-

دوگانه تشویق و ترساندن سرمایه‌گذاران

امیرحسن کاکایی عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت

امیرحسن-کاکایی

اولا هر جامعه‌ای برای پیشرفت به تجمیع سرمایه و سرمایه‌گذاری نیازمند است. البته در برخی جوامع دولت رأسا سرمایه‌گذار بزرگ و اصلی است. اما تجربه بشری نشان داده حتی اگر دولت سرمایه لازم را داشته باشد و سرمایه‌گذاری کند، باز هم به افرادی با عنوان کلی کارآفرین، نیازمند است. در کشور ما هم بارها به این مهم توجه جدی شده و حمایت‌های بسیاری از کارآفرینان شده است. اما همزمان هر گاه کارآفرینان از حدی بزرگ‌تر شده‌اند، مورد تاخت‌وتاز دولت‌ها قرارگرفته یا زندانی شده‌اند، یا اموالشان به‌نوعی مصادره شده یا فراری داده شده‌اند. انگار یک تضادی تاریخی وجود دارد. البته اگر نخواهیم به قبل از انقلاب باز گردیم، اول انقلاب را به‌خوبی به یاد داریم که چگونه هیجان انقلابی‌گری تر و خشک را سوزاند و برخی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های ما را نابود کرد (اعدام، زندانی، فراری یا به انزوا کشانده شده فرقی نمی‌کند، ملت ایران آنها را از دست دادند). متاسفانه در جریان انقلاب که ماهیتی سیاسی داشت و برای آزادی بود، جریان اقتصادی روشنی بر آن حاکم نبود و از ابتدا عمدتا گرایشات چپ‌گرایانه به‌عنوان مد روز آن زمان از خود نشان داد. درحالی‌که اتفاقا اسلام با چنین گرایشاتی خیلی میانه خوبی ندارد و به سرعت در ادامه همان نگاه‌های بازاریان سنتی حاکم شد و جنگ با ترکیبی از همکاری بازاریان سنتی، کارآفرینان جهادی و دولتی‌های طرفدار سوسیالیست، جلو رفت. نتیجه طبیعی این ملغمه، ایجاد فضای توسعه مبتنی بر تولید رانت پایه بود که به‌شدت مستعد فساد بود. ما بعد از جنگ شاهد ظهور ثروتمندان تازه به دوران رسیده‌ای بودیم که به علت نوسانات نرخ ارز و رانت‌های بادآورده، سرمایه‌دار شده بودند. یادم است که دو سه سالی بعد از جنگ گردهمایی در دانشگاه ما (صنعتی شریف) برگزار شد و افراد بزرگی مانند طهماسب مظاهری و ترکان در آن دورهمی بودند. صحبت غالب در جامعه این بود که چگونه پول را از مفسدان پس بگیریم. البته در آن جلسه صحبت این بود که نباید همین سرمایه‌داران تازه به دوران رسیده را بترسانیم، چون سرمایه اصولا مانند گربه ترسو است. در آن جلسه من نخستین‌بار شنیدم که مبارزه مستقیم با فساد، منجر به فراری دادن تمام سرمایه‌گذاران و افراد فاسد می‌شود و نمی‌توان بین آنها تفکیک درستی قائل شد. از آن موقع تاکنون متاسفانه همچنان همین بحث در جامعه وجود دارد و من در این سال‌ها شاهد این جدال دائمی بوده‌ام که نتیجه‌اش هم خیلی واضح است:

جدال مستقیم با مفسدان و خروجی فساد بدون برنامه منسجم تشویقی، جز قوی‌تر کردن آنها و فاسد کردن بقیه و فرار سرمایه‌داران و کارآفرینان چیزی به‌دنبال ندارد. نمونه اخیر آن، حمایت‌های دولت از شرکت‌های دانش‌بنیان است که بیش از آنکه مشوق واقعی کارآفرینان دانشمند شود، محل جدیدی برای اخذ رانت بیشتر و فرار مالیاتی شده است. چرا مبارزه مستقیم با مفسدان، فساد را افزایش می‌دهد؟ چون مفسدان برای نجات خود شروع می‌کنند به خریدن آدم‌ها. ضمن اینکه وقتی تمرکز روی مبارزه با فساد است، کسی به ریشه‌های سیستماتیک ایجاد فساد توجه نمی‌کند. افراد مفسد که معمولا افراد به اندازه کافی باهوشی هستند، افراد باهوش و کاردان را دور خود جمع کرده‌اند. آنها هم هوشمندانه حداکثر استفاده از بستر قانونی فسادزا را می‌کنند و هم کار به جایی می‌رسد که با نفوذ در سیستم‌های قانون‌گذاری، قوانین را به نفع فساد بیشتر (رانت‌خواری) هدایت می‌کنند.

از آن‌سو به‌تدریج و روزبه‌روز کارآفرینان واقعی با نیت سالم گرفتار می‌شوند و بعد از مدتی خسته. شخصا طی سی سال گذشته افراد متعددی را می‌شناختم که در چنین مسیری رفته‌اند و نهایتا امروز به‌ویژه در صنعت خودرو، شاهد ناپدید شدن تدریجی کارآفرینان و سرمایه‌گذاران با غیرت در این صنعت هستم. فساد رانت‌خواری، سیستم را چنان استحاله کرده که امروز وکلای مجلس انقلابی ما به‌جای اینکه برای رفع موانع تولید و سرمایه‌گذاری سینه‌چاک کنند، برای واردات و استفاده حداکثری از رانت پول‌های بلوکه‌شده خارجی سخنرانی می‌کنند. اصلا باورنکردنی است. به خواب هم چنین روزهایی را نمی‌دیدم. هنوز فکر می‌کنم خواب می‌بینم. البته شاید شما مشکل را از صنعت خودرو و نگاه من از آن عینک بدانید. اما مثال واضحی می‌زنم که مختان سوت بکشد. ما سال‌هاست ادعا می‌کنیم که در صنعت نیروگاه‌سازی و توربین‌سازی سرآمد هستیم و در سطح جهانی رقابت‌پذیر و دارای مزیت رقابتی هستیم. من هم این را از نظر تجربی و علمی می‌توانم ثابت کنم. اما چه می‌شود که برنامه‌ریزی‌ها به‌جای رفع موانع تولید نیروگاه و سرمایه‌گذاری در این زمینه می‌رود به سمت تشویق واردات دیزل ژنراتور و پنل‌های خورشیدی که تماما یعنی وابستگی تمام به دلارهای وارداتی؟ چرا به‌جای اینکه صنعت نیروگاهی ما را به‌طور منسجم توسعه دهند، به‌دنبال پخش نظام تولید برق هستند و یکپارچگی موجود در زمینه تصمیم‌گیری برای شبکه برق را تبدیل به مذاکره‌کننده‌های پراکنده و بی‌دفاع در مقابل مهاجمان چینی می‌کنند؟  شاید شما بگویید مگر نیروگاه خورشیدی چه اشکالی دارد؟ در این نوشتار کوتاه جایش نیست که داستان‌های پرغصه کارآفرینان آن حیطه را برایتان بازگو کنم، اما همین‌قدر بدانید که همان بلایی که سر تولیدکنندگانی مانند مپنا می‌آورند، سر سرمایه‌گذاران نیروگاه‌های خورشیدی هم خواهد آمد. مشکل اصلی در نگاه ما نسبت به سرمایه‌گذاری و رانت‌خواری است. ما بعد از این همه‌سال، هنوز نتوانسته‌ایم مملکت را از اقتصاد دولتی و مردم را از نگاه کمونیستی رهایی ببخشیم و فساد با پشتوانه پوپولیست، تمام ارکان سیاست‌گذاری ما را در نوردیده است و دلالان با تمام توان و سرمایه خود علیه کارآفرینان و سرمایه‌گذاران واقعی قد علم کرده و در حال نابودی آخرین بسترهای کارآفرینی در این مملکت هستند. این جمع وسیع فاسد تمام تلاش خود را می‌کنند که مردم را در مقابل کارآفرینان بگذارند و خودشان در پشت انواع نقاب، ناجی ملت نشان بدهند. با توجه به نحوه برخورد ما ایرانیان با سرمایه‌داران و نقطه مقابل آن فرش قرمز انداختن دیگران برای آنها، بدیهی است که سرمایه‌ها کمتر تاب تحمل ماندن و ساختن خواهند داشت و میزان خروج آن بیش از ورود آن خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین