در ابتدا معدن بود...
دهم تیر را پشت سر گذاشتیم؛ روزی که از ۴ دهه پیش بهنام صنعت و معدن خوانده شده است. اوایل دهه ۶۰ بود که شورایعالی انقلاب فرهنگی تصویب کرد: برای تاکید بر نقش صنعت و معدن، هر سال چنین روزی به بزرگداشت این ۲ بال تحول اقتصاد کشور اختصاص یابد.
برای ما این روز مجالی است برای گفتن و شنیدن از معدن ـ که زیرمجموعهای از صنعت کشور است ـ و ظرفیتهای بیکران آن، دریچه امیدی است برای گذر از دشواریها و شرایط سخت اقتصادی این روزها.
کارشناسان اقتصادی نفت، گاز، زغالسنگ، جنگل و چوب، طلا و نقره، مس، اورانیوم، آهن و فسفات را بهعنوان شاخصهای ثروت در نظر میگیرند. به این ترتیب میتوان گفت کشور ما از جمله ثروتمندان زمین بهشمار میرود، اما آیا این ثروت نقشی در بهبود زندگی ایرانیان ایفا میکند؟ پاسخ روشن است. چرا دست اقتصاد کشور از این منابع کوتاه مانده است و چگونه میتوان این ضعف را جبران کرد؟
این روز بهانهای بود تا با ۲ تن از فعالان این صنعت بهگفتوگو بنشیند و مروری کند بر فرصتها و چالشهای بخش معدن....
ردپای معدن در بیشتر صنایع
داریوش اسماعیلی ـ استاد دانشگاه و فعال معدن: در ابتدا معدن بود، بعد فرآوری و تبدیل به صنایع معدنی ایجاد شد و در نهایت به محصول نهایی تبدیل و وارد زندگی انسان شد. بهعبارت دیگر، دنیا از مسیر معدن به عصر حاضر رسیده است و امروز در قریب به اتفاق صنایع ردپایی از معدن بهچشم میخورد.
امروز جایگاه معدن در کشور ما چگونه است و چقدر با آنچه باید باشد فاصله دارد؟
ما روی منابع عظیم نفتی نشستهایم و ـ باوجود اینکه مسئولان تراز اول کشور بارها و بارها تذکر دادهاند که باید از اقتصاد وابسته به نفت رها شد ـ آنقدر جذابیت این حوزه زیاد بوده و درآمد آسان و سرشاری نصیب ما کرده است که ظرفیتهای دیگر اقتصادی ـ از جمله بخش معدن ـ موردغفلت قرار گرفته و به این ترتیب تا امروز بههیچوجه در جایگاه مناسب خود قرار نگرفته است. باور دارم که اگر توجه مسئولان به بخش معدن بیشتر شود و اقتصاد معدن جای اقتصاد نفتی را بگیرد، بهطورحتم وضعیت مملکت ما تغییر خواهد کرد.
کشور ما روی نوار کوهزایی آلپ-هیمالیا قرار دارد و یکی از مهمترین ویژگی کشورهایی که در این منطقه قرار دارند، برخورداری از ظرفیتهای معدنی بسیار غنی است.
البته در چند سال اخیر ـ بهویژه بعد از تحریمهاـ جهتگیری بهسوی بخش معدن بهتر شد، زیرا مسئولان متوجه شدند چقدر این بخش مقاوم است و در مقابل تحریمها میتواند کارساز باشد.
این نکته امیدوارکنندهای است. نکته دیگر این است که یکی از موضوعات موردتوجه در سند تحول دولت بخش معدن است که مسائل اصلی این بخش را بهخوبی بازگو کرده است که بهطورقطع همه ـ چه در بخش خصوصی و چه در بخشهای مختلف دولتی ـ باور داریم در صورت اجرای این سند میتوانیم به جایگاه اصلی خود در بخش معدن برسیم.
برای اجرای سند هم سازکارهای خوبی اندیشیده شده و پیوست حکم وزرا هم برهمین اساس تنظیم شده است و به این ترتیب امیدواریم که با اجرای سند تحول دولت سیزدهم، بخش معدن به جایگاه اصلی خود برسد.
در اهمیت هوشمندسازی
هوشمندسازی برای کل جامعه و بخشهای دولتی و اجرایی کشور، تمام وزارتخانهها، تمام فعالیتهای اقتصادی و تولیدی و امثال آن اهمیت فوقالعادهای دارد و در بخش صنعت و معدن اهمیت آن دوچندان است، اما تا امروز چنان که باید و شاید موردتوجه قرار نگرفته است.
توسعه سامانههای الکترونیکی در بخش معدن از سال ۹۹ آغاز شد، اما متاسفانه متوقف شد و بهجرات میتوان گفت امروزه کمتر از ۱۰ درصد از فعالیتهای نهادهایی که در این حوزه مسئولیت دارند، در راستای هوشمندسازی قرار گرفته است. فرآیند الکترونیکی و مکانیزه شدن بخشها کم و بیش شروع شده و بخشی از آن با عنوان کاداستر راهاندازی شده است، اما فقط تا حدودی در بخش اکتشاف فعال است و در بخش بهرهبرداری یا صنایع معدنی هیچ فعالیتی ندارد.
البته یکی از موارد مهم سند تحول دولت در بخش معدن، هوشمند کردن فرآیندها است که موردتوجه قرار گرفته و در توافقنامه سازمان برنامه و بودجه با وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت موردتوجه قرار گرفته و بودجهای هم به آن اختصاص یافته است و امیدواریم این موضوع محقق شود.
کلید تحول در بخش معدن
بزرگترین و اصلیترین مشکل این است که دولت هنوز حاضر نیست، دست از تصدیگری این بخش بردارد. بهعبارتی دیگر، هنوز اجازه ورود بخش خصوصی به بخش معدن - آنچنان که باید و شاید - داده نمیشود.
با اینکه در سند تحول هم تاکید شده که این اتفاق باید بیفتد، اما باز تصمیم بر این شده است که معادن را نگه دارند و کارخانجات را واگذار کنند. بهتازگی شنیدهام که با اینکه معدن و کارخانه زرشوران در فهرست خصوصیسازی وجود دارد، اما معدن از خصوصیسازی خارج شده و قرار است کارخانه را واگذار کنند.
کارخانه بدون معدن طلای زرشوران، اصلا معنی و مفهومی ندارد. درحالحاضر این مجموعه معدنی که میتواند در سال بیش از ۳ تن طلا تولید کند، به ۷۰۰ یا ۸۰۰ کیلوگرم طلا ـ آن هم با خلوص ۷۰ درصد ـ بسنده کرده است.
مجموعه معادن سنگآهن سنگان هم بهدلایل مختلف واگذار نمیشود، همینطور معادن جلالآباد و امثال آن هم، بههمین صورت اداره میشود. بزرگترین مشکلی که وجود دارد، این است که نهادهای دولتی اعتقادی به واگذاری داشتههای معدنی خود به بخش خصوصی ندارند و بهنظر من این مسئولیت بسیار دشوار دولت است و از اتفاق کلید تحولی همین است، که در سند تحول هم، واضح، روشن و مشخص آورده شده است، اگرچه پیش از این هم در نقشه راه معدن و صنایع معدنی آمده بود، این سند بعد از امضای مسئولان و توافق با مجلس، از سوی وزیر ابلاغ شد، اما به مرحله اجرا نرسید. در دولت کنونی هم اگر ارادهای وجود داشته باشد، باید تلاش شود تا مجموعه معادن را به اهلش بسپارند و اشخاصی را برگزینند که پیشتر امتحان خود را پس دادهاند. نکته پایانی اینکه امیدواریم با هماهنگی بین مسئولان و فعالان بخش معدن کشور، این حوزه تقویت شود و روز به روز بهسمت بهرهوری بیشتر حرکت کند.
اهمیت معدن و نقش اقتصادی آن
امین صفری ـ فعال معدن: امروز اهمیت معدن برای همه از فعالان حوزه اقتصاد و معدن گرفته تا سطوح عالیه و مدیریت ارشد کشور روشن شده است و همه میدانند معادن یکی از گرهگشاترین منابع و داراییهای ما است که میتواند پیشران صنعت و رشد اقتصادی باشد و ابتدای زنجیره هر تغییر و تحولی است. کشور ما باتوجه به اینکه معدنخیز است ـ و روی کمربند معدنی قرار دارد ـ چه در بخش آهنی و پلیمتال و چه به لحاظ فناوری و نیروی انسانی در چند سال اخیر رشد قابلتوجهی داشته است و آمادگی و زیرساخت مناسبی برای این بخش ایجاد شده است، اما کافی نیست و توجه بیشتری میطلبد.
جایگاهی نهچندان مطلوب
باتوجه به دارایی و منابعی که در اختیار داریم، جایگاه کشور در حوزه معدن چندان درخور نیست. این بخش حدود ۱.۵ درصد تولید ناخالص داخلی کشور را پوشش میدهد و اگر صنایع معدنی را هم به این آمار اضافه کنیم، در جمع حدود ۶ درصد جی دی پی کشور را تامین میکند. با در نظر گرفتن صنایع پاییندستی ـ و بخشهایی که معدن موتور محرک آن است ـ شاید این آمار به ۱۵ الی ۲۰ درصد هم برسد که این عدد فاصله زیادی با ظرفیتهای این بخش دارد.
نقش غیرقابلانکار زمان
باید توجه داشته باشیم که زمان نقش تعیینکنندهای دارد، فناوری بهسرعت در حال رشد است و بهتبع آن ممکن است تغییراتی در جدول اهمیت مواد معدنی بهوجود آید. بهعبارت دیگر، ممکن است ارزش و اهمیت برخی منابعـ که تا دیروز چندان موردتوجه نبودند ـ تغییر کند و این موضوع بستگی زیادی به تحولات فناوری دارد. در نتیجه استفاده سریع از منابع دارای ارزش، یکی از اصلیترین نکات استراتژیک در بخش معدن است، اما بهنظر میرسد که ما توجه چندانی به آن نداریم. مدل کاری ما در بخش معدن و صنایع معدنی - در خوشبینانهترین شکل ممکن - مربوط به ۲۰ الی ۳۰ سال گذشته است. در بخش اکتشاف اصلا از روشهای هوشمند یا فناوری روز استفاده نمیکنیم. تهیه نقشههای زمینشناسی، روشهای ژئوفیزیک، حفاریهای اکتشافی و برنامهریزی و مدلکردن معدن همچنان بههمان صورتی انجام میشود که نیم قرن پیش شرکتهای روسی، امریکایی و استرالیایی انجام میدادند، اما دنیا تغییر کرده و فناوری پیش رفته است. روشهای ژئوفیزیک و استفاده از دادههای هوایی متحول شده و روشهای تحلیل زمینشناسی و حفاری بهروز شده است. بهعنوانمثال درحالحاضر دستگاههای حفاری ما بهصورت بسیار ساده
حفاری و مغزهگیری میکنند، بهصورت دستی لگ (Lag) سنگشناسی، بعد آنالیز انجام میگیرد و به این ترتیب کار به بهشکلی کاملا سنتی پیش میرود، بنابراین راه زیادی تا هوشمندسازی داریم.
امروز کجاییم؟
امروزه دستگاههای جدید و پیشرفتهای ساخته شده است که همزمان با حفاری، لگ و آنالیز میکند و ظرف چند ساعت نتایج مشخص میشود و میتوان وارد مرحله طراحی و مدل کردن، شد. بخش استخراج هم بههمین ترتیب؛ معادن مهم ما ـ که از نظر مالی، فنی و ذخیره از بزرگترینها هستند و در دنیا حرفی برای گفتن دارند - هنوز به روش سنتی استخراج میکنند. دنیا سالها است که تغییر کرده و الان همه فعالیتها از تفکیک عیاری گرفته تا توزین و دپوبندی، هوشمند شده است. در بخش صنایع معدنی هم اوضاع بههمین منوال است. در زمینه سنگآهن و فولاد ـ با اینکه مدعی هستیم صاحب فناوری شدهایم و ساخت کارخانهها را بومی کردهایم ـ هنوز فرآیند طولاتی تبدیل سنگآهن به کنسانتره، گندله، آهناسفنجی و در نهایت فولاد را در دستور کار داریم که بسیار انرژیبر است. از طرف دیگر هنوز نمیتوانیم از عمده ذخایر هماتیتیمان استفاده کنیم، در حالی که بسیاری از شرکتها ـ حتی شرکتهای چینی ـ هر نوع ماده معدنی آهنی را با روشهای مختلف بهآسانی و با هزینهای بسیار پایین استحصال میکنند و در تولید فولاد بهکار میبرند. اکتشاف، استخراج، فرآوری و آنالیز طلا بسیار ضعیف انجام میشود.
درباره بسیاری دیگر از عناصر هم یا اصلا کاری نشده است یا گفته میشود ذخایرمان غنی نیست ـ بهعنوان مثال درباره ذخایر تنگستن، قلع یا بسیاری دیگر از عناصر نادر خاکی ـ در حالی که مشکل آنجا است که آزمایشگاههای قوی و مجهزی وجود ندارد و بههمین دلیل نمیتوان ذخایر موردنیاز را پیدا کرد. فقدان بانک اطلاعاتی، ضعف بزرگ دیگری در این حوزه است. دادههای سازمانهای مختلف هنوز تجمیع نشدهاند. سازمان انرژی اتمی برای خود دادههایی دارد، سازمان زمینشناسی برای خود و مردم و بخش خصوصی هم برای خودشان. سالها است که قرار است بانک جامع اطلاعات معدنی ایجاد شود، اما هنوز عملیاتی نشده است.
جدیترین چالشها
جدیترین مشکل بخش معدن اکتشاف است و قوانین این بخش بازنگری اساسی نیاز دارد. درحالحاضر امکان واگذاری پهنهها و محدودههای معدنی به شرکتهای بزرگ یا کوچک بخش خصوصی یا بخشهای بورسی - که حاضر هستند ریسک اکتشاف را بپذیرند ـ وجود ندارد و بخش زیادی از محدودهها در دست سازمانهای مختلف از انرژی اتمی گرفته تا دیگر سازمانها و نهادهای کشوری قفل شده است. دومین مشکل بزرگ، هوشمندسازی است و همانطور که گفته شد فاصله ما با دنیا در این زمینه بسیار زیاد است و مشکل نهایی، فقدان نیروی انسانی کارآمد است. بهعبارت دیگر، تربیت و توانمندسازی نیروی انسانی، متناسب با رشد بخش معدن نبوده است و در این حوزه با کمبود متخصص و چالش آموزش روبهرو هستیم. از سوی دیگر باید مدیریت شرکتها و بخشهای عملیاتی را بیش از پیش بهسمت تخصصگرایی سوق دهیم تا اتفاق ویژهای در سطوح پایینتر رقم زده شود. درحالحاضر ما فاصله زیادی از دنیا گرفتهایم و ارتباطات بینالمللی قطع است، پس باید از کارشناسان بزرگ این حوزه دعوت کنیم که به کشورمان سفر کنند، در همایشهای معتبر حضور داشته باشیم و بهتدریج این فاصله را کاهش دهیم.
سخن پایانی
صمت با تبریک روز صنعت و معدن ـ و دهه صنعت، معدن و تجارت ـ به همه دستاندرکاران و فعالان این حوزه، امیدوار است با بذل توجه بیشتر به این حوزه ـ بهویژه ظرفیتهای بخش معدن ـ و اتخاذ تصمیمات هوشمندانه و بلندمدت بتوان آینده کشور عزیزمان و سرنوشت آیندگان را متحول کرد.