-

پاندمی برجام

برجام، کلمه‌ای که دیگر تنها نام یک توافقنامه نیست، بلکه شاید بتوان آن را در لغتنامه تعریف کرد به «وضعیت بلاتکلیفی در اقتصاد که به صورت یک موج سینوسی بین خوشبینی و بدبینی در نوسان شدید است.»

در برجام اول و چند وقت قبل از اینکه این توافق در ۲۳ تیر ۱۳۹۴ در وین امضا شود، واکنش بازار به آن مثبت بود و همه فعالان اقتصادی با امید و خوشبینی در حال تدوین استراتژی‌های رشد بودند (نهایت خوشبینی) و تمامی فعالیت‌ها در جهت توسعه و پیشرفت برنامه‌ریزی می‌شدند. با خروج امریکا از آن در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ همه چیز وارونه شد و بیشتر استراتژی‌ها برای بقا تدوین شدند و فعالیت‌های اقتصادی به حداقل رسید (نهایت بدبینی).

اکنون دوباره نسیم خوشبینی در سیاست وزیدن گرفته و نشان از یک دوره چندین ماهه یا ساله دارد. این فضا برای ما آشناست اما با این تفاوت که یک‌بار آن را تجربه کرده‌ایم و این‌بار با بینش و نگرش متفاوت و واقع‌بینانه‌تری به موضوع نگاه می‌کنیم و خیلی زود منتظر گشایشی نخواهیم بود و سعی می‌کنیم راهبردها را همگام با جریان اتفاقات و واقعی تعریف کنیم. در این نوشتار سعی شده نکاتی درباره تاثیرات این روند بر بازار قطعات خودرو شناسایی و بیان شود.

نخستین و مهم‌ترین تاثیر کوتاه‌مدت آن که از قبل از زمان به روی کار آمدن دولت جدید شروع شده و حاصل آن در این چند ماه اثرات کاهشی و افزایشی با تواتر بالا بوده و یک رکود نسبی در بازار به وجود آورده است. در جریان «پاندمی برجام» انتظارات کاهش نرخ در فعالان زنجیره کاملا تحت‌تاثیر روند مذاکرات و اخبار سیاسی قرار گرفته و با روی کار آمدن دولت جدید نیز این انتظارات تقویت شده‌اند. با یک خبر خوب، ریسک ریزش قیمت‌ها و با یک خبر بد، ریسک افزایش آن بالا می‌رود. در چنین شرایط ناپایداری معمولا آن دسته از فعالانی که سرمایه خود را به‌صورت کالا نگهداری می‌کنند ترجیح می‌دهند تا پایین آمدن قیمت‌ها خرید نکنند و به عبارتی برای حفظ جریان کار خود.

دور نماندن از روند بازار به این سیاست روی می‌آورند که «ابتدا می‌فروشند و سپس خرید می‌کنند.» خرید برای شارژ انبار یا سرمایه‌گذاری روی کالا به شدت کاهش داشته و این‌چنین به نظر می‌رسد که این وضعیت تا مدت‌ها باقی خواهد ماند و باید انتظار داشت این نوسانات با افزایش جریان مذاکرات دستخوش تلاطم‌های بیشتری شود. یعنی به‌طور کلی، الگوی تقاضا و مصرف به شدت تغییر کرده و به‌راحتی برای فعالان اقتصادی قابل پیش‌بینی و سیاست‌گذاران نیست. همچنین می‌توان گفت بازارها کوچک شده‌اند اما این کوچکی نباید ما را از این نکته غافل کند که نیاز ناوگان خودرویی کشور به قطعات همین اندازه کوچک شده است.

اگر فرض کنیم برجام به نتیجه برسد و تعامل با اقتصاد بین‌المللی تسهیل و نرمال شود، آن‌گاه انتظارات مردم برای افزایش درآمد و توسعه و پیشرفت نیز بالا می‌رود و به تبع آن تقاضا بالا خواهد رفت. همیشه باید بدانیم میزان نیاز به قطعات خودرو وابسته به تعداد خودروهای کشور است و ضعیف و قوی شدن اقتصاد، این نیاز را تغییر می‌دهد. اما باید حواس‌مان باشد که سیاست‌هایی که برای دوره رکود تعریف شده‌اند، نمی‌توانند در دوره رشد کمک‌کننده باشند. از اکنون باید نیم‌نگاهی هم به احتمالات برجامی داشته باشیم و راهبردها را طوری منعطف تعریف کنیم که با کمترین اثر منفی بر بازار و کسب‌وکارها قابل بروزرسانی باشند.

نکته مهم دیگر، تغییر در میدان رقابت است. به هر حال در صورت توافق برجام، بازار ایران به روی تامین‌کنندگان خارجی باز می‌شود.

اینکه چگونه و با چه سیاست‌هایی این اتفاق رخ دهد، موضوع بحث ما نیست. بحث بر سر این است که بعضی از تامین‌کنندگان درحال‌حاضر از یک‌سری قوانین حمایتی بهره می‌برند که در آن زمان شاید وجود نداشته باشد.

اکنون مهم است که آینده را در محاسبات خود لحاظ کنیم تا با ورود رقبای خارجی یا داخلی جدید، بتوانیم توان رقابتی خود را حفظ کنیم. زمان فعلی یک فرصت استثنایی برای آماده کردن زیرساخت‌های فعالان اقتصادی است، چه از بعد رقابت‌پذیری و چه از ابعاد دیگر مانند شفاف‌سازی و سازماندهی.

اگر بنا داریم تغییر را مدیریت کنیم باید از همین امروز به فکر باشیم در غیر این صورت، این تغییرات آینده هستند که کسب‌وکارهای ما را مدیریت می‌کنند.

شاید تغییر در جهت خوب و توسعه برای کسب‌وکار ما اتفاق رخ دهد و شاید هم در مسیر نابودی قرار بگیریم بنابراین باید خیلی هوشمندانه از تجربیات خود استفاده کنیم تا اثر برجامی را در کسب‌وکارهای‌مان به نحو مطلوب شناسایی و مدیریت کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*