نقدی بر سند هوشمصنوعی با تاکید بر کشاورزی
بهنام دهقانی کارشناس کشاورزی
روزی ملانصرالدین برای خرید نان به نانوایی رفت. چون صف نانوایی شلوغ بود، فکری به ذهنش رسید و گفت: « ای مردم نان برای چه میخواهید که در دو کوچه بالاتر مشابراهیم قابلمه قابلمه نذری میدهد و شما را چه به نان... » مردم بهیکباره صف را رها و از پی هم بهسمت خانه مش ابراهیم روانه شدند. ملا که سیل جمعیت را دید، یک لحظه پیش خود فکر کرد، نکند واقعا دارند نذری میدهند و ما اینجا بینصیب بمانیم، پس بدون اینکه نان بخرد، خود نیز بهدنبال مردم بهسوی خانه مشابراهیم برای گرفتن نذری راهی شد!
اطلاعات آماری، زیربنای برنامهریزی است و برنامهها بدون آمار بینتیجه خواهند بود. شما وقتی میتوانید چیزی را مدیریت کنید که بتوانید آن را اندازهگیری کنید. این عبارتی است که به پیتر دراکر نسبت داده میشود. این عبارت بههمان اندازه که برای ایلان ماسک مهم است، برای برادر من که یک کشاورز است نیز، دارای اهمیت است، او براساس آمار و به روش خودش تصمیم میگیرد که چه محصولی بکارد.
مرکز بینالمللی داده بیان دارد که تحولات دیجیتال و هوشمندسازی درباره تکامل دستگاهها وجود نداردـ اگرچه آنها نیز تکامل خواهند یافت- بلکه درباره ادغام داده هوشمند در هر کاری است که ما انجام میدهیم. اساس موفقیت در هوشمصنوعی و هوشمندسازی، داده و تجزیه و تحلیل داده است. اگر منابع آماری (داده) را با نرمافزار همراه سازیم، تجزیه و تحلیل داده انجام شده است و اگر این دو را با مدل همراه سازیم، به یادگیری ماشین (هوشمصنوعی) دست پیدا خواهیم کرد. نتیجه میگیریم که هوشمندسازی و هوشمصنوعی متکی به داده شفاف، مسئولیتپذیر و پاسخگو است.
نگاهی به آمار منتشرشده کشاورزی ایران توسط وزارت جهاد کشاورزی در سال ۱۴۰۲ میاندازیم. در این آمارنامه میزان تولید خیار گلخانهای و فضای باز ۲میلیون و ۱۲۹ هزار تن ذکر شده است. اگر خوششانس باشیم، ۱۵۰ هزار تن صادرات خیار خواهیم داشتم که با کم کردن آن به عدد یک میلیون و ۹۷۹هزار تن خواهیم رسید. اگر این عدد را بر جمعیت ۸۸ میلیونی کشور تقسیم کنیم به عدد سرانه 22 .5 کیلوگرم برای هر نفر در سال خواهیم رسید. تصور کنید که براساس این آمار یک خانواده ۴ نفره ایرانی در سال ۹۰ کیلو خیار مصرف دارد! آمار تولید خیار ایران توسط فائو ۴۸۰ هزار تن ذکر شده است. براساس آمارنامه وزارت جهاد کشاورزی، سطح زیرکشت محصولات باغی (دائمی) ایران ۲ میلیون و ۵۰۲ هزار هکتار است و براساس آمار مرکز آمار ایران یک میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار است (اختلاف ۲۹ درصدی بین این دو عدد وجود دارد).
اگر دستاوردهای آمارنامه هر ساله وزارت کشاورزی طی این ۲ دهه را دنبال کنیم، قاعدتا الان به جایگاهی رسیده بودیم که با هوا میتوانستیم درختان را آبیاری کنیم و بحران آبی هم نداشتیم، آخر چرا؟
طی دو سال اخیر برخی مدیران ایران اینگونه گفتند: برای ۲ میلیارد نفر میتوانیم آب تامین کنیم، یک میلیارد درخت بکاریم، ظرفیت تولید غذا برای۵۰۰ میلیون نفر را داریم. هیچکدام هم سند پشتیبانی برای گفتههای خود ندارند، اینها برگرفته از همین آمار غلط است. فناوریهای نوین نقش شایانی در حل چالشهای اقتصادی، اجتماعی، محیطی و نهادی دارند، اما قبل از اینکه سند هوشمصنوعی ابلاغ کنید، لازمه آن اول بیگ دیتا (کلان داده) است. دادهای که تولید میکنیم پایه و اساس اطلاعات بشر هستند، با این حال داده به خودی خود هیچ ارزشی ندارد و اگر پردازش و تحلیل مناسبی روی آن انجام نشود، هیچ تفاوتی با سایر منابع هرز سازمانی نخواهد داشت. آینده متعلق به شرکتها و افرادی است که این داده را به محصول تبدیل میکنند.
کلانداده نه به مفهوم حجم زیاد داده، بلکه به علم تجزیه و تحلیل داده اشاره دارد. آنچه امروز باعث شده است که سازمانهای ایرانی کارآیی و اثربخشی نداشته باشند، دقیقا همین دادههای پردازشنشده و دستوپاگیر شده هستند و نیازمند ساماندهی هستند. به کمک فناوریها میتوان مشکلات درهمتنیده کشور را در یک ساختار شبکهای حل کرد. میتوان بازآفرینی و تحول در بازار بهوجود آورد و نظام توزیع کالا در زنجیره تامین را بهسمتی سوق داد که تولیدکننده مزد تلاش خود را بیواسطه دریافت کند. در شبکه ایجادشده به کمک به این فناوریها از انجام کارهای موازی و جزیرهای جلوگیری میشود، نهاد مداخلهگر تبدیل به نهاد همافزا میشود، بر بستر فناوری شفافیت شکل میگیرد و حاکمیت قانون بهوجود میآید و اعتماد ازدسترفته در جامعه ترمیم و براساس خواست مردم تصمیم گرفته میشود.