از «خواستن» تا «توانستن» در حکمرانی انجمنها و سمنها
محمد بهارلو محمدزاده مشاور حکمرانی سازمانی
در پیشدرآمد سفرمان گفتیم، جوامع تخصصی شامل انجمنها، سمنها (سازمانهای مردمنهاد) و موسسات امور بشردوستانه، نه بنگاههای اقتصادیاند و نه نهادهای حکومتی. اینان از دل جامعه مدنی برمیخیزند و در پی تحقق خیر عمومی، تعالی حرفهها و رشد انسانها هستند. اما همین ویژگیها سبب میشود حکمرانی در آنها پیچیدهتر از الگوهای دولتی یا شرکتی باشد. حکمرانی جوامع تخصصی نیازمند سازکاری خاص است؛ سازکاری که بر اعتماد، مشارکت و مقصود جمعی استوار است و نه بر قدرت و اقتدار.
این هفته، با پرسشی بنیادین روبهرو میشویم؛ چگونه میتوان از «خواستن حکمرانی» به «توانستن حکمرانی تاثیرگذار» رسید؟ در ایران هنوز آمار دقیقی از شمار و وضعیت انجمنها و دیگر جوامع تخصصی در دست نیست، اما نمونههای موفقی مانند IEEE، AMA و Rotary در جهان نشان میدهند که حکمرانی موثر بیش از نیت نیک، نیازمند ظرفیتسازی، نظاممندی و زیرساختهای فرهنگی و سازمانی است. بسیاری از این جوامع از شفافیت، پاسخگویی و نوآوری سخن میگویند، اما اگر این خواستن با توانایی و ساختار مناسب همراه نشود، بهسرعت به فرسایش انگیزهها و بیاعتمادی منجر خواهند شد. حکمرانی تاثیرگذار، محصول نیت خیر نیست؛ ثمره اندیشه، ساختار و فرهنگ است و برای آن باید پیوسته یاد گرفت، گفتوگو کرد و با نگاهی باز به مسیر نگریست.
اصل اول در این سفر، «اصل داشتن مقصود» است. مقصود، جهت و معنای حرکت جمعی را مشخص میکند و باید هم در اهداف و هم در فرهنگ، بازتاب داشته باشد. انجمنها باید بدانند چرا وجود دارند، برای چه هدفی تلاش میکنند و چگونه میتوانند بهترین تاثیرگذاری را بر حرفه و جامعه خود داشته باشند. بیتردید، وقتی مقصود شفاف و روشن شود، همدلی افزایش مییابد و سرمایه اجتماعی تقویت میشود.
بهطورکلی، مقصود را میتوان حول چند محور اساسی از جمله موارد ذیل بازشناخت:
تعیین استانداردها و مزیتهای حرفهای؛ ایجاد الگوهای رفتاری، تعریف نظام اعتبارسنجی و تضمین تعالی حرفهای.
آموزش و توسعه مداوم؛ فراهمسازی فرصتهای یادگیری از طریق کارگاههای آموزشی، همایشها، وبینارها و کتب، گزارشات و نشریات تخصصی.
اعتباربخشی و صدور گواهینامهها؛ رسمیتبخشی به دانش و تجربه اعضا و تقویت منزلت حرفهای آنان.
حمایت و کنش جمعی؛ ایفای نقش صدای حرفه در برابر سیاستگذاران و حراست از منافع صنفی و اجتماعی اعضا.
شبکهسازی و همکاری؛ ایجاد فرصت ارتباط میان همپیشگان، تسهیل انتقال تجربه و همافزایی در بستر حرفه.
خدمت و مسئولیت اجتماعی؛ مشارکت و تاثیرگذاری در فعالیتهای بشردوستانه و زیستمحیطی بهعنوان تجلی روح مدنی و اخلاق اجتماعی.
بیانیههای مقاصد، ارزشها و چشمانداز باید چنان تدوین شوند که هم برای اعضا و هم برای جامعه الهامبخش باشند. ارکان حکمرانی مسئول همسویی ارزشهای سازمانی با مقاصد کلان هستند و طبعا میزان تعهدشان به حکمرانی خوب، در نحوه هدایت انجمن و رفتارهای فرهنگی آنها آشکار میشود. هرگاه شکاف بین «گفتار ارزشی» و «کردار سازمانی» هر انجمن کاهش یابد، میتوان گفت مقصود در زندگی آن انجمن، جریان یافته است.
برای تحقق این مهم، 3 واژه کلیدی راهگشاست؛ اعتماد، گفتوگو و یادگیری. اعتماد سرمایه اصلی هر جامعه مدنی است. بدون آن، هیچ سازکاری یا ساختاری، پایدار نمیماند. اعتماد پیوستگی اعضا را حفظ و زمینه توسعه تداوم را فراهم میکند. گفتوگو سازکار احیای اعتماد است. در انجمنهایی که اعضا آزادانه و با احترام نظر میدهند، اختلاف دیدگاه تهدید نیست. بلکه فرصتی برای یادگیری است. گفتوگو یعنی فرآیند پیوسته تبادل تجربه، نه صرفا تشکیل جلسات و صدور مصوبات و در نهایت، یادگیری محرک و پیشبران تداوم حکمرانی تاثیرگذار است. یادگیری، یعنی تبدیل تجربه به بینش. جامعهای یادگیرنده است که در آن تصمیمگیریها با بازخورد و تأمل مداوم پالایش میشود. این 3 عنصر، با هم حلقه حکمرانی تاثیرگذار را تکمیل میکنند: مقصود، اعتماد، گفتوگو و یادگیری (4 ستون یک سفر پرثمر).
از خطاهای رایج در حکمرانی انجمنها و جوامع تخصصی نگاه ابزاری به ساختار است. بسیاری میپندارند آییننامه و دستورالعمل کافی است. اما قوانین و قواعد بدون فرهنگ گفتوگو و اعتماد، همچون ساز بینوازنده هستند. ساختار باید بستر همکاری و همافزایی باشد، نه ابزار کنترل. گفتوگو باید تاروپود روابط جاری شود؛ هر تصمیم، بایستی بازتاب تبادل اندیشهها باشد. تنها در چنین فضایی است که اعضا مقصود مشترک را درک میکنند و شبکهای یادگیرنده شکل میگیرد؛ شبکهای که هر صدا در آن شنیده و هر تجربهای به دانشی جمعی تبدیل میشود. بازاندیشی در حکمرانی انجمنها و سمنها، امروز بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد. جهان حرفهها و کنش اجتماعی در حال دگرگونی است؛ مرزهای تخصص و جامعه درهمتنیدهاند و انتظارات از انجمنها رو به افزایش است. اگر این نهادها نیاموزند که با تغییر، یاد بگیرند و گفتوگو کنند، دیر یا زود از مدار تاثیرگذاری خارج خواهند شد. توانستن در حکمرانی یعنی یاد بگیریم چگونه بیاموزیم، چگونه بشنویم و چگونه در کنار هم تصمیم بگیریم.
حکمرانی در جوامع تخصصی پیش از آنکه محصول قوانین و قواعد باشد، نتیجه فرهنگی زنده است؛ فرهنگی که مقصود و ارزشهای مشترک را روشن میسازد و گفتوگو را پاس میدارد. حکمرانی تاثیرگذار، نتیجه پیوند اندیشه و عمل است، پیوندی که در آن اعتماد، یادگیری و مشارکت به شیوهای پویا و انسانی جاری میشود. در هفته آینده، به راهبرد (استراتژی) روشن برای جوامع تخصصی میپردازیم.
m.baharloo.m@gmail.com