هزینههای گزاف تامین آب
محمد یزدانی کارشناس حوزه آب
موضوعی که در زمینه آب برای ما اهمیت ویژهای دارد، مسئله خشکسالیهای آینده است؛ خشکسالیهایی که در کشور بهوقوع پیوستهاند و اکنون بهشدت با آن مواجهیم. عمده نگرانی ما درباره آب به بخش کشاورزی مربوط میشود. در حال حاضر، ۹۰ درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود، در حالی که حدود ۵درصد به آب شرب و ۲.۵ درصد به صنعت اختصاص دارد. رویکرد ما باید بهسمت بهینهسازی مصرف آب در کشاورزی پیش برود. ابلاغ الگوی کشت یک اقدام حیاتی است که اهمیت آن از موضوع آب نیز بیشتر است، اما این سوال مطرح میشود که چرا این موضوع با این تاخیر ابلاغ شده است؟ زمانی وجود دارد که دولت باید در این زمینه اقدام کند. چنین اقداماتی باید در سالهای گذشته انجام میشد، اما با این حال، ابلاغ این موضوع بسیار حائزاهمیت است.
عواملی نظیر افزایش جمعیت، صنعتی شدن، آلودگیهای زیستمحیطی، انتشار آلایندهها در هوا، افزایش دما و اختلال در قوانین طبیعی، بههمراه استفاده از سوختهای فسیلی، از جمله مهمترین عوامل تاثیرگذار بر منابع آبی بهشمار میروند. این عوامل موجب تغییرات قابلتوجهی در اکوسیستم میشوند.
اگر آب را بهعنوان یک نیاز اساسی در نظر بگیریم و کشاورزی را بهصورت مدرن مدیریت کنیم، میتوانیم در زمینه تامین آب شرب با مشکل خاصی مواجه نشویم. با این حال، ضروری است که در بخشهای مختلف کشور، باتوجه به توزیع جمعیت، چالشهای مربوط به آبرسانی را حل کنیم.
در زمینه آبرسانی، 2 مقوله اصلی وجود دارد: آبرسانی به بخش کشاورزی و آبرسانی برای مصارف عمومی. این موضوع میتواند کار ما را بهشدت دشوار کند، زیرا کشور ما وسیع و دارای تراکم جمعیتی بالا است. هزینههای تامین آب نیز بسیار بالا است و باید از مدتها پیش الگوی کشت مناسبی را تعیین میکردیم.
اگر آب مورداستفاده در کشاورزی که بخش عمدهای از مصرف ما را شامل میشود، بهصورت مکانیزه مدیریت شود و مشکلات فرسودگی شبکههای انتقال، بهویژه در زمینه انتقال آبهای کشاورزی، برطرف شود، شرایط بهتری در حوزه آب فراهم خواهد شد.
با این حال، هرگونه تغییر و موضوع جدید در این زمینه با مقاومتهایی مواجه است. کشاورزان معمولا تمایلی به پذیرش این موضوعات ندارند. در این راستا، دولت باید وارد عمل شود و تسهیلاتی را برای کشاورزان فراهم کند؛ البته این تسهیلات باید با بهره کم ارائه شود. یکی از مسائل اصلی، بحران ناشی از خشکسالی و پیامدهای آن برای خانوادهها است.
نکته اول این است که بسیاری از افراد بر این باورند که آب کالایی بیارزش است. اگر در نگرش برخی از ما، آب بهعنوان یک کالای باارزش تلقی میشد، شاهد این میزان افراط در مصرف آب نبودیم. گاهی اوقات مشاهده میشود که در معابر عمومی از آب برای شستوشو استفاده میشود و وقتی تذکری در این زمینه داده میشود، نهتنها استقبال نمیشود، بلکه با واکنشهای تند از سوی افرادی که آب را هدر میدهند، مواجه میشویم.
بهنظر من، بین بهای تمامشده تولید و تعرفهها تناسبی وجود ندارد و باید این شیب افزایش یابد. برای این موضوع راهکارهایی وجود دارد. نخست، باید الگوهایی برای تشویق افرادی که مصرف آب کمتری دارند، طراحی شود. افرادی که بهطوراصولی از آب استفاده میکنند، باید از تسهیلات خاصی برخوردار شوند. همچنین، باید شیب بهای تمامشده تولید بهگونهای تنظیم شود که با تعرفه نهایی کاهش یابد.