خطر حذف تدریجی ایران از نقشه ترانزیت منطقهای
سیده فاطمه مقیمی ـ رئیس کانون زنان بازرگان ایران
کریدور زنگزور، در هشتم اوت امسال با میانجیگری ایالاتمتحده میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان توافق شد، این کریدور ۴۳ کیلومتری، نخجوان را به باکو متصل میکند و طبق قراردادی ۹۹ساله، تحت مدیریت امریکا خواهد بود. بهزبان ساده، امریکا اکنون مرز زمینی تازهای در شمال غرب ایران پیدا کرده است.
این پروژه، صرفا یک مسیر حملونقل نیست، بلکه یک تحول ژئوپلتیک عمیق است که در کوتاهمدت منافع اقتصادی ما را تهدید و در بلندمدت نفوذ منطقهای ما را محدود میکند. امروز ترکیه برای اتصال به آسیای مرکزی از خاک ایران عبور میکند؛ فردا، با راه افتادن زنگزور، این مسیر از ایران بینیاز خواهد شد. معنای این تغییر، کاهش درآمدهای ترانزیتی، از دست رفتن بخشی از بازار خدمات لجستیک و تضعیف قدرت چانهزنی ما در معادلات سیاسی منطقه است.
این فعال حوزه حملونقل تاکید کرد: پیامدهای این کریدور فقط به تجارت ایران و ارمنستان محدود نمیشود. باید واقعیت را بپذیریم که ارتباط زمینی ما با ارمنستان، حلقه اصلی اتصال زمینی ما به گرجستان و روسیه نیز هست. حجم قابلتوجهی از مبادلات ما با این دو کشور از همین مسیر انجام میشود. با قطع یا محدود شدن این مسیر، تجارت ما با گرجستان که در سالهای اخیر رشد محسوسی داشته، با مانع جدی مواجه خواهد شد. برای رسیدن به بندر پوتی یا باتومی در گرجستان دیگر مسیر کوتاه و مستقیم نخواهیم داشت. تجارت با روسیه هم، که همین حالا بهدلیل تحریمها نیازمند مسیرهای امن و کوتاه است، طولانیتر، پرهزینهتر و پرریسکتر خواهد شد و این یعنی کاهش رقابتپذیری کالاهای ما در این بازارها و واگذاری سهم خود به رقبایی که مسیرهای سریعتر و ارزانتر در اختیار دارند.
این نخستینبار نیست که بهدلیل تحریمها یا بیبرنامگی مدیران، فرصتهای بزرگ ترانزیتی از دست ما رفته است، یادتان هست فرودگاه امام خمینی(ره) قرار بود هاب هوایی شرق و غرب شود؟ اما امروز فرودگاه استانبول و فرودگاه دوبی این نقش را ایفا میکنند و ما هنوز درگیر مشکلات زیرساختی و مدیریتی آن فرودگاه هستیم. کریدور شمال ـ جنوب که میتوانست مسیر اصلی تجارت هند و روسیه باشد، سالهاست روی کاغذ مانده و بخش بزرگی از ظرفیتش بلااستفاده است.
کریدور چابهار به ماکو، که قرار بود شاهراه توسعه شرق تا شمال غرب کشور باشد، بهدلیل نبود برنامهریزی منسجم، هرگز به جایگاه واقعی خود نرسیده است. این فهرست، نشان میدهد که حتی وقتی زیرساخت داریم یا آن را تکمیل نمیکنیم یا از آن بهرهبرداری موثر نداریم و نتیجه این میشود که دیگران جای ما را میگیرند. حالا باید پرسید: اگر با داشتن مسیرهایی چون کریدور شمال ـ جنوب یا چابهار به ماکو نتوانستهایم نقش خود را تثبیت کنیم، در مواجهه با پروژههایی مانند زنگزور که مستقیما علیه منافع ما طراحی شدهاند چه خواهیم کرد؟ آیا بازهم با چند واکنش کلامی و بیانیه سیاسی، میدان را به رقبا و مخالفان واگذار میکنیم؟
در این بین چند اقدام فوری برای برونرفت از این وضعیت ضروری است:
ـ اول، تکمیل و فعالسازی مسیرهای جایگزین مانند «آراس کریدور» برای حفظ دسترسی زمینی به قفقاز و بازارهای شمالی.
ـ دوم، بازسازی و تعمیق روابط با ارمنستان، گرجستان و روسیه، بهویژه در حوزه ترانزیت و سرمایهگذاری مشترک در زیرساختهای حملونقل.
ـ سوم، استفاده از دیپلماسی چندجانبه برای جلوگیری از انحصار مسیرهای جدید توسط ترکیه و امریکا.
ـ چهارم، بهبود بهرهبرداری از ظرفیتهای موجود در بنادر جنوبی و فرودگاهها، تا مسیرهای دریایی و هوایی مکمل مسیرهای زمینی باشند.
کریدور زنگزور، اگر بدون پاسخ عملی ما اجرایی شود، فقط یک جاده جدید در ارمنستان نخواهد بود، بلکه نشانهای است از حذف تدریجی ایران از نقشه ترانزیت منطقهای! ما امروز باید تصمیم بگیریم که در این بازی تماشاچی باشیم یا بازیگر یا حتی صحنهگردان! تجربه تلخ فرصتهای از دسترفته باید ما را هوشیار کند که در این رقابت، سکوت و تعلل، مساوی با عقبنشینی و از دست دادن جایگاهی است که بازگشت به آن ممکن است بیش از یک قرن طول بکشد، اگر اصلا ممکن باشد!
ابعاد کریدور زنگزور بسیار فراتر از یک پروژه عمرانی یا توافق مرزی است. موضوعی که اگر بهموقع و جدی به آن واکنش نشان ندهیم، میتواند بخشی از موقعیت راهبردی ایران را در تجارت منطقهای و بینالمللی برای همیشه از بین ببرد.