کهنه دلآزار نمیشود
احمد عرفانمنش- مدیرعامل یک شرکت دانشبنیان و کارشناس کسبوکار
همانگونه که از واژه دانشبنیان پیداست، میتوان گفت فعالان این عرصه افرادی هستند که براساس دانشهای نوین به کار و تولید میپردازند؛ بهعبارت دیگر اگر گروهی از افراد باسواد و خلاق بهلحاظ مهارت و اندوختههای علمی بهقدری توانمند باشند که بتوانند علم را به ثروت تبدیل کنند و بهعبارتی حرفی برای گفتن داشته باشند و علمشان را در بستر تولید محصول و خدمات برای رفع نیاز جامعه قرار دهند، در زمره فعالان در عرصه دانشبنیان محسوب میشوند. گفتنی است، فعالیت در این عرصه برای جامعه ما که تولیدات فاصله زیادی با علم و دانشگاهها دارد، بسیار دشوار است؛ بهگونهای که چنین فعالیتهایی هنوز نتوانسته است بهعنوان یکی از اضلاع اصلی در بدنه تولید و اقتصاد در نظر گرفته شود. افرادی که در زمینههای علمی فعالیت میکنند، در عرصه تجارت و بازار افراد توانمندی نیستند و این امر موجب شده است که فعالان در عرصه دانشبنیان معمولا ضعیف شروع کنند و ضعیف هم ادامه دهند. همچنین از آنجایی که دانشبنیانها مهارت کافی در کسبوکار ندارند و قواعد و قوانین حاکم بر بازار را نمیشناسند؛ بههمین دلیل است که معمولا در رقابت با مافیا شکست میخورند، چرا که با
کسانی رقابت میکنند که در بازار از کارکشتگی بالایی برخوردارند و تمام زوایای کار را میشناسند.
متاسفانه تفکر حاکم در بازار و جامعه هدف در استقبال از یک محصول ضربالمثل مشهور «نو که بیاد به بازار، کهنه میشه دلآزار» را نقض میکند؛ در واقع پذیرش محصولی از سوی جامعه هدف بهویژه محصولاتی که مشابه خارجی هم دارد، سخت است. این امر نشاندهنده آن است که در کشور ما هنوز به تولیدات دانشبنیانها اعتماد نمیشود و بازار و حتی نهادهای متولی اعم از صنایع و صنوف مختلف لزومی نمیبینند که از آنها استقبال کنند.
پذیرا نبودن جامعه نسبت به برخی محصولات شرکتهای دانشبنیان باعث شده است که صاحبان این شرکتها نتوانند با مافیا مبارزه و رقابت سالمتری را تجربه کنند. اما نگرانکنندهتر از بیاعتمادی بازار و جامعه هدف، عدم پذیرش برخی تولیدات دانشبنیانها از سوی نهادهای مربوطه است، در حالی که دستگاههای متولی نهتنها باید خود را در پذیرش محصولات دانشبنیان قانع کنند، بلکه باید به اقناع بازار هم بپردازند.
مردم باید بدانند چه کالایی را نباید بخرند
یکی دیگر از معضلات دانشبنیانها عدم پایش محصولات است که در هیچ بخشی از چرخه تولید چنین فرآیندی برای کالاهای مشابه انجام نمیشود. تجربهای که کشورهای پیشرو در این زمینه دارند، این است که تولیدات و کالاها در این کشورها در یک بستر استاندارد مورد پایش قرار میگیرد. بههمین دلیل است که آنها با شناخت بیشتری کالاها را در اختیار جامعه قرار میدهند. تا زمانی که پایش محصولات در اختیار مصرفکننده باشد و این مردم باشند که تشخیص دهند چه کالایی ارزش خرید و مصرف را دارد و چه کالایی را نباید بخرند، تولیدات داخلی نمیتوانند با رقیبان خارجی خود به رقابت بپردازند. بهعبارت دیگر فرآیند جا افتادن یک کالای تولیدشده در داخل کشور زمانبرتر از کالای مشابه خارجی آن است در حالی که مثالهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد کالای داخلی از کیفیت بهتری هم برخوردار بودهاند.
نقش سازمانهای دولتی در این عرصه ایجاد بستر و زمینه مناسب در راستای کسب آگاهی است تا صاحبان دانشبنیان بتوانند تصیمات بهتری در امر بازاریابی و رقابت در بازار بگیرند. گفتنی است، فعالان عرصه دانشبنیان عموما افرادی هستند که دید روشنی از آینده علم و جامعه دارند و همواره یک گام از دیگران جلوتر هستند.
بازاریاب حرفهای بهکار بگیرید
البته ناگفته نماند که از میان نهادهای متولی، معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری در این عرصه مسیر درستی را طی میکند. این نهاد دولتی هم روی دستگاههای اجرایی تمرکز حمایتگونه دارد و هم بیشتر شرکتهای دانشبنیان را تا رسیدن به مرحله بلوغ حمایت میکند. همچنین الزام وجود یک بازاریاب حرفهای از سوی دولت برای دانشبنیانها امری ضروری است که معاونت علمی و فناوری در این زمینه توانسته کمکهای زیادی به دانشبنیانها کند. در این میان سازمانهای اجرایی هم باید در کنار دانشبنیانها موجب قدرت این مجموعهها شوند؛ بهعبارت دیگر این سازمانها میتوانند اهرم قدرت دانشبنیانها به حساب بیایند.
یکی از اصلیترین دلایل تاکید بر تولید داخل را باید ضرورت اثبات موجودیت و خودکفایی صنعتی دانست که به استقلال سیاسی میانجامد. در واقع با محور قرارگرفتن دانش، کشور رشد کرده و رو به توسعهیافتگی حرکت میکند.