قطار انرژی در لبه بحران
مصرف گاز طبیعی و برق در بخش صنعتی بهویژه در صنایع فولاد بسیار زیاد است و تامین این نوع انرژی و دیگر مواد اولیه برعهده دولت است، اما باتوجه به اینکه دولت یارانه قابلتوجهی به این بخش تخصیص میدهد، همواره برای تامین نیاز صنایع تحتفشار بوده است.
در چند سال اخیر، باتوجه به افزایش محسوس مصرف گاز و برق در کشور و کمبودهای نگرانکننده این حاملهای انرژی، تازه موضوع مدیریت مصرف موردتوجه جدی قرار گرفته است. در سالهای گذشته، این مدیریت گاه با قطع گاز و برق در زمینه کنترل عرضه و تقاضا خود را نشان داد و گاهی با افزایش قیمتها با هدف کاهش مصرف اعمال شد. اما این مسکنها چاره درد ناترازی انرژی در کشور نیست. حال که به فصل کمبود گاز نزدیک و نزدیکتر میشویم، گزارش امروز صمت را به این معضل اختصاص دادهایم و از پیمان افضل، استاد دانشگاه و فعال معدن و آنوش رحام، کارشناس و فعال معدن پرسیدهایم، کوتاهترین راه برای حل این معضل چیست؟
آستین همت بالا بزنیم
پیام افضل، استاد دانشگاه و فعال حوزه معدن: کمبود گاز یعنی کمبود برق چون متاسفانه بخش عمده تولید برق ما از نیروگاههای گازی تامین میشود. این شرایط علاوه بر اینکه کشور را با کمبود برق روبهرو کرده است، گاه در فصول سرد منجر به افزایش شدید آلودگی هوا نیز میشود، زیرا نیروگاهها برای جبران کسری خود ناچار به مازوتسوزی روی میآورند. باید بدانیم هنوز بخش عمدهای از پالایشگاههای ما مازوت تولید میکنند که چون قابلیت صادرات نداریم، آن را در نیروگاههای داخلی مورداستفاده قرار میدهیم. درباره موضوع کمبود برق هم چند سالی است که شاهدیم در زمانهایی از سال، صنایع بزرگ معدنی مثل صنایع فولاد را به تعطیلی میکشاند. البته معضلات و مشکلات کشور در این زمینه ناشی از ضعفهای ساختار مدیریتی است، اما به هر حال باید هرچه سریعتر سرمایهگذاریهای بیشتری برای انرژیهای تجدیدپذیر و پاک در بخش معدن و صنایع معدنی انجام بگیرد، مثل کاری که فولاد مبارکه اجرای آن را آغاز شده است. درحالحاضر نیروگاه ۶۵۰ مگاواتی که برای فولاد مبارکه در دست احداث است، بهعنوان بزرگترین نیروگاه خورشیدی ایران سرمشق خوبی برای دیگر صنایع بزرگ است و باید معادن و صنایعمعدنی بزرگ ما آستین همت را بالا بزنند و در این زمینه وارد شوند.
اقداماتی چندجانبه
جایگزینی منابع تجدیدپذیر بهویژه انرژی خورشیدی، باد و... در سبد انرژی صنایع در این زمینه میتواند مشکلات ما را تا حد زیادی حل کند و علاوه بر این، باید موضوع بهینهسازی مصرف انرژی را در تمام صنایعمعدنی و معادن در اولویت قرار دهیم، اما داستان عدمارتباط درست خارجی با کشورهای صاحب فناوری، معضل بزرگی برای کشور ما ایجاد کرده است، بهطوریکه امروزه نمیتوانیم از فناوریهای نوینی استفاده کنیم که میزان مصرف آب و انرژی را بهشکل چشمگیری کاهش میدهند. هرچه بتوانیم مصرف انرژی را بهازای تولید کاهش دهیم، بهطبع بهنفع کشورمان است. بهعبارت دیگر، هم باید تولید انرژی را بهتر و سهم منابع تجدیدپذیر و پاک را بیشتر کنیم و هم باید صنایعمعدنی و معادن را بروزرسانی کنیم تا مصرف انرژی کاهش یابد.
زغالسنگ بهجای مازوت
زغالسنگ گرمایی در کشور میزان قابلتوجهی ندارد. بهعبارتدیگر، زغالسنگهای ایران جوان هستند و قابلیت جایگزینی در صنایع را ندارند. اگر معدن مزینو طبس و برخی معادن زغالسنگ گرمایی در کرمان و منطقه البرز مرکزی را در نظر بگیریم، باز هم آنقدر تولید نداریم که بتواند در سطح کشور تحولی در این زمینه ایجاد کند.قرارداد احداث نیروگاه زغالسنگی هزار و ۵۰۰مگاواتی برای طبس در دولت اصلاحات با روسها بسته شد، اما متاسفانه این اتفاق رخ نداد و پیش نرفت. البته من اطلاعی از این موضوع که کدامیک از طرفین مقصر بودند، ندارم. اما این کار بهسرانجام نرسید و معدن مزینو هم با ذخایر بالایی که دارد، هنوز موردبهرهبرداری قرار نگرفته است.
بخش خانگی مقصر است یا صنعتی؟
اینکه ما بگوییم مردم در بخش خانگی بد مصرف میکنند، ایراد درستی است و باید رژیم مصرف انرژی در کشور بهبود پیدا کند. بدون هیچ تردیدی، اسراف ولو در مقدار و اندازههای کم، امری مذموم است، اما یکی از بدترین ایرادات سیستم ما، معمولا فرافکنی است و تمام مشکلات به مردم نسبت داده میشود.بهعنوانمثال، درباره مصرف آب توجه کنید که گفته میشود، مردم باید مصرف آب خود را کاهش دهند، اینکه ما در استفاده از آب در بخش خانگی، اضافه مصرف داریم و باید تصحیح شود، هیچ حرفی نیست. اما در واقع این چند درصد از مصرف آب کشور در بخش خانگی اتفاق میافتد؟ شاید بتوان گفت این مقدار حداکثر چیزی بیش از کسری از یک درصد را به خود اختصاص میدهد؟ این در حالی است که ۹۲ درصد از آب کشور در بخش کشاورزی هدر میرود که این میزان در جهان در نهایت بین ۶۰ تا ۷۰ درصد است. بیشترین اتلاف آب ایران در بخش کشاورزی است که ناشی از سیستم کشاورزی و آبیاری سنتی، حفر چاههای غیرقانونی بیشمار، سدهای بدون طرح و نقشهای که احداث شده است و اگر اینها را با هم در نظر بگیریم، روشن میشود که معضل اصلی آب در کشور از کجا سرچشمه گرفته است. پس موضوع اصلی این نیست که چون در بخش خانگی الگوی مصرف بهینه رعایت نمیشود، مصرف آب کشور افزایش پیدا کرده است. البته باز هم باید تاکید کرد که این موضوع هم بهاندازه خود موثر است و باید اصلاح شود، اما مشکل اصلی نیست و بههیچوجه قابلمقایسه با اتلاف حجم بزرگی از آب در کشاورزی و همچنین آوردن صنایع آببر به مناطق کویری و احداث چاههای غیرمجاز و استفاده از حجم عظیمی از آبهای زیرزمینی و... نیست.
مصرف انرژی هم بههمینشکل است. صنایع کشور حتی در مقایسه با همسایگانی مثل ترکیه، عربستان، امارات و... امتیاز قابلقبولی ندارند. حتی در کشور خودمان، میزان مصرف انرژی در تعدادی از صنایع که با کفایت مدیران از موقعیت پسابرجام استفاده لازم را کردند و توانستند اقدام به نوسازیهایی کنند، با دیگر بخشهای عقبمانده بهویژه در صنایع معدنی اختلاف فاحشی دارد و مقایسه این دو با هم نشان میدهد که میزان هدررفت انرژی و آب در صنعت کشور و صنایع معدنی چه اندازه بالاتر از استاندارد بینالمللی است. اینکه ما بگوییم چون مردم بد مصرف میکنند، این مشکل پدید آمده، بیانصافی است. آیا باید آن فردی که در دمای ۵۰ درجه خوزستان زندگی میکند، گرمای طاقتفرسا را تحمل کند؟ یا کودکان خردسال خود را در گرما نگه دارد، چون ما میخواهیم فولاد تولید کنیم؟ بدیهی است که نمیتوانیم و نباید چنین توقعاتی را مطرح کنیم.
عبور از بحران
بهعقیده من، برای حل مشکل باید چند کار را در اولویت قرار دهیم. اول اینکه باید بدون هیچگونه اتلاف وقت، طرحهای کاهش مصرف انرژی در صنایع خود را اجرایی کنیم. با همراهی دانشگاهها، پروژههای پژوهشی را بهویژه در بخشهایی که سریعتر میتواند اجرایی شود، آغاز کنیم. در بعضی دیگر از بخشها که زمانبر است هم، باید کار را آغاز کرد. ارتباطات بینالمللی در این زمینه مهم است و باید هرچه سریعتر ارتباطات کشور با جهان خارج بهویژه با کشورهای صاحب فناوری برقرار شود تا بتوانیم منابع انرژی تجدیدپذیر بهویژه انرژی خورشیدی را مورداستفاده قرار دهیم و دیگر اینکه، اقدام مهم و حیاتی بازسازی و نوسازی صنایع را به مرحله اجرا بگذاریم و ماشینآلات و تجهیزاتی را که مصرف انرژی آنها در مقایسه با موجودی امروز ما بهمراتب پایینتر است، جایگزین کنیم.
جایگاه آموزش
موضوع مهم دیگری که بسیار حیاتی است و دستاندرکاران باید آن را در نظر داشته باشند، موضوع اهمیت انرژی و آب در آموزش است و باید در دروس مدارس و دانشگاه بهشدت موردتوجه قرار گیرد. محصل هر رشتهای باید بهنوبه خود دروس تخصصی مربوط به بهینهسازی مصرف آب و انرژی را بخواند و بیاموزد. امروز میبینیم که در بسیاری از نقاط کشور بهدلیل فقدان آموزش مناسب، نکات مهم و ضروری در نظر گرفته نمیشود. بهعنوانمثال در بازدیدهای معدنی که تابستان امسال داشتم، میدیدم که در بسیاری از مناطق، سیستم آبیاری قطرهای شده است تا برای مثال، میزان مصرف آب بهینه شود، اما با این حال، در اوج گرما و در ظهر تابستان و دمای بالای ۴۰ درجه، کشاورزان در حال آبیاری قطرهای محصولات بودند. معلوم نیست آبیاری در گرمای ظهر تابستان وقتی بخش عمدهای از آب تبخیر میشود و دوباره عصر و شب هم باید آبیاری اتفاق بیفتد، چه توجیهی دارد.
این نشان میدهد کسانی که مسئول آموزش اصلاح شیوه کشاورزی بودهاند، بخشی از مسئله را یاد داده و بخش دیگری را نادیده گرفتهاند. در دیگر حوزهها هم، اوضاع بهتر از این نیست و مهندسی انرژی چندان موردتوجه قرار نگرفته است. پس باید گرایشات میانرشتهای در حوزه مهندسی انرژی در مقاطع تحصیلات تکمیلی تعریف شود، چراکه این گرایشها بهویژه در حوزه مهندسی معدن و متالورژی اهمیت حیاتی دارد. بحران آب و انرژی، معضلی جهانی است که باید برای آن چارهاندیشی کرد و به این منظور، باید پایاننامههای دوره کارشناسی ارشد و دکتری را به این سمت سوق داد. یکی از مهمترین مباحث این است که ما باید ساختارها را تغییر دهیم و تا این ساختارها درست و اهمیت این موارد تبیین نشود، مشکلاتی که با آن دست به گریبانیم، روز به روز بزرگتر و پیچیدهتر خواهد شد. تغییرات اقلیمی چهره وحشتناک خود را در سرتاسر دنیا بهنمایش گذاشته است. پدیده گرمایش زمین روز به روز به نقطه بحرانی نزدیکتر میشود که خطری بسیار بزرگ است و حیات بشر را تهدید میکند. در کشور ما مطالعات آمایش سرزمین در دولت اصلاحات انجام شد، اما متاسفانه موردبیتوجهی قرار گرفت. به این ترتیب، بسیاری از نقاط کشور بهدلیل بیتوجهی به موضوع آمایش سرزمین با مشکلات اساسی روبهرو شدهاند و فرونشست زمین در حال بلعیدن شهرهای ما است. امروز باید با عزم بیشتری برای گرهگشایی از این مشکلات اقدام کنیم و تا زمان بیش از این، از دست نرفته است، اقداماتی اساسی انجام دهیم و جلوی مصرف بیرویه صنایع آببر و انرژیبر را بگیریم.
مزیتی رو به نابودی
آنوش رحام، کارشناس و فعال حوزه معدن: بهای انرژی در کشور ما، بهویژه در بخش صنایع همواره از مزیتهای تولید زنجیره محصولات خام و نیمهخام بهشمار رفته است که عامل اصلی رشد غیرمتوازن بخشهای مختلف زنجیره تولید شده است. البته برخی این مزیت را رانت انرژی در جریان تولید کالاهای پایه معرفی میکنند، زیرا این مزیت در برخی حلقههای زنجیره به مصرفکننده نهایی نمیرسد و در قالب سود و عملکرد در ترازنامه این شرکتها معرفی میشود. بهبیان دیگر، در سالهای گذشته که نرخ خوراک بهمراتب پایینتر از کشورهای دیگر بود، در محاسبات و گزارشهای مالی تولیدکنندگان بزرگ دولتی و خصولتی، ردی از بخشی که مابهالتفاوت نرخ انرژی (سوخت و خوراک) را محاسبه کند، یا اثری از اصل پرداخت یارانه، که باید به انتهای زنجیره و مصرفکننده نهایی انتقال پیدا کند، دیده نمیشود. بهنحویکه برخی تولیدکنندگان محصول خام و نیمهخام با ۱۰ درصد تولید یک رقیب خارجی، بیشتر از رقبای خود سود بهدست آوردهاند که در اصل، بخشی از آن سهم انفال یا یارانه پنهان انرژی است.
همین مسئله در درازمدت موجب کاهش نرخ بهرهوری تولید در کشور شده است، اما متاسفانه دولتها کمتر برای این بخش برنامهریزی کردهاند. علاوه بر این، قوانین مالیاتی نیز هیچگونه تمرکزی بر یارانه پنهان عظیم صنایع انرژیبر نداشته و این مسئله در درازمدت موجب ایجاد شکافی عظیم شده است.
کمبود برق گازی
از آنجایی که بخش عمده برق تولیدی کشور با سوخت گاز تامین میشود، ناترازی در زمینه عرضه و تقاضای گاز به کمبود برق موردنیاز صنایع میانجامد و زیان صنایع را بهدنبال میآورد. برای رفع این معضل در سالهای گذشته، دهها متقاضی برای ورود تجهیزات تولید برق خورشیدی به کشور اعلام آمادگی کردند، زیرا باتوجه به شاخص میانگین تابش در کشور، برای احداث نیروگاههای خورشیدی (و حتی بادی) از مزیت بسیار مناسبی برخورداریم، اما متاسفانه به انحای مختلف، اغلب این اقدامات بیسرانجام مانده و بروکراسی موجود این معضل را پیچیدهتر کرده است.برای مثال، همکاری لازم برای صدور مجوزها انجام نمیگیرد، ثبت سفارش لازم انجام نمیشود یا در اولویت تامین ارز قرار داده نمیشوند و به این ترتیب، این مزیت بدون استفاده باقی مانده است.
یک بام و دو هوا
بهگمانمن، تا وقتی مشکل تامین گاز و تولید برق در کشور اولویت جدی است، سیاست یک بام و دو هوای وزات صمت توجیهشدنی نیست. باید فضا برای ورود هرچه سریعتر این تجهیزات باز شود و موانع و مشکلات را از سر راه بردارند و شرکتهایی که پروانه بهرهبرداری و تولید دارند و دفاتر مالیاتیشان گواه این مدعا است، بتوانند بدون مانع کالای موردنیاز خود را به واحد تولیدی خود وارد کنند و پس از آن، مراحل ترخیص را انجام دهند. اما درحالحاضر بسیاری از کالاها در انبارها و گمرکات و درگیر دریافت مجوز برای ساخت داخل میمانند و همه هم میدانیم اگر واقعا ساخت داخل تکافوی تامین نیاز برق کشور را داشت، درحالحاضر با این مشکلات روبهرو نبودیم. روشن است که کشور در این بخش، نیازمند ظرفیتسازی است و همه این نیاز را نمیتوان از داخل کشور تامین کرد. زیرا برخی تجهیزات نیروگاهی، جزو تولیدات «هایتک» بهشمار میروند و تامین برق آنها رابطه مستقیم با سطح کیفی و تکنولوژی ساخت آنها دارد.
مهار بحران
دولت باید قطار تامین انرژی را که سریع بهسمت بحران پیش میرود، مهار کند. باید شرایط بهنحوی فراهم شود که ساخت داخل هم مزیت رقابتی داشته باشد و بتواند تولید خود را ادامه بدهد، اما جلوی سیل تقاضا را که دهها برابر ظرفیت تولید تجهیزات نیروگاهی در داخل است، نباید سد کرد.
زیرا یکی از دلایل کمبود سرمایهگذاری در تولید برق از انرژیهای پاک، همین گرفتاریهای بروکراتیک است که در کنار قیمتگذاری دستوری مانع از آن شد که سرمایهگذاران انگیزه لازم برای ورود به صنعت نیروگاهی را نداشته باشند و این دو عامل اصلی موجب عقبماندگی کشور در صنعت برق و افزایش بار نیروگاههای گازی کشور شود. نوع پرداخت و تسویهحساب با شرکتهای تولید برق و بخش خصوصی هم عامل دیگری است که موجب شده است تا انگیزه این بخش بهحداقل برسد و دولت باید راهبرد تامین انرژی متناسب با سیاستهای برنامه هفتم، برنامه رشد اقتصادی و ارتقای تولید در کشور داشته باشد و مانع از آن شود بخشهایی که در اولویتهای حساس قرار ندارند، به طریقی برای کشور ایجاد بحران کنند.
سخن پایانی
هرچند ایران دارای بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان است، اما در فهرست صادرکنندگان جهان مقام بیستوپنجم را به خود اختصاص داده است. این جایگاه بیشتر بهدلیل مشکلات ناشی از جنگ، تحریمهای و دسترسی نداشتن به تجهیزات روز جهان ایجاد شده تا جایی که امروز کشور حتی برای تامین گاز موردنیاز خانگی و صنعتی با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکنند و روشن نیست دولت برای جلوگیری از تکرار کمبودها در زمستان پیشرو چه تمهیداتی اندیشیده است.