطلاحا غیرطبیعی یا انسانی کوهستان تاثیرگذار هستند. این ترددها با تخریب فیزیکی پوشش سطحی، باعث سست شدن ساختار خاک، کاهش تخلخل آن و در نتیجه، از بین رفتن پوشش گیاهی شده و عملا زمین را در برابر فرسایشهای شدیدتر آبی و بادی آسیبپذیر و زمینه را برای رخدادهای سریعتر فراهم کرده است.
علاوه بر این، آلودگیهای متفاوتی که توسط انسان در این مناطق حساس ایجاد میشود، پیامدهای منفی دیگری بر محیطزیست بهدنبال دارد. این پیامدها شامل تخریب ساختار زیستبومها، تبدیل مناطق بکر به متروکههای آلوده و در نهایت، از بین رفتن و فرسایش شیمیایی و فیزیکی خاک بهدلیل وجود مواد آلاینده است. بهویژه، دفن زبالهها و تولید شیرابههای سمی در ارتفاعات که متاسفانه در حال افزایش است، خود بهتنهایی فاجعهای زیستمحیطی محسوب میشود که با نفوذ مواد شیمیایی به درون خاک و سنگ، فرآیند هوازدگی و فرسایش را تشدید میکند و نیازی به توضیح بیشتر درباره شدت تخریب آن ندارد. اما دخالتهای انسانی تنها به فعالیتهای فیزیکی مستقیم محدود نمیشود، بلکه اثرات آنها در مقیاسهای بزرگتر، اقلیم سیاره را تحتتاثیر قرار داده است. برهم ریختن اقلیم و تغییرات آبوهوایی ناشی از عملکرد و سوختهای فسیلی انسان نیز بهطورغیرمستقیم و پنهان بر فرسایش کوهستان، که ظاهرا طبیعی بهنظر میرسد، تاثیر میگذارد و آن را بهطور فزایندهای تشدید میکند. بهعنوانمثال، در مناطقی که در نتیجه تغییر اقلیم با تغییر در الگوهای بارشی مواجه شده و متحمل بارشهای بسیار شدید و متمرکز در بازههای زمانی کوتاه میشوند، این حجم عظیم و ناگهانی بارندگی باعث شسته شدن سریع خاک کوه میشود. در چنین شرایطی، سیستم ریشهای گیاهان دیگر قادر به تحمل فشار آب نیست و گیاهان بهتدریج بستر خاکی لازم برای تغذیه و نگهداری خود را از دست میدهند و کوهستان برهنه و مستعد زمینلغزش میشود. این نوع فرسایش و شستوشوی سریع خاک در مناطق مرتفع بهدلیل عدمپایداری پوشش گیاهی در حال وقوع است؛ نمونهای ملموس و تاسفبار که هماکنون در استان گلستان بهوضوح شاهد آن هستیم. این مسائل مخرب جدای از فجایعی همچون آتش زدن عمدی یا سهوی جنگلها است که با از بین بردن فوری پوشش گیاهی محافظ، زمین را بلافاصله در معرض فرسایش قرار میدهد.
یکی دیگر از عوامل مخرب و با تاثیرات ماندگار، آفت جادهسازی و تونلسازی است که زیرساختهای کوهستان را ناپایدار میسازد. در صورتی که در طراحی و اجرای این پروژههای عمرانی عظیم، به لایهبندی زمین، برای شیب لایهها و امتداد آنها توجه کافی و تخصصی نشود، عواقب جبرانناپذیری بهدنبال خواهد داشت که میتواند منجر به فاجعه شود.
هنگامی که در مسیر احداث جاده، برشی عمودی در دل کوه ایجاد میشود و «پاشنه اطمینان» یا تکیهگاه طبیعی لایههای سنگی و خاکی زمین برداشته میشود، مقاومت برشی طبیعی لایهها از بین رفته و پایداری شیب بهشدت کاهش مییابد؛ در نتیجه، ریزش سنگها و زمینلغزشها بهطورچشمگیری افزایش مییابد؛ اتفاقی که بهکرات شاهد مسدود شدن جادهها بهدلیل آن هستیم. همچنین، عدمتوجه به نوع سنگی که یک تونل یا جاده در آن ساخته میشود (از نظر مقاومت و هوازدگی)، منطقه را در معرض تاثیر فرسایشهای مکرر و سریع قرار میدهد. همین امر موجب میشود که جادهها بهطورپیوسته بسته شوند و خبر تکراری «جاده بسته شد» بارها و بارها در مناطق مختلف تکرار میشود. دلیل اصلی و اساسی تمامی این ناپایداریها، همین بیتوجهی و قصور در رعایت ملاحظات دقیق زمینشناسی مهندسی است که پایداری ساختار کوه را بهخطر میاندازد.