برندسازی یک گام مهم
محمدرضا شایسته-فعال حوزه تجاریسازی
به منظور رعایت حقوق مصرف کننده، فرآیند تجاری سازی محصولات دانش بنیان، باید از مسیر کیفیت، نرخ مناسب و تنوع درخور بگذرد. از آنجایی که برندسازی مهم ترین مولفه در بازارسازی است، وجود آن برای شرکت های دانش بنیان اهمیت دارد و می تواند در توسعه مولفه های گفته شده نقش جدی داشته باشد. وجود محصولات بی کیفیت اما پرفروش در بازار نتیجه برندسازی استاندارد است. همچنین، نرخ بالا و نه واقعی که باز هم مصرف کنندگان را اقناع به خرید می کند، دلیل دیگری است که بگوییم برندسازی کار خودش را کرده، بنابراین وقتی برندسازی مسیر درستی را طی کند، به عبارتی، شاید این تفکر به وجود بیاید که لزومی ندارد که کیفیت نرخ و تنوع هم استاندارد باشد، چرا که کار برندسازی ایجاد بازار و افزایش فروش است، اما به فراخور رسالت اجتماعی تولیدات باید با کیفیت بالا، نرخ مناسب و همراه با تنوع باشد، اما واقعیت داستان این است که در بسیاری از موارد، کیفیت و نرخ مناسب و باوجود تنوع و مردم پسند بودن یک کالا باز هم فروش موردنظر اتفاق نیفتد؛ خبر بد آنکه ممکن است سهم بازار با یک گفت وگو، مذاکره یا لابیگری به دست بیاید. باز هم هیچ چیز برای مصرف کنندگان جای کیفیت را نمی گیرد و این محصول باکیفیت است که جای خود را در بازار پیدا می کند. بخش آرندی و تحقیق و توسعه یک شرکت، نقش مستقیمی بر کیفیت کالای تولیدشده دارند. این بخش وظیفه ارتقای کیفیت متناسب به ذائقه مردم را در هر شرکتی برعهده دارد که با روش های مشخص شده، باید بازخورد بازار را کسب کند. بنا به تعریفی که از کیفیت ارائه می شود، باید گفت کالای باکیفیت به محصولی گفته می شود که از لحاظ فنی دارای استانداردهای کافی است و به منظور ایجاد مشتری مداری متناسب با ذائقه آنها تولید شده است.
با قیمت گذاری نامناسب آینده شرکت به خطر می افتد؛ وی گفت: قیمت گذاری باید مسیری را در بازار طی کند که علاوه بر جذب رضایت مشتری حیات شرکت هم به خطر نیفتد. ناگفته نماند که مشتریان نه به نرخ پایین و نه به نرخ بالا رضایت پیدا نمی کنند،بلکه نرخ باید مناسب باشد؛ بنابراین اگر مدیران شرکتی بخواهند با کاهش نرخ در راستای جلب رضایت مصرف کننده گام بردارند، آینده و حیات شرکت خود را به خطر می اندازند و شاید در ذهن مشتری این فکر به وجود بیاید که نرخ کم کالا ناشی از بی کیفیتی آن است. هیچ گاه نرخ، تضمین کننده کیفیت نبوده است ، همان گونه که پیش تر هم اشاره شد، مولفه هایی نظیر کیفیت، نرخ و تنوع در برندسازی موضوعیت پیدا می کنند و در صورت موفقیت برندسازی، الزامی به وجود هر سه این مولفه ها نیست. دومین مولفه تاثیرگذار، موفقیت در مدیریت ارتباط با مشتری است که در نهایت موجب می شود مشتری برای مدت زمان طولانی قانع به خرید از محصول موردنظر شود که این به فعالیت شرکت در مشتری مداری برمی گردد.بنابراین، برای قیمت گذاری استاندارد، نیازمند متخصص و کارشناسان مالی، بازاریابی و مارکتینگ یا منتور خوب برای کارکنان یا دستیار مدیرعامل هستیم تا در کنار آنها بتوان مصرف کننده را هم راضی کرد. برای این منظور، باید نزدیک به ۳۰ سیستم در تعامل با یکدیگر در یک مجموعه تولیدی فعالیت کنند تا در نهایت هم به سود شرکت و هم به رعایت حقوق مصرف کننده بینجامد. هر سیستم تولید دارای ورودی، فرآیند و خروجی است که بخش بازخورد سیستم در خروجی کار مشخص می شود. گفتنی است، در بیشتر شرکت های ایرانی این بخش که بازخوردی از نظرات مشتریان است، دریافت نمی شود. این بازخوردها نظر مشتری از کیفیت فنی کالای روانه شده در بازار است و موجب ارتقای کیفیت کالا می شود، حتی نظر کارکنان نسبت به محصول می تواند باعث افزایش کیفیت شود، بنابراین اگر بازخورد یا فیدبک در محصولی وجود نداشته باشد، به طورقطع نمی توانیم شاهد رشد کیفی آن محصول باشیم.