در گفت‌و‌گوی صمت با پیشکسوت آبخیزداری مطرح شد:

خشکیدگی گناه ماست!

همزمان با انتشار اخبار نگران‌کننده‌ای از احتمال خشک شدن دریاچه ارومیه، شک و شبهه‌هایی مطرح شد، مبنی بر اینکه یکی از دلایل کم‌توجهی به روند خشک شدن این دریاچه، وجود ذخایر لیتیوم در رسوبات بستر آن است.

همزمان با انتشار اخبار نگران ‌ کننده ‌ ای از احتمال خشک شدن دریاچه ارومیه، شک و شبهه ‌ هایی مطرح شد، مبنی بر اینکه یکی از دلایل کم ‌ توجهی به روند خشک شدن این دریاچه، وجود ذخایر لیتیوم در رسوبات بستر آن است. این موضوع بلافاصله خبری جنجالی را به ‌ یاد آورد که سال گذشته، کمابیش در همین ایام منتشر شد.

در آن روزها فیلمی از یکی از معاونان سازمان محیط ‌ زیست در فضای مجازی دست به ‌ دست می ‌ چرخید که در آن ادعا می ‌ شد چینی ‌ ها در زمان دولت احمدی ‌ نژاد، با مجوز شورای ‌ عالی امنیت ملی، هورالعظیم را برای استخراج نفت خشکاندند!

هرچند بعدها گفته شد، این سخنان از دقت چندانی برخوردار نبوده است و مجوز خشک کردن بخشی از هورالعظیم برای استخراج نفت، باوجود اینکه به ‌ تصویب رسیده بود، به مرحله اجرا در نیامد، اما باز این موضوع در پس ذهن همه ما ایرانی ‌ ها ماندگار شد.

به این ترتیب، روشن است که این روزها با شنیدن اخباری مشابه درباره دریاچه ارومیه، احتمال تعمدی بودن اهمال ‌ کاری ‌ ها در مسیر احیای دریاچه ارومیه به ذهن متبادر شود. برای بررسی صحت و سقم شایعه خشکانده شدن عمدی دریاچه ارومیه، صمت به ‌ سراغ جمال قدوسی از پیشکسوتان حوزه حفاظت خاک و آبخیزداری رفتیم و از او در این ‌ باره پرسیدیم.

آیا لیتیوم ارزش خشک شدن دریاچه را دارد؟

لیتیوم فلزی قلیایی و نرم است که در شرایط استاندارد دما و فشار، سبک ‌ ترین فلز و کم ‌ چگالی ‌ ترین عنصر جامد است. واکنش ‌ پذیری بالای لیتیوم سبب شده که هرگز به ‌ صورت عنصری آزاد در طبیعت یافت نشود و همواره در بخشی از یک ترکیب شیمیایی که بیشتر یونی است، قرار داشته باشد. از آنجایی که لیتیوم در آب حل می ‌ شود، یون آن در آب اقیانوس ‌ ها و به ‌ صورت نمک در آب ‌ ها و خاک رس هم دیده می ‌ شود.

لیتیوم و ترکیب ‌ های آن، کاربردهای فراوانی دارند از جمله در تولید شیشه، سرامیک و ساخت بدنه فضاپیماها مورداستفاده قرار می ‌ گیرند. یکی از مهم ‌ ترین موارد استفاده از این فلز ارزشمند، ساخت باتری ‌ های لیتیومی خودروهای الکتریکی است، بنابراین در بازار جهانی، مشتریان پر و پا قرصی دارد و گفته می ‌ شود که هر کیلوگرم لیتیوم فلزی به ‌ طور تقریبی ۱۶۰ دلار به ‌ فروش می ‌ رسد.

آیا می توان از بستر دریاچه ارومیه لیتیوم برداشت کرد؟

دریاچه ارومیه در اصل یک فروافتادگی زمین ‌ شناسی است که محل ورود رواناب ‌ های سطحی بوده و در دوران بالا آمدن فلات ایران از آب به ‌ وجود آمده است.

پس از آن دوره نیز، تخلیه رواناب ‌ های سطحی و زیرزمینی حوضه ‌ های آبخیز منتهی به این دریاچه، آب آن را تامین کرده است. با تبخیر آب از سطح دریاچه، کاهش ورود رواناب ‌ ها به آن و برداشت بی ‌ رویه از منابع آب زیرزمینی، توازن بین ورودی و خروجی آب بر هم خورده که به ‌ تدریج سبب خشک شدن گستره دریاچه شده و کار به ‌ جایی رسیده که امروزه با معضل خشکی کامل روبه ‌ رو است.

وجود ماده معدنی لیتیوم در رسوبات دریاچه، یک موضوع زمین ‌ شناسی و ناشی از نهشته شدن رسوبات وارده از حوضه ‌ های آبخیز یا آبریز دریاچه است و ظرفیتی طبیعی است که اگر دریاچه خشک هم نشود، قابل ‌ بهره ‌ برداری است.

مطرح شدن موضوع استخراج لیتیوم در این روزها که حرف از خشک شدن کامل دریاچه به میان آمده چه معنایی دارد؟

مطرح شدن این موضوع تنها می ‌ تواند توجیهی جایگزین برای نابود شدن دریاچه ارومیه باشد. به ‌ عبارت دیگر، معنای ضمنی آن این است که «عیبی ندارد، حالا که دریاچه خشک شده است، می ‌ توان از آن لیتیوم برداشت کرد»، اما همان ‌ طور که در پاسخ به سوال قبلی گفته شد، وجود لیتیوم و برداشت آن هیچ ارتباطی به خشک شدن دریاچه ندارد. باوجود دریاچه هم می ‌ شود این عنصر معدنی را استخراج و استحصال کرد.

این توجیه مثل آن است که بگوییم شخصی کفش ندارد و پاسخ بشنویم که خدا را شکر کند که پا دارد!

به تازگی یکی از نماینده های مجلس گفته که اصلا تاکنون طرح احیای دریاچه ارومیه اجرا نشده و طرح های ارائه شده فقط در دست بررسی بوده اند. آیا این همه هزینه در این همه سال فقط صرف مطالعه شده است؟

البته در اینکه باید وضعیت فعلی اقدامات احیای دریاچه ارومیه موردبررسی قرار گیرد، شکی نیست و هر کسی باید پاسخگوی عملکرد خود باشد.

همان ‌ طور که گفته شد، علت اصلی خشک شدن دریاچه به زبان ساده عبارت است از: برهم ‌ خوردن تعادل و توازن بین ورودی آب به دریاچه و خروجی از آن. این مشکل خود از مجموعه ‌ ای مسائل و مشکلات گوناگون ناشی شده است.

توسعه بی ‌ رویه کشاورزی بدون ‌ توجه به شرایط و خصوصیات اقلیمی، هیدرولوژیکی و هیدروژئولویکی، در نظر نگرفتن حقابه زیست ‌ محیطی، بی ‌ توجهی به اعمال مدیریت بهینه در بهره ‌ برداری از منابع آب و مدیریت در حوضه ‌ های آبخیز، نبود توجه به پکپارچگی طرح ‌ ها و برنامه توسعه ‌ ای در حوضه آبریز دریاچه، نبود تعاملات میان ‌ سازمانی، بخشی و جوامع ساکن و بهره ‌ برداری ‌ کننده، از جمله این مسائل و مشکلات به ‌ شمار می ‌ رود.

این پرسش را که برای احیای دریاچه تاکنون چقدر هزینه شده است و چرا این طرح ‌ ها و برنامه ‌ ها به سرانجام نرسیده و موثر نبوده ‌ باید مسئولان طرح پاسخگو باشند، اما در هر حال نمی ‌ توان عامل اصلی را فقط و فقط تغییر اقلیم دانست و گناه را به گردن آن انداخت.

سدسازی روی رودخانه ‌ هایی که رواناب ‌ های تولیدی در آنها به دریاچه تخلیه می ‌ شوند و به ‌ ویژه بر حقابه ‌ های دریاچه، برداشت بی ‌ رویه از منابع زیرزمینی بدون در نظر گرفتن اقدامات لازم در زمینه حفظ تعادل و توازن هیدرولوژیکی آبخوان ‌ ها، ایجاد مطالبه ‌ گری آب در اثر توسعه بی ‌ رویه کشاورزی و فقدان نظارت بر الگوی کشت باتوجه به میزان آب موجود عواملی هستند که منجر به خشک شدن تدریجی این دریاچه شده ‌ اند.

آیا اهمال کاری ها در احیای دریاچه ارومیه تعمدی نبوده است؟

پاسخ به این پرسش که اهمال ‌ کاری در احیای دریاچه ارومیه عمدی یا غیرعمدی بوده، موضوع «نوشداروی بعد مرگ سهراب» است و نمی ‌ تواند راهگشای حل مسئله باشد.

و این پرسش که دریاچه باید باشد یا نباشد، شعری از سهراب سپهری را تداعی می ‌ کند که گفته است «اگر کرم نبود، زندگی چیزی کم داشت»! فاجعه مرگ این دریاچه از زمانی شروع شد که بعد سدسازی روی زرینه ‌ رود و سیمینه ‌ رود حقابه دریاچه برای حفاظت از آن نادیده گرفته شد. به ‌ بیان دیگر، در احداث سدهای ذخیره ‌ ای 2 موضوع مدیریتی مهم شامل حقابه زیست ‌ محیطی و کشاورزی باید در نظر گرفته شود و از طریق تجزیه و تحلیل بلندمدت داده ‌ های هواشناسی و هیدرولوژیکی باید خشکسالی ‌ ها و وقایع احتمال قابل ‌ رخداد در طول عمر مفید سدها پیش ‌ بینی و با دقت و وسواس زیاد بر رعایت آن نظارت شود.

در خشکسالی ‌ ها نیز اولویت ویژه باید به حقابه زیست ‌ محیطی داده شود. آنچه مسلم است سدسازی از تصمیمات استراتژیک است که مدیریت آن نیز باید براساس روش ‌ های مدیریت راهبردهای استراتژیک با روش ‌ های ارزیابی با دقت زیاد مبتنی بر نقاط قوت، ضعف، فرصت ‌ ها و تهدیدها و با استفاده از مدل ‌ های ترکیبی مانند مدل ‌ ها و تکنیک ‌ های تصمیم ‌ گیری چندمعیاره فازی باشد.

توجه نکردن به موارد یادشده به ‌ ویژه توسعه کشاورزی، تغییر بی ‌ رویه کاربری اراضی، فقدان تعاملات بین ‌ سازمانی و بخش ‌ های مختلف اجرایی و عواملی از این دست، همزمان با ظهور اثرات تغییر اقلیمی موجب شده به ‌ تدریج توان تولید آب کاهش یابد. در حال ‌ حاضر الگوی کشاورزی در تطبیق با قابلیت ‌ ها و ظرفیت ‌ های طبیعی نیست، به ‌ طوری که برای تداوم کشاورزی غیرپایدار اقدام به بهره ‌ برداری بی ‌ رویه از منابع آب زیرزمینی شده است. علاوه بر این، سدسازی ‌ های متعدد، مانند احداث سدهای شهر چای و تلخه ‌ رود و... مزید بر علت شده و همزمان با افزایشی شدن روند تبخیر از سطح دریاچه، میزان ورودی آب به دریاچه کاهش یافته است، به این ترتیب، روشن است که بروز این مشکل، ریشه در اقداماتی دارد که در سالیان سال قبل انجام شده است.

از طرف دیگر، حجم مفید دریاچه یا مخزن سدها نیز به ‌ تدریج در اثر انباشت رسوبات کاهش داشته ، اما نه ‌ تنها بهره ‌ برداری از منابع آب کاهش پیدا نکرده، بلکه افزایشی هم شده. این معضل عمومی در کشور است و متاسفانه مختص دریاچه ارومیه و سدهای احداث ‌ شده در حوضه آبریز آن نیست.

در اثر انباشت رسوبات ناشی از رخداد انواع فرسایش آبی در مخازن سدها چه اتفاقی می افتد؟

ورود رسوبات ناشی از فرسایش آب به رودخانه ‌ ها و حمل آنها به مخزن سدهای احداث ‌ شده روی آنها موجب کاهش عمر مفید سد در ذخیره آب پیش ‌ بینی ‌ شده خواهد شد.

تهیه و اجرای طرح ‌ های حفاظت خاک در حوضه ‌ های آبخیز سدها؛ همزمان با انجام مطالعات سدسازی و در طول دوره احداث و بعد از آن (به ‌ صورت تعاملی و اشتراکی با دستگاه ‌ های مسئول) و تاکید ویژه بر مشارکت ‌ های مردمی و اجرای برنامه ‌ های مرتبط با این موضوع برای ارتقای آگاهی بهره ‌ برداران موجب کاهش صدمات و خسارت ‌ های ناشی از انباشت رسوبات در مخازن سدها خواهد شد. این پدیده صرف ‌ نظر از سایر پیامدهای فنی مرتبط با فرسایش خاک امکان تامین آب از سدها را کاهش می ‌ دهد و در نهایت عملکرد سدها را به ‌ صفر می ‌ رساند، متاسفانه چنین مواردی با بی ‌ توجهی به نظرات کارشناسی و حمایت از طرح جامع حفاظت خاک و تخصصیص بودجه لازم در کشور روبه ‌ رو بوده و هست. سوال این است که چرا به چنین چالش ‌ هایی با این درجه از اهمیت توجه لازم مبذول نشده است، به ‌ هر روی، امروزه بیش و پیش از هر اقدامی ضروری است. به نظرات تخصصی افراد و خرد جمعی کارشناسان مراجعه و از ظرفیت ‌ های موجود نهایت بهره ‌ گیری انجام تا راهی برای برون ‌ رفت از این مشکل پیدا شود.

جای بسی تاسف است که به ‌ طورمعمول کارها در کشور ما از همان جایی شروع می ‌ شود که پیشینیان آغاز کرده ‌ اند، نه از آنجایی که آنها کار را به ‌ پایان رسانده ‌ اند. به ‌ نظر می ‌ رسد، ضروری است مشکل را در «کارشناسی» اموری همچون احیای دریاچه ارومیه جست ‌ وجو و برای رفع این چالش ‌ ها باید تصمیماتی اتخاذ کرد که مبتنی بر خردجمعی کارشناسان و بهره ‌ گیری از حداکثر دانش ملی و بین ‌ المللی باشد. در پایان، نتیجه می ‌ گیریم مشکل احیای دریاچه ارومیه، در مرحله اول کارشناسی و بعد مدیریتی است.

سخن پایانی

اظهارات دیگر فعالان و کارشناسان محیط ‌ زیست هم در راستای سخنان دکتر قدوسی، پیشکسوت حوزه حفاظت خاک و آبخیزداری، تاکیدی است بر عمدی نبودن اهمال ‌ کاری ‌ ها، اما آنها نیز بر بی ‌ تدبیری و از دست رفتن زمان طلایی احیای ارومیه تاکید دارند. چنانچه رسول اشرفی ‌ پور، کارشناس محیط ‌ زیست درباره احتمال عمدی بودن خشک شدن دریاچه ارومیه به صمت گفت: چرا امروز به ‌ جای بررسی مسئله اصلی که حیات ما را تحت ‌ تاثیر قرار می ‌ دهد، یک دفعه بحث استخراج ماده ‌ ای گران ‌ قیمت به ‌ میان آمده است؟

وی افزود: استخراج لیتیوم از بستر دریاچه مبحثی انحرافی است. این کارشناس حوزه محیط ‌ زیست، بااشاره به اینکه تاثیرات پدیده تغییرات اقلیمی انکارناپذیر است، گفت: البته تنها ۳۰ درصد از تخریب زیست ‌ بوم ‌ های ما به ‌ ویژه منابع آبی، به ‌ علت این معضل است و مابقی عامل انسانی دارد.

اشرفی ‌ پور ادامه داد: ما ضروری است، کاری کنیم که دریاچه ارومیه ما به همانی تبدیل شود که بود، نه اینکه به استخراج لیتیوم و مباحثی از این دست، دل خوش کنیم.

وی در پایان گفته ‌ های خود، بااشاره به اینکه دیر به فکر احیای دریاچه افتاده ‌ ایم، گفت: چاره ‌ ای جز این نداریم که با عزمی جدی در حوزه سیاست ‌ گذاری، اصلاح قوانین، تخصیص منابع عوامل تخریب را کاهش دهیم و مهار کنیم و گناه کوتاهی ‌ های خود را به گردن شرایط و عواملی دیگر نیندازیم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین