ضرورت فعالیت با نگاه به آینده
صنعت و تعیین یک روز خاص برای آن نشان از اهمیت موضوع داشته و توجه به مسائل و مشکلات آن منجر به بهبود وضعیت اقتصادی کشور میشود.
صنعتگران باید از نقش خود برای حرکت در مسیر توسعه پایدار آگاه باشند تا با کمترین هدررفت انرژی و زمان تولید و درآمد تولیدی محقق شود. کارشناسان حوزه صنعت با تاکید بر نیروی انسانی فعال بر مهارت و تبحر آنها تاکید داشته تا شاهد تحقق اهداف جهان صنعتی باشیم.
سرمایهانسانی و رقابتپذیری صنعتی
حسین ساسانی، نظریهپرداز توسعه پایدار درباره وضعیت تولید به گفت: فضای کسبوکار صنعتی شدیدا رقابتی امروز، نیازمند چابکی سازمانی و الگوی تصمیمگیری متناسب با آن است. به همین جهت، کارکنان بهعنوان سرمایههای انسانی باید اختیارات کافی برای تصمیمگیری روزبهروز را داشته باشند و برای این کار باید توانمندیها و قابلیتهای لازم در سرمایههای انسانی ایجاد و توسعه داده شود. از سوی دیگر، سرمایههای انسانی قرن بیستویکمی، آگاهتر، تواناتر، صاحبنظرتر و در نتیجه متکیتر بر تواناییهای خود هستند و میخواهند در صنعتی کار کنند که بتوانند در طراحی سرنوشت مشترک برای آن سهیم باشند. برای داشتن این سهم باید آنها به قابلیتها و توانمندیهای لازم مجهز شوند تا بتوانند در طراحی سازمان صنعت خود مشارکت جدی و فعال داشته باشند، طراحی سازمانی کسبوکارهای صنعتی که قابلیت، آمادگی و چابکی لازم برای سوار ماندن بر امواج خروشان تغییر مداوم را داشته باشد، ساختاری که سرعت تصمیمگیری و کیفیت اجرا را متناسب با عرصه رقابتی امروز صنعت تامین کند. او ادامه داد: آنها باید در فضاسازی نقش کلیدی داشته باشند. فضایی که در آن خودشان یعنی سرمایههای انسانی
بتوانند بیشترین استعدادها و رویاهایشان را در راستای مشترک به منصه ظهور برسانند. فرهنگ سازمانی که همدلی، مشارکت، اعتماد، همافزایی و مسئولیتپذیری را ترویج کند. این نظریهپرداز توسعه پایدار در ادامه این بایدها اضافه کرد: هر فردی در سازمان صنعتی باید نقش مربیگری را ایفا کند. مربیگری سایر همکاران خود که کسبوکار صنعتی را میدان بازی خود بدانند و پیروزی در این بازی، پیروزی آنها باشد. او گفت: مربیانی که به توانمندیهای بازیگران خود ایمان داشته باشند و حصولاطمینان کنند که بهترین امکانات و آمادگیها برای بهترین عملکرد در اختیار بازیگران اصلی که باز خودشان یعنی سرمایههای انسانی هستند، قرار دارد.
لزوم چابکی سرمایه انسانی
ساسانی در ادامه به مولفه دیگر اشاره کرد و گفت: نیروی انسانی در واحدهای صنعتی باید اجراکننده باشند. فراموش نکنیم صنایعی که در شرایط متغیر و ناپایدار و شدیدا رقابتی پیشرفت میکنند، بیشتر شبیه موجودات زنده رفتار میکنند تا شبیه ماشین. آنها بهجای برنامهریزی مجدد و بازتجهیز خود، مسیر انطباق و تحول را انتخاب میکنند و یک DNA مشترک دارند تا از این طریق بتوانند با انعطافپذیری بالا با امواج تغییر روبهرو شوند. این میسر نمیشود مگر اینکه سرمایههای انسانی از یک آمادگی بالا و چابکی موردنیاز برخوردار باشند. وی تصریح کرد: بدیهی است این آمادگی در تکتک سرمایههای انسانی تبدیل به یک آمادگی مشترک سازمانی میشود و در این شرایط هر کسبوکار صنعتی میتواند در مسیر پر پیچوخم رقابت به سلامت عبور کند. وی افزود: کسبوکارهای صنعتی برای دستیابی به آمادگی مشترک سرمایههای انسانی باید برنامه تغییر تکتک افراد و سازمان را در نخستین اولویت خود قرار دهند و بدانند که موفقیت و شکست، سرنخهایی اطراف آنها برجا میگذارد و آنها درون سازمان باید بهدنبال موانع و نقاط روشن که همدلی و درک میآفرینند، باشند و بیرون سازمان بهدنبال راههای
جدید برای اندیشیدن به چالشها. این بصیرتها، به اصول راهنمای معتبر برای هر سازمان تبدیل میشوند.
اهمیت اعتماد در تغییر
این نظریهپرداز توسعه پایدار اظهار کرد: سرمایههای انسانی حامی چیزی خواهند بود که در ساختن آن نقش داشتهاند. ارتباطات بهتنهایی برای آمیختگی کافی نیست. آمیختگی تمامعیار ذینفعان در یک فرآیند همآفرینی، باعث بروز دیدگاههای متنوع، افزایش کیفیت ایدهها و القای حس مالکیت خواهد شد. تاثیر این فرآیند، ایجاد ارتشی از مبلغان آماده برای خلق تغییر در کارکنان و سازمان است، در مقابل جمعیتی از قربانیانی که میخواهند با تغییر بجنگند. ساسانی گفت: ابهام و عدم قطعیت، محصولات جانبی طبیعی تغییر هستند. پادتن مقابله با ابهام، قطعیت و یقین نیست، بلکه اعتماد است. اعتماد حاصل ارتباطات دوسویه، اهداف مشترک و پیشینهای از وعدههای عملشده است. ریتم ثابتی از فعالیتها با ارتباطات باز و ساختار برنامه شفاف برقرار کنید که قابلیت دیدهشدن موفقیتها و شکستها را تضمین کند. اعتماد نیازمند کمال نیست اما پاسخگو بودن برای آن یک الزام است. او گفت: شکست- و در واقع شکست مکرر- یک مشخصه کلیدی تغییر موفق است. وزنه تعادل آن یک کوک ذهنی بهبود مستمر است که تکرارهای سریع، بسترهای تجربهآفرینی و لوپهای بازخورد موثر را ارج میگذارد. مکانیک تابآوری و
سازگاری در طراحی برترین برنامههای تغییر نهادینه شدهاند. تغییر با وضوح درباره وضع موجود، وضعیت آینده و مسیر بین این دو آغاز میشود. وضعیت موجود را باید با صداقت ارزیابی و در نقطه آغاز و سوژههای تغییر همسویی ایجاد کرد. این کارشناس حوزه صنعت تاکید کرد: یک چشمانداز روشن از وضعیت مطلوب آینده و تصویری روشن از موفقیت باید خلق شود. اما آن تصویر روشن را نباید با مقاصد نزدیک اشتباه گرفت. عواملی که این سفر را تحتتاثیر قرار میدهند باید شناسایی شوند. آینده هنوز وجود ندارد، در نتیجه دیدن آن ممکن است آسان نباشد. تصویرسازی کمک میکند عوامل نامشهود قابل رویت باشند. مدلهای ذهنی مشترک برای حفظ همسویی بین کارکنانی که همکاری گروهی دارند، حیاتی است. مفاهیم تصویرسازیشده از طریق حذف ابهاماتی که معمولا در کلمات پنهان میمانند، این همسویی را شتاب میبخشد. طنین صدای عمل، بسیار پرقدرتتر از کلمات است. تغییر نیازمند رفتارهای جدید و ارزشهای جدید است. بهترین راه برای بیان اولویتها، مدلکردن شجاعانه و قابل رویت آنها در سازمان است، آن هم بهطور مستمر و از ابتدا. سازمانهای موفق نسبت حرف به عملشان را پایین نگه میدارند. ساسانی
با بیان اینکه تغییر در خلأ رخ نمیدهد، عنوان کرد: تغییر یک اثر موجی است و هر جا با اصطکاک روبهرو شود، کند شده و در نهایت متوقف میشود. سازمان را بهصورت یک سیستم در تعادل باید درنظر گرفت. هرگاه یک بخش از این سیستم تغییر کند، متوجه خواهیم شد که بخشهای دیگر چگونه باید تغییر کنند تا به این ترتیب تغییر تقویت شود و تجانس و همسازی در سیستم برقرار بماند.
توصیههایی برای ارتقای بهرهوری
در ادامه مسلم خانی، مدرس دانشگاه و مشاور کسبوکار و کارآفرینی درباره توسعه پایدار در صنعت و افزایش بهرهوری در صنایع به گفت: در اینباره باید به چند نکته درباره الگو بهرهوری کسبوکارهای تولیدی و صنایع در بازار امروز و فردا جهان اشاره کرد. برونداد مطالعه در ایران و جهان چند توصیه به بنگاههای اقتصادی برای بهرهوری دارد؛ نخست ضرورت و بلکه اجبار هوشمندسازی صنایع است. نظام تولید باید به سوی رباتیک و مکانیزه شدن صنایع و همچنین کنترل از راه دور و هوشمندسازی چندبعدی حرکت کند. هوشمندسازی عامل مهمی است که دادههای ورودی را افزایش داده و به همان نسبت، بهرهوری را ارتقا میدهد. هر قدر این هوشمندسازی مبتنی بر کسبوکار انجام شود، سود کل بنگاه تولیدی بیشتر خواهد شد.
وی افزود: نکته دوم، شبکهسازی است که این واحدهای صنعتی باید از حالت انفرادی و جزیرهای خارج شده و در مقابل به سمت زنجیره ارزش حرکت کنند. با شبکهسازی، جایگاه تولید در صنعت ارتقا پیدا کرده، برند موردنظر مطلوب جامعه شده و نرخ محصولات هم رقابتی میشود. این امر استانداردهای ساخت محصولات را به سمت بینالمللی شدن سوق داده و مشتری جهانی خواهند داشت. او تصریح کرد: البته کسبوکارهای نوپا از ابتدای شکلگیری در قالب هوشمند پیریزی شدهاند و با الگوگیری از شبکهسازی فعالیت دارند. خانی در ادامه سخنان خود به نکته سوم اشاره کرد و گفت: آنچه این روزها بسیار اهمیت دارد، سبزسازی و سازگاری کسبوکارها با محیطزیست پایدار است. این مسئله از موضوعی استحبابی خارج شده و به یک جریان بینالمللی تبدیل شده است. بهرهمندی از محصولات سبز، انرژی پاک، الزام عدمآلودهسازی محیطزیست و حتی ایجاد محیطزیست جدید جزو مولفههای سبزسازی اقتصادی هستند. او یادآور شد: شیوع ویروس کرونا، جاری شدن سیلابها، آتشسوزیها و... همگی حکایت از آن دارد که هرچه از طبیعت و محیطزیست فاصله بگیریم، چندبرابر آن دچار آسیب خواهیم شد. تاکید میشود صاحبان کسبوکارها،
بازسازی فناوری در تولید را براساس الگوی سبز پیگیری کنند.
طراحی نو با مواد دورریختنی
مشاور کسبوکار و کارآفرینی در ادامه با بیان نکتهای ویژه، عنوان کرد: یکی از موضوعهای مهم برای توسعه پایدار، نوآوری در مواد اولیه است. در کسبوکارهای استارتآپی رویکرد استفاده بهینه از مواد اولیه بازیافتی و دورریختنی بسیار موردتوجه است. حتی در این راستا، شرکتهای دانشبنیان زیادی هم در ایران و در اغلب کشورها براساس استفاده از مواد دورریختنی شکل گرفتهاند.
مشاور کسبوکار و کارآفرینی افزود: نوآوری در این بخش منجر به بهرهوری و خلق ارزش مجدد از خروجی یک پروژه دیگر شده که در دستور کار بسیاری از کسبوکارهای نوظهور قرار گرفته است. بهعنوان مثال در کارخانجات پوشاک، ساختمانسازی، ریسندگی و بافندگی و حتی کسبوکارهای فعال در حوزه نوشتافزار و سرگرمی نوآوری در استفاده مجدد از مواد دورریختنی بهعنوان مواد اولیه و طراحی نوآورانه بسیار موردتوجه است. شاید باورش برای عامه مردم سخت باشد اینکه یک تغییر کوچک در پلتفرم، بهرهوری را بسیار افزایش میدهد. وی اظهار کرد: در واقع پایه این کسبوکارها مواد دورریختنی بوده که در طبیعت با آنها مواجه هستیم. توصیه بازآفرینی و بازمهندسی فرآیند تولید علاوهبر روزآمدی، الگویی در بهرهوری بهشمار میرود. خانی در پایان به موضوع مشاغل آینده پرداخت و گفت: امروز بهطور جدی با پدیده مشاغل آینده در حوزه کسبوکارهای تولیدی و خدماتی مواجه هستیم که این الگوهای جدید زمینه حذف مشاغل سنتی را بهدنبال خواهد داشت. این رویش و ریزش جهانی بوده و کسبوکارها را مستلزم تغییراتی با مهارتهای فردا میکند. در واقع ضروری است تا نیروی کار جدید با مهارتهای چندجانبه
آموزشدیده و تربیت شود.