-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->مرضیه توکل

آموزگار عاشق، کودکی در کالبد انسان بالغ

مرضیه توکل-خبرنگار

آموزگار عاشق، کودکی در کالبد انسان بالغ

آموزگاری در زمانه و جغرافیایی که علوم انسانی جایگاهی ندارد و هر روز به قهقرا می ‌ رود، انتخابی نه از سر منطق و حسابگری که از سر عشق و آرمانخواهی است و شاید تعهدی به بازی ‌ ها و آرزوهای کودکانه که در این نگاه معلم کودکی است آگاه و جهاندیده. در روزگاری که حاصل دسترنج معلمی کفاف کمترین ‌ ها را هم نمي ‌ دهد، معلمی اگر عاشقی نباشد، نوعی ماجراجویی و بعضا پرت شدن در این ورطه است؛ اما آنها که عاشقانه است دیدنی است. در انتخاب عاشقانه معلم در کالبدی چنان جذاب در می ‌ آید که طفل گریزپا را به مکتب می ‌ آورد؛ در هر عملش شادی و هیجان موج می ‌ زند؛ آنقدر که دلت می ‌ خواهد به کودکی ‌ ات برگردی، روی یکی از نیمکت ‌ های مقابلش بنشینی و تجربه زیسته ‌ ات را به ‌ گونه ‌ ای دیگر رقم بزنی و کودکی ‌ های نکرده ‌ ات را از نو زندگی کنی. صبوری معلمان عاشق قند در دلت آب می ‌ کند و همراهی ‌ اش تو را به تحسین وا می ‌ دارد. معلم عاشق خسته می ‌ شود اما بعید می ‌ دانم آن را به پای متعلم بنویسد. در سوی دیگر ماجرا آموزگارانی هستند که جبر زمان آنها را به کلاس ‌ های درس کشاند. نه این آموزگاران از موقعیت ‌ شان رضایتمندند و نه دانشجویان از چشمه ‌ های دانش ‌ شان برداشت مطلوبی خواهند داشت. این، برساخته نظام آموزشی است که حساب ‌ شده عمل نمی ‌ کند. در بیشتر کشورهای مترقی دنیا افراد برای ورود به عرصه آموزش تحت سخت ‌ ترین گزینش ‌ ها قرار می ‌ گیرند که نتیجه این روند نظام آموزشی توانمند با چارچوبی نفوذناپذیر است.

در این ساختار معلم دارای جایگاهی رفیع است و برهمین اساس آموزش در سطح کیفی مناسبی قرار دارد. آموزگاران به ‌ ویژه آنها که مخاطبان ‌ شان کودکان هستند اگر نگاهی جز نگاه درآمدی به حرفه خود نداشته باشند قطعا توفیقی در امر آموزش حاصل نمی ‌ شود و جز دلسردی و فرار از آموختن ارمغان دیگری نخواهیم داشت؛ مگر در موارد قلیل که شاید خانواده ‌ ها و حتی اجتماع آموزگارانی به ‌ مراتب توانمندتر برای کودکان باشند. در هر حال جامعه امروز ایران بیش از هر زمانی به نظام آموزشی دارای ساختار و چارچوب قوی نیازمند است، این در حالی است که پایه و اساس این نظام معلمان هستند؛ معلمانی دلسوز و متعهد که صدالبته به لحاظ رفاهی اغنا شده باشند. از این معلمان است که می ‌ توان انتظار داشت مطالبه ‌ گری و کنشگری را به فرزندان ‌ مان بیاموزند؛ نشستن در کلاس وطن ‌ دوستی این آموزگاران نتیجه ‌ بخش خواهد بود؛ این آموزگاران درس آزادگی و زیر بار ظلم نرفتن را خوب به دانش ‌ آموزان می ‌ آموزند؛ از این معلمان انتظار می ‌ رود کودکان این سرزمین را فرزندان خود ببینند و چه در بعد آموزش و چه در بعد پرورش دغدغه ‌ مند عمل کنند. البته اگر خوب نگاه کنیم تعداد این آموزگاران در سرزمین ما کم نیست و باید تمام ‌ قد به احترام ‌ شان ایستاد. از افلاطون پرسیدند چرا معلمت را بیش از پدرت عزیز می ‌ داری؟ گفت بدان جهت که پدرم مرا از بهشت به زمین آورد و معلمم مرا به ‌ واسطه آموختن از زمین به بهشت می ‌ برد. اگر بهشت را سعادت آدمی در نظر بگیریم براساس دیدگاه افلاطون سعادت آدمی در دست معلم است؛ بر همین اساس به بهانه روز 12 اردیبهشت که در تقویم رسمی کشور با نام روز معلم نام ‌ گذاری شده مراتب احترام ‌ مان را به تمام آموزگاران و دلدادگان حوزه دانش اعلام می ‌ کنیم و دست ‌ بوس عاشقان این عرصه هستیم که یکی از آنها دختر کوچکم را از چشمه محبت و مهربانی ‌ اش سیراب می ‌ کند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین