فرصتّهای سبز برای جذب سرمایههای داخلی
نسترن رفیعی - کارشناس ارشد انرژیهای تجدیدپذیر
در سالهای اخیر، بهویژه از حدود سال ۱۳۹۴، موضوع سرمایهگذاری در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر در کشور بهتدریج اهمیت بیشتری پیدا کرده است. تجربههای عملی نشان میدهد که طی 2 سال گذشته، باتوجه به سیاستها و قوانین جدید، بهویژه اجرای ماده ۱۶ قانون که صنایع را ملزم به خرید برق از «تابلوی سبز» کرده، بهترین فرصت سرمایهگذاری در این عرصه ایجاد شده است.
پیشتر دوره بازگشت سرمایه در پروژههای نیروگاههای تجدیدپذیر بسیار طولانیتر بود؛ اما اکنون این دوره به حدود 3 سال کاهش یافته است. همین تغییر باعث شده است که بسیاری از سرمایهگذاران تمایل جدیتری برای ورود به این حوزه نشان دهند. موانع و مشکلاتی همچنان وجود دارد که مانع شکوفایی کامل این بخش میشود. مهمترین مانع بهطورقطع مسئله تامین تجهیزات است.
همانطور که میدانیم، توان داخلی کشور در تولید تجهیزات موردنیاز نیروگاههای خورشیدی و بادی هنوز بهاندازه کافی توسعه نیافته است و در بسیاری از بخشها وابسته به واردات هستیم. فرآیند واردات نیز بهدلیل مشکلات ارزی، محدودیتهای بینالمللی و تحریمها با دشواریهای فراوانی روبهرو است. این وضعیت باعث میشود؛ پروژهای که میتوانست در مدت 3 تا 4 ماه تکمیل شود، در نهایت بیش از 10 ماه زمان ببرد. طبیعی است که چنین تأخیرهایی جذابیت سرمایهگذاری را کاهش میدهد و سرمایههایی که باید جذب این بازار شوند، با تردید و کندی همراه میشود.
اگر مشکل تامین تجهیزات برطرف شود، میتوان انتظار داشت که سرمایهگذاریهای کلانی در حوزه تجدیدپذیرها انجام گیرد. اما در شرایط کنونی، حتی فرآیند تامین ارز و دریافت تخفیف ارزی برای یک سرمایهگذار،6 ماه به طول میانجامد. در چنین فضایی، سرمایهگذار ممکن است ترجیح دهد، سرمایه خود را به کشورهای دیگر منتقل کند و در محیطی بدون این پیچیدگیها سرمایهگذاری کند. این در حالی است که کشور ما بهدلیل ناترازی انرژی، بهشدت نیازمند احداث سریع نیروگاههای جدید است.
در سطح کلان، باید اذعان کرد که بخشی از اقدامات در زمینه قانونگذاری و ارائه تسهیلات به سرمایهگذاران انجام شده است. اما عملا در حوزه تامین تجهیزات، همه این سیاستها و تلاشها به نتیجه مطلوب نمیرسد. این وضعیت را میتوان به قیفی تشبیه کرد که در ابتدا ظرفیت زیادی برای ورود دارد، اما آنقدر باریک میشود که همهچیز در آن متوقف میشود و مشکلات با بانک مرکزی و تخصیص ارز بهوجود میآید.
در دورهای که هنوز تحریمها به این شدت نبود، فرصتهایی برای راهاندازی خطوط تولید پیشرفته در داخل کشور وجود داشت. ایران بهدلیل ظرفیت بالای طبیعی، میتوانست به جایگاه مهمی در صنعت انرژی خورشیدی و بادی دست یابد. پارامترهای فنی در حوزه پنلهای خورشیدی و تجهیزات مشابه با سرعت بالایی بهروز میشوند و اگر شرکتهای خارجی امکان سرمایهگذاری در ایران را مییافتند، میشد خطوط تولیدی با فناوری روز راهاندازی کرد. در آن صورت، نهتنها سرمایه هنگفتی از کشور خارج نمیشد، بلکه ارزشافزودهای قابلتوجه در داخل ایجاد میشد.
اکنون اگر بخواهیم به چشمانداز ظرفیتهای ایران در جذب سرمایهگذاری خارجی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر نگاه کنیم، باید 2 جنبه متفاوت را در نظر بگیریم. از یکسو، ایران از نظر منابعطبیعی و جغرافیایی شرایط بسیار مطلوبی دارد. میزان شدت تابش خورشید در ۸۰ درصد از کشور مناسب است. همچنین ایران دارای تونلهای بادی قدرتمندی است که میتواند زمینهساز توسعه نیروگاههای بادی در مقیاس وسیع باشد. اینها موهبتهایی طبیعی است که ظرفیت بالقوه بالایی برای سرمایهگذاری ایجاد میکند. اما از سوی دیگر، شرایط سیاسی و اقتصادی حاکم، از جمله تحریمها و محدودیتهای مالی بینالمللی، مانعی جدی در برابر جذب سرمایه خارجی بهشمار میروند. بههمیندلیل، آنچه امروز امکانپذیر است، صرفا به خرید و فروش تجهیزات محدود میشود و کمتر میتوان به سرمایهگذاری مستقیم در داخل کشور امید داشت.
در مجموع میتوان گفت، ایران هماکنون در نقطهای قرار گرفته که هم فرصتهای ویژهای برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر دارد و هم با موانع بزرگی مواجه است. فرصتها در ظرفیتهای طبیعی، قوانین حمایتی و نیاز مبرم کشور به انرژی نهفته است. موانع نیز در مشکلات تامین تجهیزات، روند طولانی و پرهزینه واردات و نبود اعتماد و اطمینان سرمایهگذاران خارجی خلاصه میشود.
چنانچه کشور بتواند با اتخاذ راهکارهای عملی، روند تامین تجهیزات را تسهیل کند و همزمان بخشی از مشکلات ارزی و بروکراتیک را برطرف سازد، زمینه برای جهشی جدی در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر فراهم خواهد شد و میتواند مانع خروج بخش عمدهای از سرمایه از کشور شود.