-

نبرد همه‌جانبه در گسترش اخلاق ‌کسب‌وکار

تلاش در راه گسترش اخلاق کسب‌وکار و توسعه مسئولیت اجتماعی در بنگاه‌های اقتصادی در همه ابعاد آن در کشور به هر شکل و با هر رویکرد، تمرکز رهبران و مدیران اقتصادی در افزایش خودآگاهی برای داشتن یک قصددیرپا و هدف بنیادین است.

همه رهبران و مدیران درون‌مایه توجه به اخلاقیات و ارزش‌های انسانی را در خود دارند، فارغ از اینکه چه کاری را انجام می‌دهند و در چه کسب‌وکاری و در چه مقامی هستند. چالش اصلی این است که خودشان را خوب بشناسند (خودآگاهی) تا متوجه شوند نیاز به چه نوع یادگیری‌هایی دارند و کجا می‌توانند از توانمندی‌ها و استعدادهایشان برای پایبندی به اخلاقیات و ارزش‌های محوری در جهت گسترش اخلاق کسب‌وکار و مسئولیت اجتماعی در بنگاه‌ها استفاده کنند. اگر بر این باور باشند که برای هدفی خاص به دنیا آمده‌ایم و یادشان باشد که زندگی عرصه بخشیدن و کامل زیستن است، آن وقت می‌توانند در تحکیم پایه‌های اخلاق کسب‌وکار و مسئولیت اجتماعی تلاش دوچندان داشته باشند.

پذیریش و تعهد به نهادینه کردن اخلاق کسب‌وکار و مسئولیت اجتماعی در محیط کار، ساماندهی و برپاکردن یک نبرد همه‌جانبه و دشوار با باورهای درونی و ناتوانی‌های خودمان در تغییر و تحول خویش و نبرد با تهدیدها و ناخواسته‌های محیط آشوبناک و عرصه‌های ناشناخته فرد است و آنچه ما را در این نبرد دشوار پیروز خواهد کرد راستی، عشق، اعتماد و اعتقاد به اخلاق و مسئولیت‌های اجتماعی و هوشمندی در مقابل پدیده‌های ناپایدار، مبهم، پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی است.

برای تحکیم پایه‌های اخلاق و مسئولیت اجتماعی باید به‌دنبال ساختن کسب‌وکارهایی باشیم که انسان‌محور و جامعه‌دوست باشد و بر اصالت و ارزش‌های بنیادین و در بستری از اعتماد، تنوع‌پذیری و همدلی تمرکز کنیم. بی‌تردید این نگاه به ساختن و توسعه کسب‌وکارها سبب می‌شود شرایطی فراهم شود تا سرزمین ایران جای بهتری برای زندگی همه شهروندان فارغ از تفاوت‌های زبانی، نژادی، فرهنگی و تمایلات فردی و گروهی شود. آن‌گاه دریچه‌ای جدید به روی تعلقات و داستان‌های فراوان و بی‌پایانی که جهان برایمان دارد، باز می‌شود تا از این طریق نسخه‌های بی‌شماری از فرزانگی را در خود بیابیم و با درهم شکستن تالاری از آینه‌ها که فقط خودمان را منعکس می‌کند، تصویری خوشایند از «عرصه بخشیدن و کامل زیستن» از زندگی داشته باشیم.

تعهد عملی به اخلاق و مسئولیت اجتماعی در سطح اقتصاد خرد، یعنی کسب‌وکارها و در سطح اقتصاد کلان، یعنی همه شئونات زندگی همگان، در هر یک از ما سبب می‌شود به یکدیگر احترام بگذاریم و به هم اعتماد کنیم، پندار، گفتار و کردارمان را بر دوستی و نیک‌خواهی استوار کنیم و برای بهره‌مندی خود و دیگران تلاش و امکان پیدا کنیم که به افق‌های دور، حتی فراتر از زندگی خودمان چشم بگشاییم و توان و عظمت بالقوه خویش را به‌چشم خود ببینیم و دل از قطره برکنیم و به دریا زنیم. آنگاه درمی‌یابیم هر چه در راه برکشیدن خودمان از وضعیت موجود به آینده مطلوب که همانا توسعه و دستیابی به موفقیت پایدار در کسب‌وکارها و همچنین توسعه پایدار، رفاه اجتماعی و تحقق عدالت همگانی جامعه است، مایه بگذاریم کم است.

شرط اصلی دستیابی به این هدف، گوش دادن به دیگران و شنیدن آنهاست. اگر تلاش برای شنیده شدن یک روی سکه باشد، روی دیگر تمایل به گوش دادن و داشتن باور به گفت‌وگو و مکالمه اجتماعی است و این دو به شکل جدایی‌ناپذیری با هم هستند. زمانی که متقاعد شویم کسی به اعتراضات و تقاضاهای ما گوش نمی‌دهد، کمتر مایل به گوش دادن به دیگران خواهیم بود و به‌دنبال آن، تعامل در میان بخش‌های گوناگون جامعه و طیف‌های گوناگون در کسب‌وکارها متزلزل شده و زمانی که ارتباط از بین برود، همکاری، همدلی، اعتماد، دلبستگی، هم‌زیستی و هماهنگی اجتماعی و هم‌سویی حول یک چشم‌انداز سازمانی در سطح کسب‌وکارها و هم در سطح ملی دچار آسیب خواهد شد.

به عبارت دیگر، احساس شنیده نشدن در صورتی که تداوم یابد و به امری عادی تبدیل شود، به‌تدریج گوش‌ها و بعد راه قلب‌مان را می‌بندد. با گوش ندادن به دیگران، باعث می‌شویم آنها هم احساس کنند کسی صدایشان را نمی‌شنود. بعد این چرخه ادامه پیدا می‌کند و هر بار که یک دور می‌زند، اخلاقیات در کسب‌وکارها و جامعه کم‌رنگ می‌شود و کیفیت زندگی مردم به‌مراتب بدتر می‌شود و به جای پیشرفت کسب‌وکارها عقبگرد خواهیم داشت.

پایبندی به اخلاق کسب‌وکار و مسئولیت اجتماعی یعنی ضرورت گوش دادن به نظرات مختلف دیگران را فراموش نکنیم تا از این طریق یادگیری در بنگاه‌ها متوقف نشود. چون چیز زیادی از یک‌دستی، تک‌صدایی و یک‌نواختی یاد نخواهیم گرفت. معمولا تفاوت‌ها و تنوع‌ها هستند که چیزهای زیادی به انسان‌ها یاد می‌دهند. وقتی یادگیری کم‌رنگ شود و کنجکاوی برای آموختن و داشتن شور و اشتیاق یادگیری دیگر فرهنگ‌ها از بین برود نوآوری و خلاقیت هم از بین می‌رود و وقتی بنگاه‌ها و جامعه از ساختن و خلق کردن تهی شود، بنگاه‌ها و جامعه به سمت قهقرا و اضمحلال می‌رود.

درخت و برگ برآید ز خاک و این گوید

که خواجه هر آنچه بکاری ترا همان روید

اگر ترا نفسی ماند جز که عشق مکار

که چیست نرخ مردم هر آنچه می‌جوید

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*