شناسایی دقیق قشر آسیبپذیر
مهدی کرباسیان-مدیرعامل اسبق سازمان تامین اجتماعی
هفته تامین اجتماعی و بهزیستی مانند تمام هفتههایی که برای بزرگداشت تصویب شده و در تقویم رسمی قرار گرفته، از یک سو برای تقدیر و تشکر از کلیه مدیران، کارکنان و دستاندرکاران دو سازمان مهم تامین اجتماعی و بهزیستی کشور و در کل برای قدردانی از کسانی که در این راستا فعالیت میکنند و از سوی دیگر برای توجه به بخشی از جامعه که با مشکل معاش و مشکلات جسمی و معلولیت روبهرو هستند، است. هدف دوم از نامگذاری این روز و هفته در تقویم و پاسداشت آن، این است که تمام مسئولان کشور و مردم به این دو حوزه توجه کرده و حمایت بیشتری از این دو سازمان مهم و افراد تحت پوشش آنها صورت پذیرد. حمایت وسیعتر از سازمان تامین اجتماعی و توجه بیشتر به منابع درآمدی آن از جمله مواردی است که باید در دستور کار دولت و مجلس شورای اسلامی قرار گیرد؛ بهعبارت دیگر پرداخت بدهیهای این سازمان مهم و کمک به مدیران و دستاندرکاران سازمان تامین اجتماعی از ضرورتهایی است که باید با هدف ارائه خدمات بیشتر و مناسبتر به افراد تحت پوشش، صورت پذیرد. ترکیب بیمهشدگان سازمان تامین اجتماعی را بیشتر کارگران و کارکنانی تشکیل میدهند که مشغول فعالیت در بخش غیردولتی هستند و برای سربلندی و توسعه کشور در بخشهای مختلف تولید و خدمات به ارائه خدمت میپردازند. بدون شک تامین آرامش فکری این قشر از جامعه منجر به ارتقای بهرهوری شده و در نهایت رونق تولید را بهدنبال خواهد داشت. در این صورت حتی مسیر توسعه نیز هموارتر خواهد بود و در نقطه مقابل کارفرمایان نیز با آرامش خاطر از نیروی کار، از تمام ظرفیت فکری و کاری خود در راستای تامین سرمایه و یافتن راهکار رونق تولید استفاده خواهند کرد. در گام بعد آرامش حاکم در زمینه بازنشستگی نیز به نیروی کار نسبت به آینده اطمینان خاطر میدهد و مجموع این عوامل به یک نکته کلیدی میرسد و آن اینکه نیروی شاغل نیز از تمام ظرفیت کاری و فکری خود در راستای بهبود کار و ارتقای کیفیت و کمیت تولید بهره خواهد برد. درحالحاضر نیمی از جمعیت کشور یعنی بیش از ۴۰ میلیون نفر از افراد بیمهشده مستقیم و افراد تحت تکفل آنها زیر پوشش خدمات سازمان تامین اجتماعی کشور قرار دارند. در صورت اعمال حمایتهای لازم و برنامهریزی درست، نیمی از جمعیت کشور با آرامش از حمایتهای درمانی و حوادث ناشی از کار و بازنشستگی، به تولید توجه خواهند داشت. بدون شک توجه به این قشر بهمعنای توجه به تولید و حمایت از اشتغال خواهد بود؛ بهعلاوه اینکه بخش قابل توجهی از افراد تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی را بازنشستگان تشکیل میدهند؛ افرادی که بعد از سالها خدمت و پرداخت حق بیمه، به سالهای بهرهبرداری از آن رسیده و تامین بسترهای لازم برای زندگی در آرامش این قشر از دیگر وظایف سازمان تامین اجتماعی و دولت است. بدیهی است که برپایه قانون اساسی و باورهای اعتقادی و انقلابی کشور، حمایت بیشتر از حوزه تامین اجتماعی جزو وظایف دولت بهشمار میرود. از سوی دیگر بخشی از جمعیت کشور نیز خارج از پوشش تامین اجتماعی بوده و با مشکل اشتغال و زندگی عادی مواجهند؛ این افراد تحت پوشش خدمات سازمان بهزیستی بوده و این سازمان نیز حسب تکلیف قانونی، موظف به ارائه خدمات و حمایت از این بخش است. با وجود اهمیت این بخش، سازمان بهزیستی همواره با کسر بودجه مواجه است و هرگز موفق به دریافت بودجه مناسب نشده است. مهمترین راهکار حمایت عملی از این بخش، تخصیص بودجه مورد نیاز است. تحت تاثیر همین شرایط بخش بزرگی از افراد تحت پوشش سازمان بهزیستی مشکلات جدی در تامین مسکن، دارو و حداقلهای زندگی و معاش دارند. البته خیرین در قالب تشکلهای مردمنهاد یا حتی بهطور مستقیم و فردی نقش اساسی در حمایت و کمک به سازمان بهزیستی دارند، اما سوال مطرح آن است که آیا ارائه این خدمات و حمایتها وظیفه مردم و خیرین است یا وظیفه دولت و حاکمیت؟ دولت و حاکمیت باید نقش اصلی و کلیدی در حمایت از اقشار تحت پوشش سازمان بهزیستی داشته و در کنار دولت و حاکمیت، حمایتهای خیرین میتواند در راستای رفع نیاز این گروه انجام گیرد؛ روندی که در کشور ما بهدرستی برنامهریزی و اجرا نمیشود. متاسفانه روندی که در کشور ما وجود دارد، موازیکاری سیستمها و نهادهای حمایتی است. با این رویه کمکرسانی گاهی بخشی از افراد نیازمند از حمایتهای چندجانبه برخوردار شده و بخشی دیگر از دریافت کمک محروم میمانند. توزیع نامناسب و ضعف در شناسایی نیازمندان واقعی از دیگر مشکلاتی است که با موازیکاری نهادها و سیستمهای حمایتی ایجاد میشود، این در حالی است که با تجمیع و نظاممندی سیستم حمایتی میتوان موثرتر در خدمت این قشر محروم قرار گرفت. برای تحقق این مهم باید از حرکتهای نمایشی و تبلیغاتی دوری کرد و با تمرکز بر اصل «حمایت» سازمانها و نهادهای یاریرسان در سازمان بهزیستی بهعنوان سازمان مرجع تجمیع شوند. مزیت مهم این تجمیع آن است که میتوان با پالایش لازم، مردم خیر را برای حمایت و کمکرسانی تشویق کرد. علاوه بر موارد یادشده نکته کلیدی و مهم دیگری نیز وجود دارد که در صورت اجرا میتوان بسیاری از مشکلات این حوزه را حل کرد. اجرای صحیح و اصلاح روند طرح هدفمندی یارانهها مهمترین و کلیدیترین نکته در حل مسئله محرومان و نیازمندان است. جهتگیری طرح هدفمندی یارانهها باید حمایت از نیازمندان و محرومان و اقشار آسیبپذیر باشد. قانون هدفمندی یارانهها درحالحاضر بهشکل ناقص اجرا میشود و اگر این قانون براساس اهداف اولیه و بهدرستی اجرا شود، بخش بزرگی از مشکلات حمایت از اقشار آسیبپذیر و نیازمند حل خواهد شد. بدیهی است در گام نخست باید شناسایی دقیق قشر آسیبپذیر صورت گیرد.