-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->احسان موسوی

مثلث آموزش و ارتقای بهره‌وری

احسان موسوی-استاد دانشگاه و فعال معدن

مثلث آموزش و ارتقای بهره‌وری

به ‌ عنوان مقدمه باید گفت پیش ‌ نیاز افزایش بهره ‌ وری در صنعت، برخورداری از امکانات سخت ‌ افزاری و نیروی انسانی متخصص است. بنابراین، تنها با اتکا به افزایش کمی نیروی انسانی در دانشگاه ‌ ها و آموزشکده ‌ های گوناگون، نمی ‌ توان نسبت به بهبود بهره ‌ وری امیدوار بود، اما اگر تمرکز بحث حاضر را بر موضوع آموزش ‌ وپرورش نیروی انسانی بگذاریم، باید در ابتدا به اهمیت برنامه ‌ ریزی اشاره کنیم.

در تربیت و پرورش نیروی متخصص، کارآمد و ماهر در بخش معدن، برنامه ‌ ریزی بلندمدت از شاخص ‌ های تاثیرگذار است که به توسعه همه ‌ جانبه و در نهایت افزایش بهره ‌ وری منجر خواهد شد و برای نیل به این مهم لازم است مجموعه ‌ ای از آموزش ‌ های اخلاقی، مطالعات اجتماعی و آموزش ‌ های تخصصی و ویژه، برای دوره ‌ های ابتدایی تا دانشگاه پیش ‌ بینی شود.

به ‌ طورکلی در برنامه ‌ ریزی برای هر سیستمی باید برنامه ‌ های کوتاه ‌ مدت، میان ‌ مدت و بلندمدت گنجانده شود که هر یک از زمان ‌ بندی ‌ ها محدوده خاصی را تحت ‌ پوشش قرار دهد. در چنین سیستمی، موفقیت هر دوره در گرو موفقیت دوره قبلی خواهد بود. برای برنامه ‌ ریزی سازمانی هم تشخیص کمبودها، مازادها و نقطه تعادل باتوجه به کاهش هزینه ‌ ها و البته افزایش بهره ‌ وری ضروری است.

اما چنین برنامه ‌ ریزی دقیقی، باید متولی واحد داشته باشد. به ‌ عبارت ‌ دیگر، نیازمند ایجاد معاونت ‌ های آموزشی و پژوهشی یا حداقل اداره کل فعالی در بدنه دولت است تا سیاست ‌ گذاری ‌ های بلندمدت را متناسب با انجمن ‌ ها، تشکل ‌ ها و بنگاه ‌ ها و نه به ‌ صورت موازی بلکه به ‌ صورت ملی راهبری منسجم و مستمر برنامه ‌ ریزی کند.

مهارت ‌ های مرتبط با نیروی کار، بنا به گستره حوزه، می ‌ تواند شامل مهارت تحلیل، حل مسئله، مهارت ‌ های فنی، کار تیمی، مدیریتی، سازماندهی و مهارت ‌ های مرتبط با IT باشد.

به ‌ طورخاص و درباره نیروهای کار معادن تسلط بر نرم ‌ افزارهای تخصصی طراحی، مدل ‌ سازی، شبیه ‌ سازی، مدیریت پایگاه داده، علوم داده ‌ ها و برنامه ‌ نویسی، ایمنی ماشین ‌ آلات و تجهیزات، بهداشت حرفه ‌ ای و ایمنی، محیط ‌ زیست و قوانین مرتبط در اولویت است.

البته در حال ‌ حاضر بخش ‌ های متعددی متولی ارائه این آموزش ‌ ها هستند و همگی، از بنگاه ‌ ها تا نهادها و انجمن ‌ ها، فعالیت مطلوبی داشته و دارند، اما مشکلی که به ‌ وجود آمده، موازی ‌ کاری و آموزش مهارت ‌ های تنها تئوریک است.

به ‌ طورقطع، ارتباط بین صنعت و دانشگاه باعث بالندگی، رشد و توسعه خواهد شد. همچنین، به ‌ علت رشد لحظه ‌ ای تکنولوژی و رقابت شدید کشورها در عرصه ‌ های مختلف، برخورداری از دانش به ‌ شرط به ‌ روز بودن و تعامل با بنگاه ‌ های اقتصادی کشور ضروری است.

تعامل دانشگاه و موسسات آموزشی تشکل ‌ های معدنی هم به ‌ عنوان بستر مناسب، می ‌ تواند به ‌ منظور تحقیقات عملیاتی گسترده، نقش ‌ آفرین باشد و در حوزه ‌ های تحقیقات پایه ‌ ای مشارکتی، انتقال دانش و انتقال تکنولوژی اثرگذار خواهد بود.

بنابراین همان ‌ طور که گفته شد، برای رفع چالش ‌ های موجود در زمینه تربیت نیروی توانمند و کارآ لازم است دانشگاه، معدن و دولت، به ‌ عنوان 3 ضلع یک مثلث با هم در ارتباط متقابل باشند. مزایایی که از این شیوه ارتباطی حاصل می ‌ شود، به ‌ طور خلاصه عبارتند از: جذب سرمایه، دسترسی به تجهیزات و منابع موردنیاز، افزایش اعتبار بخش آموزش، حصول برنامه ‌ های تحقیق و توسعه ‌ ای شرکت ‌ های معدنی منطبق بر سیاست ‌ های درون ‌ سازمانی، ایجاد بازار رقابتی و افزایش سودآوری با بکارگیری روش ‌ های نوین و ایده ‌ ها نو و... .

در خاتمه، تکرار این نکته خالی از لطف نیست که مهارت ‌ آموزی از پایه ‌ های اصلی ارتقای بهره ‌ وری است، بنابراین در هیچ سطح و دوره ‌ ای تمام ‌ شدنی نیست و استمرار آن، علاوه بر افزایش بهره ‌ وری نیروی انسانی به توسعه معدن و صنایع وابسته هم کمک بسزایی خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*