سهم کم هوشمصنوعی در کشاورزی
مهرداد کرمی ـ فعال دانشبنیان در زمینه مکانیزاسیون محصولات کشاورزی
هوش مصنوعی یکی از حوزه هایی است که بعد از انقلاب با ایجاد زیرساخت مناسب در زیست بوم علمی و فناوری کشور پرورش و توسعه یافت. توسعه این فناوری در دستور کار دانش بنیان ها قرار دارد تا براساس سند نقشه راه توسعه ملی هوش مصنوعی، ایران تا سال ۱۴۱۰ بتواند در میان ۱۰ کشور برتر این حوزه جای گیرد، اما استفاده از تجهیزات فناورانه و هوش مصنوعی به منظور دسته بندی محصولات کشاورزی در کشور به قدر کافی جا نیفتاده است. امروزه در بیشتر کارخانه های دسته بندی برای صادرات، همان تجهیزاتی که ۵۰ سال گذشته برای دسته بندی محصولات استفاده می شده، به کار می گیریم و متاسفانه در این زمینه دچار عقب ماندگی زیادی هستیم. امروزه بیشتر کشورهای توسعه یافته از تجهیزات بسیار پیشرفته ای در دسته بندی محصولات استفاده می کنند. برای مثال، برداشت و پاک کردن زعفران بسان چند دهه گذشته و به شکلی دستی انجام می شود، در حالی که اگر مرحله سخت و زمانبر پاک کردن گیاه زعفران با ماشین آلات و تجهیزات مبتنی بر هوش مصنوعی انجام شود، می توانیم تحولی به شدت قابل ملموس را در تجارت این محصول شاهد باشیم. گفتنی است، بکارگیری نیروی انسانی اثر بیشتری بر نوسان نرخ محصول می گذارد، برای مثال در سال گذشته به دلیل تعدد بالای کارگران و کشت اندک گل زعفران، به شدت نرخ زعفران افزایش یافت، اما در سال هایی که کارگران کم و محصولات زیاد هستند، چون روند برداشت و پاک کردن آن به دقت انجام نمی شود و به عبارتی، ناخالصی های زیادی در هر مثقال وجود دارد، کشاورز ترجیح می دهد، محصولش را ارزان تر بفروشد، اما اگر ناخالصی ها کم باشد، زمان برای به فروش رساندن آن هم بیشتر می شود و از نرخ محصول نمی کاهد. به طورعموم، استفاده از تجهیزات و فناوری موجب توسعه تجارت و افزایش بهره وری در چرخه کشاورزی می شود.
گفتنی است، آن مولفه ای که باعث شده در کشور از امکانات کمی در این حوزه برخوردار باشیم، قیمت های بالای تجهیزات و ماشین آلاتی است که بر مبنای هوش مصنوعی کار می کنند. برای مثال، برخی کشاورزان با پرداخت هزینه های بسیار بالا، ابزار و ماشین آلاتی را برای افزایش بهره وری می خرند، اما چون فاقد پشتیبانی فنی هستند، با نخستین ایراد از کار می افتند و سال ها بی استفاده رها می شوند. در اصل، نه تنها ماشین آلات متناسب با این هدف در کشور تولید نمی شود، بلکه شرایط هم برای خرید و ارائه خدمات ضمانتنامه ای در کشور فراهم نیست. اگر در اکوسیستم دانش بنیان، ساخت و تولید این نوع ماشین آلات انجام بگیرد، می توانیم شاهد جهش بزرگی در تجارت محصولات کشاورزی باشیم. گفتنی است، افزایش بهره وری، نخستین دستاورد کاربر هوش مصنوعی در کشاورزی است که توسعه تولیدات را به دنبال دارد. بر این اساس، می توانیم در بحث حفظ امنیت غذایی کوشاتر باشیم، برای مثال بکارگیری تجهیزات مبتنی بر هوش مصنوعی در دسته بندی گیاه زعفران در یک ساعت برابری می کند با فعالیت ۵۰ نیروی انسانی در بخش دسته بندی کارخانه ها. خرما دیگر محصولی است که بسیار می توان در آن فعالیت های فناورانه به ثمر رساند و تفاوت صادراتی بسیار زیادی را به وجود آورد، در حالی که برای دسته بندی محصولاتی که تولیدات زیادی در کشور دارند، نظیر خرما دستگاه سورت(نظم دهنده) وجود ندارد یا بسیار کم مورداستفاده قرار می گیرد. در حوزه دسته بندی محصولات، خرما به ازای یک تن در ساعت از سوی نیروی انسانی که ۱۲ ساعت زمان می برد، توسط دستگاه های هوشمند در عرض یک ساعت انجام می شود. هوش مصنوعی ظرفیت های تولیدی را افزایش می دهد و برگشت سرمایه در بازه زمانی کوتاه تری انجام می گیرد. ظرفیت اقتصادی، امکان تولید محصول با کاربرد تجهیزات پیشرفته مبتنی بر هوش مصنوعی را بالا می برد. توان قابل قبولی در ساخت ماشین آلات و ابزار مبتنی بر هوش مصنوعی داریم، به عبارت روشن تر، توان بالقوه ای داریم که هنوز بالفعل نشده است، به همین دلیل، کار دشواری به لحاظ فنی در مسیر تولید نداریم و نخبگان توان کافی در تولید این تجهیزات را دارند، اما نیازمند رویکردی هستیم که به آن جریان بدهد. نهادهایی نظیر معاونت علمی و فناوری جمهوری اسلامی، وزارت علوم یا صندوق نوآوری و شکوفایی که متولیان اصلی دانش بنیان ها هستند، باید با ظرفیت سنجی، حمایت های درخوری برای تولید بیشتر این تجهیزات داشته باشند. این در حالی است که این حمایت ها به جای اینکه در امر تولید انجام شود، در امر واردات ماشین آلات است و بیشتر فعالان در این عرصه برحسب علاقه فعالیت می کنند، چرا که زیرساخت های کافی برای توسعه آن در کشور وجود ندارد.