-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->ناصر بزرگمهر

در رویای آرزوها

ناصر بزرگمهر-مدیر مسئول

در رویای آرزوها

سال ۱۴۰۱ را به پایان رساندیم و سال ۱۴۰۲ را آغاز کردیم.در همین ابتدا، سالی نیکو برای ‌ تان آرزومندم.

در تقویم مشهور نمادهای مختلف، آنها که باور دارند، می ‌ گویند سال ۱۴۰۲ سال خرگوش است و خرگوش نماد سرعت، تلاش، جنب ‌ وجوش، کودکی، ذکاوت، پاکیزگی، بی ‌ آزاری، آرامش، باروری، زادوولد، امید و تولد دوباره است.

خرگوش حیوانی دوست ‌ داشتنی است که از بچه ‌ های کوچک گرفته تا بزرگسالان، اکثرا دوستش دارند. بچه ‌ ها عاشق نگهداری خرگوش به ‌ عنوان حیوان خانگی هستند. دلیل این دوست داشتن اول چهره معصومانه و بانمک خرگوش ‌ هاست و بعد جنب ‌ وجوش، سرعت، ذکاوت و آرامشی که این حیوان دارد.

دلیل دیگر محبوبیت خرگوش ‌ ها این است که این حیوان خلاف بسیاری از حیوانات خانگی، مانند سگ و گربه که نژادهای وحشی هم دارند، موجودی ذاتا اهلی است و می ‌ شود گفت آزارش به هیچ موجود دیگری نمی ‌ رسد و همواره هم به گیاه ‌ خواری مشغول است.

خرگوش در ایران باستان نماد پاکیزگی است.

خرگوش به باروری و ثمردهی در دنیا معروف است و فصل بهار همیشه یادآور زادوولد خرگوش ‌ ها است.

آرامش و حس سکونی که در جانوری مثل خرگوش یافت می ‌ شود، در سایر حیوانات قابل ‌ مشاهده نیست. خرگوش هیچ وقت خشن و خشمگین نمی ‌ شود. خرگوش ‌ ها با هم دعوا نمی ‌ کنند و همیشه سرشان به کار خودشان گرم است و همین موضوع باعث می ‌ شود خرگوش نماد آرامش و درونگرایی باشد.

امید من هم برای همه مردم جهان، هموطنان عزیز و همکاران و خوانندگان عزیزترازجان، تلاش، جنب ‌ وجوش، ذکاوت، آرامش، امید و تولد دوباره و همه مهربانی ‌ های عالم وجود است.

من برای شما، همه این خوبی ‌ ها و فرخنده ‌ حالی را در سال جدید و در تمام زندگی، آرزو می ‌ کنم.

آرزو می ‌ کنم همه دردها، خستگی ‌ ها، کمبودها، سختی ‌ ها، آزارها و آنچه که من و تو و ملت عزیز ما و همه جهان درگیر با سیاست و نادانی در سالی که خوب نگذشت، تجربه کردیم، با آرامش بهاری و ویژگی ‌ های خرگوشی بگذرد و ۱۴۰۲ آغازی برای شادی ‌ های بیشتر و مرگ غم ‌ ها باشد.

در فرآیند یادداشت ‌ هایی که پایان یا آغاز یک سال نوشته می ‌ شود، دو الگوی مهم وجود دارد.

اول نگاهی است که باید به کارنامه سالی که گذشت داشته باشیم و بعد نگاهی است که باید به برنامه ‌ ها و افق آینده بیندازیم و در پایان بخشی از رویاهای ذهنی ‌ مان را آرزو کنیم.

هر سال نوشته و گفته ‌ ام که در کارنامه سالی که گذشت، همه باید به آنچه کرده ‌ یا قولش را به خودشان یا به دیگری داده ‌ اند، نگاه کنند و بگویند که چه کرده ‌ اند؟

آیا از نتایج کار خودشان راضی هستند؛ شاگرد اول شده ‌ اند، نمره ممتاز گرفته ‌ اند یا خوب یا متوسط بوده ‌ اند یا با نمره ناپلئونی قبول شده ‌ اند یا تجدید هستند و شاید هم متاسفانه نمره مردودی را در کارنامه خود ثبت کرده ‌ اند و صدایش را در ‌ نمی ‌ آورند؛ هرچند دیگران می ‌ دانند و گاهی سکوت می ‌ کنند.

در سالی که گذشت، من همچنان معتقدم در همه سطوح اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، خارجی، داخلی، علمی، پژوهشی، فرهنگی، هنری و حتی شهری و شهرسازی و کوچه و خیابان و الباقی، بازار میوه و تره ‌ بار شاهد موارد یادشده بودیم.

معتقدم همچنان بزرگ ‌ ترین مشکل کشور، مشکل مدیریتی بوده و هست.

دولت ‌ ها برای پیشرفت و سازندگی، چاره ‌ ای جز بهره ‌ وری از علم و دانش روز و تجربه سختکوشان و اندیشمندان و استفاده از نقد منتقدان خود ندارند.

با استفاده از نیروهای رفاقتی و همشهری ‌ گری و فامیلی و امثالهم، فقط می ‌ توانیم به رشد نادانی و تعصب و جهل دامن بزنیم.

باید باور کنیم که در هزاره سوم و کشف کهکشان ‌ های جدید و کوچک شدن کره زمین در حد یک اتم و پیشرفت تکنولوژی و خلاصه شدن میلیون ‌ ها جلد کتاب و هزاران کتابخانه در یک موبایل کوچک و ارتباط صدا و تصویر و استفاده از میلیون ‌ ها عکس و فیلم در لحظه و همه آنها در یک حجم کوچکی که در جیب ما جای می ‌ گیرد، امکان بی ‌ توجهی به خرد و دانش و علم و عالم وجود ندارد.

باید باور کنیم که برای رسیدن به دیگرانی که دو پا هم قرض کرده و چهارپا در رسیدن به تمدن برتر، می ‌ دوند، باید خرگوش باشیم، بر سرعت خود بیفزاییم و از ذکاوت ژن ایرانی بهره ببریم و هر روزمان را مدیریت کنیم.

سالی که گذشت را فرا روی آینده بسازیم؛ برنامه ‌ ریزی یکساله و دوساله و پنج ‌ ساله و ده ‌ ساله هم دیگر جوابگوی تصمیمات بزرگ سازمان ‌ ها و دولت ‌ ها و حکومت ‌ ها نیست.

جهان به برنامه ‌ های سی ‌ ساله و صدساله می ‌ اندیشد و ما هنوز و هر سال با نخستین برف و باران زمستانی از حوزه شهری تا سیاسی و اقتصادی و اجتماعی غافلگیر می ‌ شویم.

سالی که گذشت، دیگر گذشت.

اگر همه ما، از تجربه ‌ ای که گذشت برای آینده بهتر، بهره گرفتیم، می ‌ توانیم چشم به افق دور داشته باشیم، و ‌ گرنه محکوم به تکرار نادانی هستیم.

خواننده ‌ ای عزیز و خوب، یادداشتی نوستالژی برایم فرستاده و خواسته که در یادداشت امسال از آن بهره ببرم. اطاعت دستور می ‌ کنم و با جرح و تعدیلی، در این پایان می ‌ آورم:

«در سالی که گذشت، ممکن است بعضی ‌ ها، دلشان شکسته باشد و بعضی ‌ ها دل دیگری را شکسته باشند؛ باید هر دو بگذرند.

خیلی ‌ ها عاشق و خیلی ‌ ها تنها شده ‌ اند.

خیلی ‌ ها از بین ما رفته ‌ اند، خیلی ‌ ها متولد شده ‌ اند، گریه کردیم و خندیدیم؛ بدانیم که هیچ کدام ماندگار نیست.

آرزو کنید که سال پیش رو، آغاز روزهایی باشد که آرزویش را داشتید.

آرزو کنید که امسال به آرزوهای ‌ تان برسید، پول کافی، خانه دلخواه، ماشین مناسب، عشق و همسر و از همه مهم ‌ تر سلامتی خود و خانواده ‌ تان و هر چه در دل ‌ تان است را به ‌ دست آورید.»

عیدی که گذشت، پایان غم ‌ ها و هر روزتان نوروز باد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*