بیمه، اسیر بند روزمرگی
احسان اردشیریان-کارشناس صنعت بیمه
اگر بخواهیم از نظر عددی بازار بیمه ایران را بررسی کنیم، طبق آخرین سالنامه که مربوط به سالنامه سال ۱۴۰۰ است حدود ۱۲۵ هزار میلیارد تومان حقبیمه داشتهایم که پارسال این عدد به حدود ۱۸۰ تا ۱۹۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. البته این عدد رسمی و قطعی نیست اما تقریبا ۴۰ تا ۵۰ درصد با رشد همراه بوده است. مقایسه این عدد با حجم اقتصاد ایران نشان میدهد این مقدار، مقدار خیلی کوچکی بوده و ضریب نفوذ بیمه در ایران خیلی کم است. در واقع نمیتوانیم بگوییم نقش بیمه در ایران خیلی پررنگ بوده و جدی گرفته شده است. بهطور کلی در صنعت بیمه توسعهای صورت نگرفته و این عدم توسعه دلایل زیادی داشته است. یکی از این دلایل، عدم توجه حاکمیت است.
اگر اجبار از بحث بیمههایی مانند بیمه شخص ثالث یا بیمه درمان برداشته و اختیاری شود، اهمیت آن نزد مردم بیش از پیش از بین میرود، زیرا حدود ۶۰ تا ۶۴ درصد صنعت بیمه را این دو بیمه شکل میدهند. بیمهنامه شخص ثالث حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد و بیمهنامه درمان حدود ۲۴ تا ۲۵ درصد صنعت بیمه را تشکیل میدهد. اینکه اهمیت بیمه در زندگی برای مردم جا نیفتاده، میتواند عوامل مختلفی داشته باشد. یکی از این عوامل، بحث آموزش و پرورش و دیگری بحث گردش مالی است. یعنی اینکه این صنعت چندان در بحث اقتصاد کشور تعیینکننده نیست. در واقع بیمه و اقتصاد مانند یک چرخه بههم متصل هستند؛ وقتی بیمه ضریب نفوذ بالایی نداشته باشد، در اقتصاد خیلی تاثیرگذار نخواهد بود و به همین دلیل به آن نیز توجهی نمیشود. عامل دیگر این است که مردم بیمه را نمیشناسند یا اینکه حکومت خیلی به مسئله بیمه نپرداخته و آن را مهم جلوه نداده است.
در خیلی از مواقع بیمههای ناقص به مردم فروخته میشود. برای مثال در قبوض برق، بیمهنامه حوادث طبیعی را به مردم میفروشند و ماهی ۲ هزار تومان از آنها بابت این بیمه دریافت میکنند، اما درباره جزییات این نوع بیمه چیزی به مردم نمیگویند. همین موضوع باعث میشود اگر اتفاقی رخ دهد، بیمه حدود ۳۰ میلیون تومان از خسارات واردشده را پوشش میدهد، در حالی که این ۳۰ میلیون تومان حتی برای خرید یک تلویزیون هم کافی نیست؛ بنابراین با پوشش خسارت ناقصی که انجام میشود این دیدگاه در میان مردم شکل میگیرد که بیمهها خسارت نمیدهند. این باعث نوعی دلزدگی در مردم میشود. بیمه باید تعیینکننده باشد؛ باید به آن قدرت و استقلال داده شود، اما متاسفانه به آن توجه نمیشود و این مسئله باعث میشود فرهنگ بیمه در جامعه جا نیفتد و مردم اهمیت بیمه را در زندگی حس نکنند. اینها همگی عواملی هستند که باعث میشوند بیمه آنگونه که در کشورهای توسعهیافته جایگاه دارد، رشد نکند و در نتیجه ظرفیت آن نادیده گرفته شود.
بحث دیگر، بحث دانشگاههای ما است. در دانشگاههای دولتی رشته بیمه خیلی انگشتشمار است. ما در این زمینه به برنامهریزی مشخص و ملموس احتیاج داریم. همچنین مطالبات شرکتهای بیمه خیلی زیاد است. همانطور که مردم اولویت آخرشان بیمه است، حتی سازمانهای خصوصی و دولتی هم اولویت آخرشان بیمه است. یعنی در شرایطی، اجبار باعث میشود بیمه بخرند و وقتی میخرند هم به شرکتهای بیمه بدهکارند. برای رشد صنعت بیمه، بحث آموزش باید جدی گرفته و اهمیت بیمه در جامعه نشان داده شود. همچنین شرایط اقتصادی مردم هم بسیار حائزاهمیت است. بیشتر مردم در جامعه، طبقه متوسط و رو به پایین هستند، به همین دلیل اولویت آخرشان بیمه است، زیرا قدرت اقتصادیشان باعث میشود نتوانند بیمهنامه خریداری کنند. بهطور کلی فرهنگ بیمه و قدرت اقتصادی در جامعه وجود ندارد و همه اینها در کنار هم باعث میشود به این نتیجه برسیم که کم بودن عدد صنعت بیمه با این شرایط خیلی هم بیراه و غیرمنطقی نیست. توانایی و فرهنگ مردم، قدرت بیمه مرکزی و سیاستگذاری دولت روی صنعت بیمه تاثیر دارد. علم و دانش هم میتواند روی این صنعت تاثیرگذار باشد، در حالی که در حوزه بیمه مکتوبات زیادی وجود ندارد. کتابهای موجود در زمینه بیمه بیشتر ترجمه هستند و کتابهای تالیفی نیز مطالب تکراری دارند. بهطور کلی گردش اطلاعات در حوزه بیمه در کشور ما ضعیف است. اگر در این زمینه فکر اساسی نکنیم و بخواهیم با همین سیستم پیش برویم و همین روال ادامه داشته باشد، صنعت بیمه آینده خیلی روشنی نخواهد داشت. شرکتهای بیمه فقط میخواهند تاسیس شوند و اسمشان باشد، اما هیچ کار فرهنگی و بیمهای و همچنین هیچ کاری برای توسعه و افزایش ضریب نفوذ بیمه انجام نمیدهند. اگر بخواهیم وضعیت صنعت بیمه را با ۱۰ سال گذشته مقایسه کنیم هیچ پیشرفتی در آن وجود نداشته است. یعنی شرکتهای بیمه بدون تولید ظرفیتهای جدید، مانند سایر بخشهای اقتصادی ما صرفا تاسیس شدهاند. موارد یادشده در کنار هم منجر به زیاندهی صنعت بیمه شده و صورت مالی شرکتهای بیمه در بازار سرمایه نیز نشان از نبود ارزش افزوده بالا در فعالیت این شرکتها دارد؛ بنابراین برای تغییر این روند و سودآوری این صنعت راهی جز برنامهریزی دقیق در این حوزه نداریم.