وزارت نیرو از وظیفه خود غافل است
سالهای سال است که ما ساکنان این سرزمین به استفاده آسان، ارزان و فراوان انرژی در همه بخشهای زندگی، کار و تولید عادت کردهایم.
براساس گزارش آژانس بین المللی انرژی در سال ۲۰۲۰ ، در میان ۲۵ کشور، ایران بالاترین میزان یارانه پرداختی به انرژی مصرفی را به خود اختصاص داده و رتبه نخست پرداخت یارانه انرژی به گاز، برق و فرآورده های نفتی را دارا است.اما چندی است صدای پای تغییر به گوش می رسد و در یکی، دو سال اخیر بخش صنعت و به ویژه صنایع معدنی با تبعات این تغییر از نزدیک دست وپنجه نرم کرده اند. یکی از مهم ترین وجوه تغییراتی که کم کم از راه رسیده و خودنمایی می کند، کمبود برق در تابستان است. امسال هم با نزدیک شدن به فصل گرما، باز زمزمه های کمبود برق شدت گرفته و واکنش صنعتگران را برانگیخته است که نسبت به اثرات منفی این کمبود بر بخش تولید هشدار می دهند.گفت وگوی امروز صمت با امین صفری، معاون امور معادن و صنایع معدنی شرکت سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات (ومعادن) درباره معضل کمبود انرژی و به طورخاص برق و تاثیر منفی آن بر صنایع معدنی و راهکارهای مدیریت این معضل است.
کمبود برق چه آسیبی به صنایع و بخش تولید وارد می کند؟
چند سالی است که کشور برای تامین برق موردنیاز با مشکلات متعددی روبه رو و این مشکل در سال های اخیر بیش ازپیش خود را عیان کرده و به طبع سخنان بیشتری هم در این زمینه گفته و شنیده شده است.کمبود برق و آسیبی که به تولید وارد می آورد، کامل روشن است. سال گذشته واحدهای صنایع معدنی حدود یک ماه با قطعی کامل برق روبه رو بودند و حدود ۲ ماه هم با محدودیت های زمانی به کار خود ادامه دادند. این شرایط در عمل می تواند بخش زیادی از تولید، یعنی چیزی در حدود یک دوازدهم تا دودوازدهم تولید سالانه را تحت تاثیر قرار دهد و بازدهی شرکت ها و تعهدات صادراتی و امور برنامه ریزی شده دیگری را هم دچار چالش کند. به این ترتیب، تداوم وضع موجود با شعار سال که رشد تولید است، هماهنگ نیست.
بعضی کارشناسان باور دارند نیاز بخش صنعت نسبت به بخش خانگی اولویت دارد، بنابراین باید بخش بزرگی از بار کمبود انرژی و برق برعهده بخش خانگی باشد.نظر شما دراین باره چیست؟
بخش صنعت،بخش بسیار مهمی است و تاثیرات فراوانی بر شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه و تاثیرات شگرفی بر خانواده ها و معیشت آنها دارد، اما اینکه انتظار داشته باشیم بخش خانگی را خاموش کنیم تا صنعت کار کند و نتایج بلندمدت آن را در آینده خانواده ها درک کنند و از آن بهره مند شوند، راه حل درستی و در واقع عملی نیست.اگر بخواهیم با نگاهی کلان تر به موضوع نگاه کنیم، به طورقطع بخش خانگی اولویت دارد. با این وصف، صنعت برق باید روش های هوشمندانه تری را جایگزین کند که اگر قرار بر این شد که بخش خانگی با محدودیت هایی روبه رو شود، به نحوی باشد که آسیب های کمتری ببیند و سبد خانوار را تحت تاثیر قرار ندهد.
آیا امسال راهی برای مدیریت مقطعی این مشکل وجود دارد؟
یکی از روش های هوشمندانه مدیریت مقطعی بهره بردن از اینترنت اشیا است که امروزه در دنیا مورداستفاده است و می تواند با کمک آن، بخش هایی از برق خانگی به صورت هوشمند قطع شود و جریان برق در دیگر بخش های مهم تر برقرار باشد. به عنوان مثال، ممکن است در فصل تابستان با استفاده از اینترنت اشیا و روش های هوشمند در ساعاتی از شب که هوا خنک تر است، فقط جریان برق کولرها و اسپیلت ها را قطع کند. این روش هایی که امروزه در دنیا مرسوم است، اما ما هنوز تا دستیابی به آن فاصله داریم. در واقع دولت تا امروز انواع و اقسام راهکارهای مقطعی را به کار گرفته است و با آزمون وخطا به روش هایی دست پیدا کرده اند. برای مثال در دوره ای از سال بخش هایی از صنعت را تعطیل و گاهی صنایع یا بخش های خانگی را با محدودیت های مصرف روبه رو می کنند.به طورکلی راه حل های مقطعی همین است و اینکه انتظار داشته باشیم بدون سرمایه گذاری و برنامه ریزی بتوانیم با راه حل های مقطعی از کمبود نجات پیدا کنیم، مغایر با قوانین بدیهی است و غیرممکن است. مسکن های مقطعی همواره موردتوجه قرار داشته اند، اما نتیجه رضایت بخشی به بار نمی آورند. واقعیت این است که توسعه صنعت برق به ۲۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد و باید زمان هم صرف شود تا ضعف ها جبران شود، بنابراین باید وزارت نیرو برنامه داشته باشد و سرمایه گذاری جذب و زمان صرف کند تا به جبران ناترازی ها برآید. اینکه ما توقع داشته باشیم، ناترازی موجود با تصمیمات مقطعی برطرف شود، ممکن نیست.
میزان ناترازی برق کشور چقدر برآورد شده است؟
امروز مصرف برق کشور چیزی در حدود ۷۰ هزار مگاوات است که البته این عدد در زمان های مختلف در طول سال متغیر است. به احتمال زیاد میزان تولید هم چیزی در همین حدود است و وقتی به زمان پیک مصرف می رسیم و عدد مصرف کمی بالاتر می رود، با مشکل روبه رو می شویم. در برنامه ۵ سال ششم توسعه تاکید شده بود که سالانه حدود ۵ درصد افزایش ظرفیت ایجاد شود که در مجموع باید چیزی در حدود ۲۰ تا ۲۵ هزار مگاوات می شد، اما در کل این زمان توانستیم ظرفیت را چیزی در حدود ۱۰ هزار مگاوات افزایش دهیم که به معنای عقب ماندگی است و اگر برنامه ریزی و سرمایه گذاری نشود، ممکن است این عقب ماندگی در ۵ سال بعدی هم ادامه یابد و به این ترتیب ناترازی نه تنها جبران نمی شود، بلکه افزایش پیدا می کند و شرایط بحرانی تر خواهد شد.
برق مصرفی کشور به چه روش هایی تولید می شود؟
عمده روش تولید برق در کشور ما گازی، حرارتی و سیکل ترکیبی است. بخش کوچکی از برق هم از طریق نیروگاه های برقابی تولید می شود که حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار مگاوات است و جزو روش های تجدیدپذیر محسوب می شود. شاید نزدیک به یک درصد یا ۱۰۰۰ مگاوات برق اتمی هم در نیروگاه بوشهر تولید و وارد مدار می شود. به این ترتیب، همان طور که اشاره شد، بیش از ۸۰ درصد تولید برق کشور به روش های گازی و سیکل ترکیبی است و وقتی با کمبود گاز روبه رو می شویم، اثر آن را در میزان تولید برق هم مشاهده می کنیم.
به این ترتیب، علاوه بر، ۲۵ میلیارد دلاری که نیاز داریم در صنعت برق سرمایه گذاری کنیم، چیزی حدود ۱۲۰ میلیارد دلار هم نیازمند سرمایه گذاری در صنعت گاز هستیم، یعنی باید با سرمایه گذاری کلان و صرف زمان زیاد، صنعت گاز هم توسعه پیدا کند و در آن صورت، سیکل ترکیبی و نیروگاه های گازی ما هم دچار مشکل نشوند، چون صنعت برق و گاز به هم پیوسته هستند. در نتیجه، به طورحتم باید برنامه ریزی و سرمایه گذار جذب شود. از آنجایی که واحدهای صنایع معدنی در سال های گذشته توانسته اند فعالیت قابل توجهی داشته باشند و از شرایط مالی خوبی هم برخوردار بوده اند، وزارت نیرو به توان آنها تکیه زده است و به این ترتیب نخستین جایی که دچار قطعی گاز و برق می شوند، همین شرکت ها هستند اما دولت توقع دارد که این شرکت ها سرمایه گذاری و خودشان نیروگاه احداث کنند و به نظر می رسد این وظیفه وزارت نیرو و صنعت برق مغفول مانده است، زیرا وزارت نیرو موظف است که برنامه ریزی و با جذب سرمایه گذار ناترازی را جبران کند.
چرا تابه حال صنایع به سوی استفاده از منابع جایگزین مثل تولید برق از انرژی خورشیدی حرکت نکرده اند؟
درست است که کشور ما باتوجه به میزان تابش آفتاب در طول سال شرایط خوبی برای تولید برق از طریق انرژی خورشیدی دارد. در بعضی از شهرها و استان ها فضای مناسبی هم برای این کار داریم، اما در پاسخ به اینکه چرا سرمایه گذاری نشده است، می توان به دلایل متعددی اشاره کرد؛ اول اینکه سرانجام نرخ برق در کشور پایین است و برای تولید آن از یارانه انرژی استفاده می شود. در نتیجه، هزینه تمام شده و هزینه عملیاتی که در نیروگاه های خورشیدی است، بیشتر از نیروگاه های سیکل ترکیبی درمی آید و به این ترتیب، بخش خصوصی خودبه خود گرایشی به این راه اندازی نیروگاه های خورشیدی پیدا نکرده است، در نتیجه فکر می کنم که دولت باید برای توسعه این بخش شرایطی مهیا کند و تسهیلاتی ارائه دهد.
البته به طورحتم لازم نیست که این تسهیلات مالی باشد و می تواند مشوق هایی مالیاتی یا امتیازات وارداتی و صادراتی را در نظر بگیرد تا شرکت هایی که می توانند سرمایه گذاری کنند، در راه اندازی نیروگاه های خورشیدی از این مشوق ها استفاده کنند، اما متاسفانه کمتر دیده شده که چنین مشوق هایی به صورت جدی وجود داشته باشند و به شکل عمومی مشوق ها بسیار کوچک و جزئی است و آن قدر قابل توجه نیست که بتواند صنعت را دگرگون کند. به گمان من، لازم است وزارت در این زمینه ورود کند و امکانات، تسهیلات و مشوق های لازم را برای توسعه این بخش در نظر بگیرد.
پیشنهاد شما برای درمان مقطعی مشکل در امسال و حل آن برای سال های بعد چیست؟
اگر بخواهیم این موضوع را با ارائه پیشنهادهایی جمع بندی کنیم، باید ابتدا موارد زیر را مدنظر قرار دهیم که صنعت برق وابسته به صنعت گاز است و بیش از ۸۰ درصد نیروگاه های ما، گازی یا سیکل ترکیبی هستند و در صنعت گاز حدود ۱۲۰ میلیارد دلار، که عدد بسیار بالایی است، باید سرمایه گذاری شود، در غیر این صورت، روند کاهش سالانه تولید ادامه پیدا خواهد کرد، زیرا به این ترتیب که با افزایش مصرف و کاهش فشار روبه رو هستیم، اگر سرمایه گذاری نکنیم، تولید کاهش پیدا می کند و تبعات این ناترازی در صنعت گاز، گریبان صنعت برق را هم خواهد گرفت.
همان طور که پیش از این هم اشاره شد، علاوه بر این، ۱۲۰ میلیارد دلار صنعت گاز باید ۲۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری در صنعت برق داشته باشیم و نیروگاه های جدیدی راه اندازی کنیم و بتوانیم ناترازی را برطرف کنیم. بنابراین، سرمایه گذاری در بخش زیرساخت که اصولا و عموما بازدهی بالایی و جذابیتی برای بخش خصوصی ندارند، باعث شده است که سرمایه گذاری کافی انجام نگیرد و بنابراین دولت باید پا به درون گود بگذارد و مدل هایی را تعریف و با برنامه ریزی و صرف وقت، بخش خصوصی را جذب کند، سرمایه گذاری خارجی بیاورد و خودش هم کمک کند تا این عددهای بزرگ سرمایه گذاری محقق شوند و ناترازی کاهش پیدا کند.نکته دیگر این است که بخش معدن و صنایع معدنی به دلایل مختلف دارند عواقب این ناترازی ها را تحمل می کنند، به دلیل اینکه نخستین جاهایی که دچار قطعی برق و خاموشی می شوند، این بخش ها هستند و در عین حال از آنها خواسته می شود که در زمینه زیرساخت ها سرمایه گذاری کنند.اما باید برای این منظور به طورحتم مدل سازی انجام گیرد و در حاشیه امنی از نظر تامین انرژی قرار داشته باشند، اما این وضعیت در حال حاضر وجود ندارد.
موضوع بعدی، بحث قدیمی بودن تکنولوژی مورداستفاده در کشور است. در واقع نیروگاه هایی که ما مورداستفاده قرار می دهیم، هنوز در کلاس E هستند، در حالی که نیروگاه های سیکل ترکیبی امروزی در دنیا در کلاس F هستند که بازدهی بالاتری دارد.در زمینه استفاده از تکنولوژی های نوین برای تولید انرژی های پاک هم کمتر فعالیت داشته ایم و باید بتوانیم در این زمینه حرکتی روبه جلو داشته باشیم و دانش فنی استفاده از آن را به دست بیاوریم که این کار مستلزم ارتباط با شرکت های صاحب دانش و موضوع بهبود روابط خارجی مطرح است. نکته مهم دیگر، بازسازی و تعمیرات نیروگاه های فرسوده ای است که در دست بهره برداری است.در نهایت، باید به این نکته توجه داشته باشیم که اگر این اتفاقات نیفتد و سرمایه گذاری های لازم انجام نگیرد، این بحران که هر سال ما یکی، دو ماه با آن درگیر هستیم و سرانجام با فشار روی صنایع از آن می گذریم، مرتب عمیق تر و عمیق تر می شود و دیری نمی گذرد که بحرانی جدی را در تولید، اشتغال، موضوعات اجتماعی و در نهایت برای خانواده ها ایجاد می کند که خطرات آن به مراتب بیشتر است و باید کشور در این زمینه، مدل تعریف و برنامه ریزی کند و برای جذب سرمایه گذار، نهایت تلاش خود را به کار بندد و وظیفه اصلی در این زمینه با وزارت نیرو است.