سهم دانشبنیانها در صنایع بزرگ
بهرام صلواتی-مدیر مرکز مهاجرت ایران
همواره آنچه از مهاجرت بهویژه مهاجرت نخبگان در کشور گفته و شنیده میشود، براساس یکسری مغالطهکاریهای آماری است. این آمار متاسفانه باعث شکلگیری این تصور شده است که ما در رتبههای نخست فرار مغزها در جهان هستیم، در حالی که پژوهشها و مستندات رصدخانه مهاجرت ایران خلاف این ادعا را نشان میدهد. از آنجایی که کشورهای مقصد مهاجران، نیاز مبرمی به نیروی انسانی بهویژه ماهر و تحصیلکرده دارند، این کشورها رویکرد اصلی خود را برمبنای تقویت بازار کار از طریق جذب نیروی انسانی از دیگر کشورها گذاشتهاند. این در حالی است که در کشور ما فرصتهای جذب نیروی انسانی ماهر وضعیت مناسبی ندارد. باتوجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب که فرمودند باید تولید ما مبتنی بر محصولات دانشبنیان و همچنین اشتغالآفرین باشد، من معتقدم وجه اصلی این سخن به بخشهایی مربوط میشود که سهم اندکی برای اقتصاد دانشبنیان قائل شدهاند. برای مثال هنوز در کشاورزی، اقتصاد دانشبنیان سهم بسیار پایینی دارد. در دیگر صنایع بزرگ و مادر ما هم، اینگونه است. بیشتر این صنایع سرمایهبر هستند تا فناور و دانشمحور. در کل معضل اصلی در بطن اقتصاد ما نهفته است که باعث شده امکان بهرهگیری از نیروی انسانی خود را نداشته باشیم، چرا که اقتصاد ما برمبنای درآمدهای نفتی است نه دانشبنیان.
البته ما میتوانیم این امید را هم داشته باشیم که جابهجایی سرمایه انسانی به خارج از کشور نمیتواند فقط اثرات منفی به دنبال داشته باشد؛ چرا که مهاجرت در ذات خود، یک فرآیند سیاه و سفید نیست. اگر اکنون فرصت جذب و بکارگیری تمامی سرمایههای انسانی خود را در بازار کار نداریم، نباید با این توهم جلو برویم که ظرف مدت زمان کوتاه، تمام عقبافتادگیهای خود را با جذب نیروی انسانی برطرف کنیم.
مشکل ما در بخش وزارت صمت و کار جدی است، در واقع پای تقاضای نیروی کار ماهر در کشور میلنگد و در طرف عرضه، مشکلات کمتر احساس میشود و بههمیندلیل همواره ما با مازاد عرضه نیروی کار روبهرو هستیم و در ادامه مهاجرت رخ میدهد. ما باید بتوانیم ظرفیت تقاضا را افزایش دهیم و این با همکاری وزارتخانههای صمت، کار و رفاه اجتماعی، کشاورزی و... هموارتر میشود، اما هنوز در ابتدای راه هستیم. مسئله اصلی این است که ما نباید گسترش پدیده مهاجرت در ایران را تنها به فاکتورهای آماری گره بزنیم. برهمیناساس نیازمند یک تحلیل جامع از عوامل پیشران مهاجرت از کشور هستیم، تا با کمک آن به نگهداشت نیروی نخبه و متخصص خود بپردازیم. از آنجایی که مهاجرت افراد ماهر باعث میشود سمت تقاضای بازار نیروی انسانی در بخش دانشبنیان دچار کمبودهایی شود، باید ظرفیتهای جذب و بکارگیری نیروی فارغالتحصیل نخبه را در تمامی عرصههای اقتصادی افزایش دهیم. با یک بررسی کلی میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که متاسفانه ظرفیت جذب و بکارگیری نیروی انسانی ماهر و تحصیلکرده در صنایع و شرکتهای بزرگ کشور و در بخشهای مهم اقتصادی، هنوز بسیار پایین است و حجم زیادی از جذب نیرو در کشور به شرکتهای دانشبنیان و موسسات نوپای کوچک و متوسط اختصاص دارد. عامل دیگر به نبود توازن نیروی انسانی در عرضه و تقاضای بازار کار برمیگردد. گفتنی است، آموزشهایی که پیش از دانشگاه و بعد از آن به افراد داده میشود، بهروز نیست و مفاد آموزشی منطبق با نیازهای روز جامعه، صنعت و خدمات طراحی و پردازش نشده است. این معضل یعنی بهروز نبودن آموزش در فضای آکادمیک در کشور، معضل بزرگتری را در بخش عرضه بازار کار بهوجود میآورد، اینکه از نظر کمی نیروی انسانی قابلتوجهی داریم، اما افرادی که دارای مهارت کلیدی باشند تا بتوانند در صنایع و خدمات امروز کاربردیتر عمل کنند، کم هستند.
گفتنی است، اعمال تحریمها مشکلات اقتصادی را در کشور پررنگتر کرده است و این امر باعث شده مسائل معیشتی برای کل نیروی کار در ایران تبدیل به یک دغدغه اساسی شود؛ از طرفی چون در بازارهای جهانی کار برای جذب نیروهای انسانی حقوق بسیار قانعکنندهتری از کشورهای با اقتصاد ضعیف یا متوسط در نظر میگیرند، این تفاوت در سطح حقوق و دستمزدها باعث میشود که نیروی کار ماهر نسبت به مهاجرت و فعالیت در بازارهای فرامرزی تمایل داشته باشد.
لازم بهذکر است، باتوجه به اینکه در حال حاضر نیروی کار ایرانی جزو یکی از ارزانترین نیروهای کار در دنیا است، در واقع میتوانند با ایجاد جاذبههای مالی در آن سوی آبها، نیروی کار حرفهای و کاربلد ایران را وسوسه و اغوا کنند.