-

چگونه یک تصمیم اشتباه، مدیریت پسماند کشور را پیچیده‌تر کرد؟

سعید مرادی‌کیا کارشناس پسماندهای شهری

مرادی کیا یادداشت

در اواخر دهه ۱۳۷۰، ایده تفکیک پسماندهای خشک از مبدأ در شهرهایی مانند تهران و اصفهان و مشهد مطرح شد. در آغاز، هدف اصلی از اجرای این طرح، بازیابی پسماندهای خشک به عنوان ماده اولیه صنایع بازیافت و تولید کود کمپوستی خالص و استاندارد بود. در این راستا، شهرداری‌ها اقدام به استقرار مخازن بزرگ پلاستیکی هزار و 100 لیتری در معابر و خیابان‌ها نموده و جمع‌آوری پسماند خشک را به بخش خصوصی واگذار کردند. در دهه ۱۳۸۰، این قراردادها غالبا براساس مناقصه، با تمرکز بر کیفیت، نه سود مالی، منعقد می‌شد و هدف اصلی، جلوگیری از ورود پسماندهای خشک و خطرناک به این مخازن و تضمین کیفیت کمپوست بود. اما با گذر زمان و به‌ویژه در پایان این دهه، رویکرد اقتصادی جایگزین نگاه محیط‌زیستی شده و مزایده‌ها جای مناقصه‌ها را گرفتند. پیمانکاران موظف شدند مبالغی را ماهانه به شهرداری پرداخت کنند، بی‌آنکه توجهی به تبعات کیفی این تغییر بر کود کمپوست شود.

در همان زمان، مدیران شهری تهران ورود این مخازن بزرگ را نقطه عطفی در مدیریت پسماند دانستنه و همکاری با پیمانکاران خصوصی برای جمع‌آوری پسماند خشک با جدیت دنبال شد. اما مشکلی فنی به‌زودی آشکار شد؛ درب این مخازن با تجهیزات تخلیه خودروهای جمع‌آوری مطابقت نداشت. به‌جای هماهنگ‌سازی مهندسی، پیمانکاران به حذف درب مخازن روی آوردند تا از هزینه‌های اضافی جلوگیری کنند. این تصمیم، همراه با فقدان نظارت موثر بر ده‌ها هزار مخزن، زمینه‌ساز ورود پسماندهای مخلوط و حتی پسماندهای صنعتی به این مخازن شد.

در گذشته، شهروندان با کمک رفتگران و رعایت نظمی محلی، در ساعت‌های مشخص پسماندهای خود را در درون یک سطل جلوب درب منزل گذاشته و نسبت به نظافت و عدم ریزش شیرابه از آنها اهتمام می‌ورزیدند. اما در دهه ۸۰، با ناشناخته‌بودن مفهوم تفکیک پسماند خشک و سبک زندگی سنتی مبتنی بر تولید زیاد پسماندتر، این نظم بر هم خورد. نبود آموزش کافی، گزینه‌های محدود، و طراحی ناکارآمد مخازن منجر به بروز چرخه‌ای شد که پیامدهای آن هنوز در سطح ملی محسوس است.

با ورود به دهه ۹۰ و شدت ‌گرفتن مشکلات اقتصادی، نگاه به تفکیک پسماندها بیش‌ازپیش اقتصادی شد. قراردادها برمبنای مزایده منعقد شده و پیمانکاران برای افزایش سود، به روش‌هایی روی آوردند که مستقیما کیفیت خدمات را کاهش داد. جمع‌آوری پسماند خشک از درب منازل کمرنگ و همه‌چیز به مخازن خیابانی منتهی شد. وانت‌های تمیز و نیروهای منظم جای خود را به خودروهای فرسوده و روش‌های ناکارآمد دادند. پیمانکارانی که پیش‌تر مسئولیت‌پذیر بودند، حالا با کاهش کیفیت خدمات، تنها به کسب سود توجه داشتند.

در این میان، مسئولیت ناکامی‌های تفکیک از مبدأ اغلب به مردم نسبت داده می‌شود، در حالی ‌که نقش شهروندان در طراحی، نظارت و اصلاح این فرآیندها نادیده گرفته شده است. هیچ نظرسنجی یا مطالعات میدانی برای نصب مخازن، تغییر ساختار خدمات یا اجرای طرح‌های مختلف مدیریت پسماند انجام نشد. این در حالی است که در بسیاری از شهرهای کشور، هر بار با تغییر مدیریت شهری، طرح‌های پیشین کنار گذاشته شده و تجربه‌ها پیوستگی خود را از دست دادند.

نمونه‌هایی از روش‌های موفق مانند اصفهان، مشهد و شیراز که به حذف مخازن خیابانی و بازگشت به جمع‌آوری درب منازل پرداخته‌اند، گواهی بر اثرگذاری همکاری با مردم است. اما همچنان در اغلب شهرها، نه جامعه‌شناسان، نه روانشناسان و نه آمارگران در طراحی سیاست‌های مدیریت پسماند حضور ندارند. این در حالی است که تعهد بسیاری از خانواده‌ها در تفکیک پسماند خشک، حتی با صرف وقت و هزینه، نشان می‌دهد که شهروندان یک گام از شهرداری‌ها جلوتر هستند.

با بی‌نظمی در خدمات‌رسانی، این تعهد نیز در خطر فراموشی است. وقتی خانواده‌ای بارها پسماند تفکیک‌شده‌اش را بدون مراجعه به‌موقع پیمانکار کنار می‌گذارد، بی‌اعتمادی شکل می‌گیرد. در این شرایط، اپلیکیشن‌های خصوصی که با نظم و دقت عمل می‌کنند، مورداستقبال واقع می‌شوند، نه به‌خاطر امکانات خاص، بلکه به‌دلیل پاسخگویی و تعهد کاری. با این‌حال همین اپلیکیشن‌ها نیز، تحت‌فشار پیمانکاران سنتی از صحنه مدیریت پسماند حذف شدند.

در نقطه مقابل، تجربه جهانی شهر تورنتو می‌تواند به‌عنوان تجربه‌ای موفق برای ما مورداستفاده قرار گیرد. در دهه ۹۰ میلادی، شهرداری این شهر با بحران دفع پسماند روبه‌رو شد و پس از شکست چندین طرح تصمیم گرفت با مشارکت مستقیم مردم، کمیته تخصصی مدیریت پسماند تشکیل دهد. هدف این کمیته، رسیدن به بازیافت کامل پسماندها تا سال ۲۰۱۰ بود؛ برنامه‌ای که بر مشارکت و نظرسنجی واقعی از مردم، استفاده از فناوری و حذف تدریجی تولید پسماند بنا شده بود.

این تجربه‌ها به ما نشان می‌دهند تا زمانی‌که مردم صرفا به‌عنوان تولیدکننده پسماند دیده شوند، موفقیتی در کار نخواهد بود. اما اگر مردم در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌های مدیریت پسماند سهیم شوند، هم کیفیت اجرای طرح‌ها بالا رفته و هم مشارکت واقعی حداکثری شکل می‌گیرد. اکنون زمان آن فرارسیده که در طراحی سیاست‌های مدیریت پسماند، نقش مردم را از تماشاچی به تصمیم‌ساز تغییر دهیم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین