رد پای پررنگ تورم بر معیشت
فرشاد پرویزیان-نایبرئیس انجمن اقتصاد ایران
افزایش نرخ کالا ، یعنی تورم که در ادامه آن افزایش مداوم قیمت ها رخ می دهد. در شرایط تورمی، قیمت ها به شکل نامنظم افزایش پیدا می کنند. کاهش قدرت خرید و ارزش پول، افزایش نرخ کالاها و خدمات نیز از آثار وجود تورم است، همچنین تورم را می توان افزایش بی رویه نرخ کالاها و خدمات بدون پشتوانه و بدون برنامه ریزی دانست که باعث کاهش قدرت خرید می شود و تعادل میان تقاضای محصولات با نقدینگی موجود برای خرید محصولات را بر هممی زند. تورم زمانی ایجاد می شود که تقاضا برای خرید کالاها و محصولات افزایش یابد، اما میزان موجود این کالاها و خدمات در سطح جامعه کم باشد. در واقع، زمانی که فاصله میان نرخ واقعی با نرخ فروش کالاها زیاد شود، در اصطلاح می گویند که قیمت ها متورم شده است. هرچه این فاصله بیشتر شود، نرخ تورم نیز بیشتر خواهد شد.
در حقیقت تورم ناشی از رشد نقدینگی است و ریشه پولی دارد. راهکار کاهش تورم نیز سیاست پولی مناسب است. از سوی دیگر یکی از دلایل ایجاد تورم، کسری بودجه دولت است. زمانی که هزینه های دولت از درآمدهای آن در بودجه سالانه بیشتر شود، دولت با کسری بودجه مواجه خواهد شد.نحوه تامین کسری دولت یکی دیگر از عوامل تشدید تورم است. اگر دولت برای تامین کسری بودجه، اقدام به استقراض از بانک مرکزی کرده یا از محل فروش درآمدهای ارزی استفاده کند، پایه پولی و نقدینگی کل اقتصاد افزایش خواهد یافت. این افزایش نقدینگی، منجر به افزایش تورم خواهد شد. به معنای دیگر، استقراض از بانک مرکزی یا بانک های خارجی، باعث افزایش پایه پولی و نقدینگی در اقتصاد می شود که این موضوع نیز آثار تورمی دارد. برای مثال، زمانی که شما می خواهید چیزی خریداری کنید و پولی ندارید، ۲ راهکار دارید؛ یا پول به دست آورید یا خرج نکنید! درآمد که به واسطه تحریم ها با سختی همراه است، بخش عظیمی از مخارج نیز حقوق کارکنان دولت است، پس راهکار چیست؟
واضح است که درآمد مردم در برابر نرخ هایی که هر روز جابه جا می شوند، افزایش چندانی نداشته است. در نتیجه، روز به روز قدرت خرید کاهش پیدا می کند. این اتفاق به این معنی است که معیشت مردم کمتر یا سخت تر می شود. در این روند ابتدا گوشت از سفره ها کم می شود، سپس برنج و... و در نهایت، سفره ای برای مردم نمی ماند. کیک اقتصاد روز به روز کوچک تر می شود و در نتیجه سفره خانوار ذره ذره کوچک تر خواهدشد.تحریم بیشترین سهم را از اوضاع بد اقتصادی دارد و مابقی آن مشکلات داخلی است. تحریم ها به طورغیرمستقیم از طریق نرخ ارز و همچنین به طورمستقیم بر تورم تاثیر می گذارند.
از ۸۵ میلیون جمعیت کشور، دولت به حدود ۵۰ میلیون نفر یارانه می دهد. یعنی ۶۰ میلیون نفر از نظر دولت مستحق دریافت یارانه هستند و در فقر به سر می برند. از سوی دیگر، ۵۰ میلیون نفر یارانه دریافت می کنند و حدود ۴۰ میلیون نفر از جمعیت کشور نیز به گونه ای وابسته به واحدهای صنفی هستند که دولت از آنها مالیات دریافت می کند. دولت از شخصی مالیات می گیرد و به شخص دیگر یارانه می دهد و این پرداخت ادامه پیدا می کند. یارانه و مالیات 2 روی یک سکه است و اسم آن پرداخت انتقالی است، یعنی پرداختی که از دولت به مردم و یا بالعکس انجام می شود. جای سوال است که چرا مالیات می گیرید که یارانه بدهید؟ سرانجام فرد نیازمند یارانه است یا سود کرده و باید مالیات پرداخت کند؟
به هیچ عنوان، موافق افزایش نرخ یارانه نیستم. این مبلغی است که هیچ یک از مخارج یک فرد را پاسخگو نیست. یارانه باید هدفمند و بابت کالاهای خاص پرداخت شود. این در حالی است که درباره یارانه ۲ دیدگاه وجود دارد. عده ای بر این باور هستند که دولت پول را واریز و اختیار آن را برعهده مردم بگذارد. عده ای دیگر نیز بر این عقیده هستند، یارانه ای که برای خرید لبنیات داده می شود، خرج خرید سیگار می شود، اما نکته مشخص این است که نظام پرداخت یارانه ایراد دارد.