بانک مرکزی از حقیقت حفظ ارزش پول ملی عقب ماند
محمد نادعلی ـ مدیرکل عملیات پولی و اعتباری بانک مرکزی
درست است که اعتبار و قدرت بانک مرکزی مسئله مهمی است، اما باید ابتدا دید که منظور از این قدرت چیست. استقلال در سیاستگذاری در اینجا یعنی بانک مرکزی سیاستهای پولی، مالی، بانکی و ارزی خلاف مصالح و منافع اقتصادی کشور اتخاذ نکند. بانک مرکزی هرگز بهتنهایی نمیتواند چنین تصمیم کلانی بدون کسب اجازه از دولت بگیرد و در این صورت تخلف کرده است. چنین تصمیماتی بیش از اینکه در گرو نهاد بانک مرکزی باشد، در گرو دولتها است. در حال حاضر جز چند کشور که بانک مرکزیشان استقلال ویژه و جدایی دارند، مانند امریکا، انگلیس و آلمان در همه کشورهای دیگر بانک مرکزی متاثر از سیاست دولتها است.
اگر رئیس دولت و وزرا به این بینش برسند که کشور را فقط باید با مالیات و عوارض اداره کرد، نه با چاپ پول؛ مشکل حل خواهد شد. در حال حاضر هر دولتی که میآید، میگوید دولت قبلی خزانه خالی به من تحویل داد، اما من توانستم کشور را اداره کنم. این حرف معنای مشخصی دارد. وقتی از ساختار بانک مرکزی حرف میزنیم، در اصل بهدلیل نبود استقلال، عملا دولت (وزارت اقتصاد) نقش غیرقابلانکاری در تصمیمسازیهای این نهاد پولی دارد. بنابراین مجموعه این سیاستهای مالی باید بهگونهای باشد که منجر به افزایش نقدینگی بدون پشتوانه نشود. دولت باید برای جبران کسری بودجه، نقدینگی را از منابع دیگری جز استقراض بانک مرکزی و بهوسیله ابزاری که تورمزا نیست، مانند استقراض از بخش خارجی، انتشار اوراق مشارکت و بسیاری روشهای دیگر تامین کند؛ در واقع از هر ابزاری جز استقراض از بانک مرکزی، چون در این صورت بدهی بانک مرکزی را بیشتر کرده، همچنین با افزایش نقدینگی منجر به افزایش تورم شده است.
در تعریف استقلال بانک مرکزی باید ابتدا تعریف مشخصی از اعتبار و عوامل سازنده اعتبار بانکهای مرکزی داشت. در این میان، مقایسه میزان اعتبار بانکهای مرکزی کشورهای مختلف بیتاثیر نیست. با نگاهی به تجربه کشورهای منتخب موفق که شهرت و اعتبار بالایی دارند و همینطور بانکهای مرکزی ناموفق که از اعتبار و شهرت پایینی برخوردار هستند، میتوان نتایج مثبتی اتخاذ کرد. بانکهای مرکزی در هر کشور نقش حیاتی در حفظ ثبات پولی و مالی دارند. از اینرو نهادهای مستقل و قدرتمندی هستند که مسئولیتهایی مانند تنظیم سیاستهای پولی، مدیریت نرخ بهره و نظارت بر سیستمهای پولی را برعهده دارند. از اینرو شهرت و اعتبار بانک مرکزی نهتنها موجب حفظ اعتماد عمومی و سرمایهگذاران است، بلکه میتواند ۲ فاکتور اساسی بهمنظور اجرای صحیح سیاستهای اقتصادی باشد. اما منظور دقیق از شهرت بانک مرکزی چیست؟ شهرت بانک مرکزی اساسا تصویر عمومی از این نهاد پولی و مالی است و به درک و اعتمادی گفته میشود که عموم مردم، بازارهای مالی و سایر ذینفعان به توانایی بانک مرکزی در مدیریت موثر سیاستهای پولی، حفظ ثبات قیمتها و تضمین ثبات مالی دارند. شهرت قوی همچنین نشان میدهد که بانک مرکزی در دستیابی به اهداف سیاستی خود قابلاعتماد، شفاف و شایسته است. اما عوامل موثر در شهرت بانک مرکزی را میتوان به چند دسته تقسیم کرد که یکی از آنها عملکرد بانک مرکزی در ادوار گذشته است.
این مسئله که چطور توانسته تورم را مدیریت کند، اشتغال را ارتقا بدهد و ثبات مالی را حفظ کند. استقلال بانک مرکزی یکی از مهمترین آنها است؛ به این معنا که بتواند مستقل از نفوذ سیاسی تصمیمگیری و سیاستهای خود را اجرا کند. مدیریت بحران یکی دیگر از ضروریترین عملکردهای بانک مرکزی است که نشان میدهد تا چه اندازه در بحرانهای اقتصادی گذشته، مدیریت صحیح و موفقیتآمیزی داشته است. در حال حاضر و در بررسی اعتبار بانک مرکزی باید گفت امروزه اعتبار بیشتر برحسب عملکرد تورمی تفسیر میشود. شوکهای اقتصادی و شیوهای که بانک مرکزی سیاستهای پولی را اعمال میکند، نحوه تکامل اعتبار در طول زمان را مشخص میکند. اعتبار بهعنوان یک دارایی اساسی و حیاتی برای بانک مرکزی است. بدون اعتبار سیاستهای اعمالی از سوی بانک مرکزی ممکن است کمتر موثر باشد و بهموازات آن، ممکن است اقتصاد بیثباتتر شود.
تجربه کشورهایی که بانک مرکزی آنها از شهرت و اعتبار پایینی برخوردار است، میتواند نتیجه معتبری از وضعیت و شرایط بانک مرکزی بهدست دهد. بانک مرکزی ونزوئلا بهدلیل ایفای نقش در ایجاد تورم شدید با انتقادهای بسیاری روبهرو شده که شهرت و اعتبار آن را در سطح بینالمللی و داخلی تضعیف کرده است. برزیل نیز پس از دوره تورمی بالای خود، گامهای مهمی برای کنترل تورم برداشته، اما بانک مرکزی بهدلیل عدمقطعیتهای سیاسی و اقتصادی همچنان در حفظ اعتبار پایدار با چالشهای جدی مواجه است. بانک مرکزی ترکیه بهدلیل مداخلات سیاسی متناقض در حفظ اعتبار با چالشهای مهمی مواجه است. این اتفاق منجر به تورم بالا و کاهش ارزش پول شده است. در ایران نیز تجربه شهرت و اعتبار بانک مرکزی پیچیده و با چالشهای بسیار مواجه است. این چالشها عمیقا با چشمانداز سیاسی و اقتصادی کشور که بهطورقابلتوجهی تحتتاثیر تحریمهای بینالمللی، تنشهای ژئوپلتیکی و منطقهای شکل گرفته، در هم تنیده شده است.