آینده ترسناک رشد اقتصاد
کامیار فکور_خبرنگار
رشد اقتصادی مثبت همواره باعث افتخار دولتها بوده و کشورها مدام وعدههایی برای افزایش آن میدهند. اما طیفی از سیاستمداران سبز که توسعه را در مسیر حفظ محیط زیست میبینند، از زاویه دیگری به رشد اقتصادی نگاه میکنند. آنها در برابر مصرفگرایی تنها به پندها و نصیحتهای اخلاقی به جامعه بسنده نمیکنند و قصد دارند ترمز ویرانگری اقتصاد را بکشند. از نظر آنها روند همیشه رو به رشد مصرف، غیرممکن و نامطلوب است، چراکه همانطور که تاکنون نتیجه ویرانگر داشته، در آینده نیز منجر به یک فروپاشی اکولوژیک و اجتماعی خواهد شد، چراکه تولید، مصرف و اتلاف روزافزون منابع، موجب افزایش گازهای گلخانهای و تخریب زیستگاههای طبیعی خواهد شد.
اقتصاددانان مدام مردم و فعالان محیطزیست را دلداری داده و وعده بهترین فناوریها را هم برای بهرهوری و بهینهسازی مصرف و هم برای حل مشکلات پیش آمده میدهند. اما واقعیت این است که هر قدر هم که از انرژیهای تجدیدپذیر استفاده و پسماندهای خود را بازیافت کنیم و بهرهوری سبز داشت باشیم، باز هم محدودیت منابع طبیعی اجازه رشد اقتصادی تصاعدی را نخواهد داد.
تلاش کسانی که در کنار دغدغه حفاظت از محیط زیست به حفظ بنیانهای اقتصادی وضع موجود فکر میکنند این است که استفاده از فناوریها و محصولات سبز را در نظام عرضه و تقاضا به حدی به صرفه کنند که منجر به حفظ منابع طبیعی شود. اما دریغ از اینکه خود بازار میتواند مشکلساز شود، چراکه کمیاب شدن یک منبع در بازار به معنی افزایش قیمت آن است. این مسئله مردم را به خرید تولیدات جایگزین ارزانتر ترغیب میکند و استحصال بیش از حد منابع را نیز بهدنبال دارد. بهعنوان مثال، کارشناسان معتقدند یکی از دلایل گرانی تجهیزات نیروگاههای تجدیدپذیر در حال حاضر بهخاطر افزایش تقاضا بهویژه در اتحادیه اروپاست. اگر کشورهای اروپایی هم بتوانند از پس هزینههای احداث نیروگاههای تجدیدپذیر بربیایند، شرایط برای کشورهایی مانند ایران که منابع سرشار نفت و گاز دارند، سختتر خواهد بود.
رشد اقتصادی مثبت در کشورهای فقیر و در حال توسعه که از ضوابط محیط زیستی ضعیفتری نسبت به کشورهای پیشرفته برخوردار هستند، بهدلیل بهرهبرداریهای بیرویه از منابع طبیعی جامعه را در سراشیبی فقر قرار میدهد؛ بنابراین این گزاره که رشد اقتصادی لزوما به کاهش فقر در مناطق فقیر جهان منجر میشود، فاقد اعتبار است. از سویی بسیاری از فعالیتهای اقتصادی پایدار در جوامع سنتی در شاخص تولید ناخالص ملی یا دیگر معیارهای سنجش رشد اقتصادی دیده نمیشود. این طیف از سیاسیون سبز میگویند حتی اگر اقتصاد بتواند مسیر توسعه خود را بدون آسیب به محیط زیست طی کند، چنین رشدی از اساس نامطلوب است، چراکه زمانی که رفاه به سطح معینی رسید، دیگر افزایش رشد اقتصادی لزوما منجر به افزایش خوشبختی انسان نمیشود و تمرکز بر رشد اقتصادی تنها جامعه را به سمت رفتارهای رقابتیتر و آزمندتر شدن میکشاند. یکی از ملزومات رشد اقتصادی در دنیای امروز پیوستن به نظم جهانی سرمایه، همراه شدن با سیاستهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و بهطور کل، چراغ مثبت نشان دادن به جهانیسازی است. به همین دلیل است که این طیف از سبزها نهتنها با رشد اقتصادی مثبت مخالفت دارند، بلکه جهانیسازی را هم زیر سوال میبرند. جهانیسازی که پرچم افتخارآمیز شرکتهای بزرگ و چندملیتی است، دولتها را به سیاستهایی وادار میکند که به ضرر کارگران و فرودستان بوده و محیط زیست را تخریب میکند. بهعنوان مثال، اگر طبقه کارگر یک کشور قدرت این را داشته باشد که حقوق سندیکایی خود را حفظ کند و خواهان افزایش دستمزدش شود، شرکتها جهانی سریعا باروبندیل خود را جمع میکنند و در کشوری دیگر بدون این امتیازات کارگری، شروع به سرمایهگذاری میکنند و به دوستان همطبقهای خود هم پیشنهاد میکنند که سمت این کشور نروند. زمانی که چنین اتفاقی بیفتد، سیاستهای کلان این کشور به سمت تضییع حقوق کارگر میرود تا دوباره برای سرمایهگذاران فرش قرمز بیندازد. همچنین از آنجایی که ضوابط محیط زیستی در بعضی از کشورهای توسعهیافته استفاده اجازه هر طور بهرهبرداری را به شرکتها نمیدهد این شرکتها به کشورهای در حال توسعه کوچ میکنند تا بدون دغدغه زالوی سودآوری را منابع طبیعی و محیط زیست بیندازد. اما آیا اقتصادهای سرمایهداری با رشد اقتصادی صفر موافقت خواهند کرد؟ شاید جنبشی در یک کشور، دولت را وادار به این کار کند اما سرمایهداری جهانی وابسته به مصرف فزاینده منابع و افزایش رشد اقتصادی است.