عبدالمجید شیخی-استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد
اقتصاد مقاومتی مفهومی است که از حدود ۱۲ سال پیش به اقتصاد کشور وارد شد تا براساس آن اقتصاد و تجارت کشور بهبود یابد. البته پیشرفتهای فراوانی در ۴ دهه گذشته در ساختارهای تجاری کشور اتفاق افتاده است اما در عین حال باید پذیرفت دولتها در بیشتر موارد بهطور شایسته عمل نکردهاند و ظرفیتهای زیادی در این حوزه بدون استفاده باقی مانده است.
در این زمینه، اقتصاد مقاومتی مفهومی بود که میتوانست نقاط ضعف را به شکل مطلوبی برطرف و تجارت کشور را در مقابله با موانع خارجی مقاومتر کند.
اقتصاد مقاومتی بیشترین دوره حیات خود را در دولتهای یازدهم و دوازدهم سپری کرده و طبیعی است که مطالبات درباره اهداف اقتصاد مقاومتی از این دو دولت بیش از سایر دولتها باشد. متاسفانه آنچه در این دوره بیش از همه به چشم میخورد این است که اقتصاد مقاومتی به شکل مطلوبی به اهداف خود دست پیدا نکرد و اقتصاد و تجارت کشور در این ۸ سال با بیشترین آسیبها و خسارتها مواجه شد.
در دو دولت گذشته، سیاستگذاران تمام تمرکز خود را روی برجام گذاشتند و سعی کردند از این طریق، اقتصاد کشور را از بنبست بیرون بیاورند در حالی که پرداختن به اقتصاد مقاومتی و فراهم کردن بسترهای موردنیاز آن میتوانست اقتصاد ما را در مسیر مطلوبتری ادامه دهد. در این مدت، برنامه راهبردی خاصی برای دستیابی به اهداف اقتصاد مقاومتی ارائه نشد و دستاندرکاران همواره فعالیتهای روزمره و عادی خود را بهنام حرکتهای انجامشده در مسیر اقتصاد مقاومتی ارائه کردند.
با توجه به این شرایط، دولت سیزدهم نیز در مدت کوتاه سکانداری خود در دستگاه اجرایی نمیتوانسته کار چندانی در این حوزه انجام دهد، زیرا همچنان در حال پرکردن خلأهای اقتصادی بهجا مانده از دولت گذشته بوده و مجالی برای سیاستگذاریهای مدون منتهی به اقتصاد مقاومتی نداشته است.
اما در کل میتوان گفت دستیابی به اهداف کلی سیاستهای اقتصاد مقاومتی با مشارکت بخش خصوصی و فعالیت گروههای دانشبنیان میتواند به بهبود اقتصاد کشور کمک قابلتوجهی کند.
نکته جالب توجه اینکه این مفهوم بر اقتصاد اسلامی نیز منطبق است، زیرا در این زمینه راهبرد اقتصاد اسلامی نیز این است که دولت باید تنها فعالیتهایی که از دست بخش خصوصی بر نمیآید را انجام دهد و اقتصاد مقاومتی نیز همین را میگوید. در عین حال میدانیم که شالوده استفاده از بخش خصوصی همین دانشبنیانها هستند و برای اینکه بتوانیم در این زمینه به نتیجه مطلوبی برسیم باید دانشبنیانها را در این بخش فعال کنیم. البته رسیدن به چنین جایگاهی تنها زمانی میسر خواهد شد که دولت و نهادهای بالادست زیرساختها و بستر لازم برای حضور دانشبنیانها را فراهم کنند.
ورود گروههای دانشبنیان به مسیر اقتصاد مقاومتی در یک بستر مناسب، میتواند باعث تامین نظر فعالان بخش خصوصی و سرمایهگذاران آن شود. این زنجیره در نهایت میتواند منجر به کاهش وابستگی به عوامل بیرونی شود. نتیجه این رویه، شکلگیری اقتصاد مستقلی است که در بیشترین حد ممکن روی پاهای خود ایستاده و از داخل به بهترین شکل تغذیه میشود.
این ساختار حتی با فشارهای بیرونی هم همچنان میتواند به حیات خود ادامه دهد و حتی در مقیاسهای بزرگتر به تولید و صادرات بپردازد.
بنابراین برای رسیدن به چنین جایگاهی باید اقتصاد را با بسترسازی و تقویت دانشبنیانها تقویت کنیم و با سرمایهگذاری بخش خصوصی و استفاده حداکثری از کوچکترین موقعیتها و فرصتهای به وجود آمده در تجارت خارجی به امید روزهای روشن آینده باشیم.