-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->غلامعلی رموی-کارشناس اقتصاد

الزامات اقتصادی یک آموزش‌ و پرورش توسعه‌گرا

غلامعلی رموی-کارشناس اقتصاد

الزامات اقتصادی یک آموزش‌ و پرورش توسعه‌گرا

یکی از مهم‌ترین چالش‌های نظام آموزشی کشور از منظر اقتصادی دیربازده بودن و حرکت کند، سنتی و نامتوازن آن برای تامین نیروی متخصص است.آموزش ‌و پرورش در کشور ما از منظر توسعه کمی و تنوع خدمات آموزشی، دارای کثرت زیاد و شاید هم بی‌نظیر در جهان باشد. با این حجم از مدارس متنوع و آموزشگاه‌های دولتی، غیردولتی، خصوصی، مردمی، نیمه‌دولتی و… اما از نظر تناسب کیفیت و پاسخگویی به نیازهای واقعی کشور، شاید کمتر و بسیار ضعیف‌تر از گستره آن قلمداد شود.تناسب با نیاز از منظر اقتصادی یعنی اینکه یک نیروی کار آموزش‌دیده و ورزیده با بهترین بهره‌وری در بهترین شرایط زمانی بتواند وارد چرخه کار شود.درحال‌حاضر در ایران یک دانش‌آموز از بدو ورود به مدرسه تا پایان دوران متوسطه و حتی تا پایان دوران دانشگاه در بسیاری از رشته‌های تحصیلی به‌صورت‌یکنواخت یک‌سری آموزش‌های نظری و در مواردی عملی محدود را کسب می‌کند و پس از آن نیز، بدون داشتن هیچ تخصص عملی در انتظار کسب یک موقعیت اداری با یک میز و صندلی اداری می‌ماند و بعد از مدتی هم به‌ناچار به شغلی غیرمرتبط مشغول می‌شود.

درحال‌حاضر انتظار اشتغال برای برخی نیروهای آماده به کار کشور تا حدود ۳۵سال هم رسیده است. از سوی دیگر، فضای مشاغل مختلف کشور نیز در رسته‌های گوناگون از وجود نیروهای انسانی آموزش‌دیده و متخصص که مدارج علمی و عملی را توامان دیده باشند، تا حد زیادی خالی است. برای مثال، یک صافکار یا فروشنده متخصص که هم تحصیلات مرتبط و هم دوره‌های مرتبط عملی را دیده باشد، نداریم، بنابراین اثربخشی این نیرو هم در انجام وظایف هم برای اقتصاد ملی و هم اقتصاد فردی متفاوت است. نتیجه این کاستی، افزایش هزینه اقتصادی کشور و استهلاک منابع و سرمایه‌های ملی است. چه بسیار انسان‌های غیرمتخصص در صنایع و کسب‌وکارها که با نبود آموزش‌های مناسب، خسارت‌های بسیار زیاد و حتی جبران‌ناپذیری به خود و منابع کشور وارد کرده‌اند. در حالی که با یک آموزش و پرورش صحیح، می‌شد این نیرو را متبحر و متخصص در حرفه خود، تحویل جامعه داد.در کشورهای توسعه‌یافته، فضاهای آموزشی به‌شکل فراگیر و همه‌جانبه بسان یک کارخانه تولید نیروی انسانی مولد، خروجی متنوعی از تخصص و تجارب را برای نیازشان در حوزه تولید، فرهنگ، سیاست، خدمات و رسته‌های رفاهی ساخته و پرداخته می‌کند و آنها را در رده‌های مختلف سنی با سطوح مختلف تحصیلی وارد عرصه کار و فعالیت می‌کند و از این منظر، نیروهای باکیفیت و آموزش‌دیده را برای همه رسته‌ها تامین می‌کند. در این نظام آموزشی، بعد از دوران پیش‌دبستانی و نه‌ساله مدرسه تا دبیرستان یک دانش‌آموز تا حدود ۹۰ درصد راه و علاقه شغلی آینده خود را شناخته و در دوران دبیرستان، مستقیم وارد چرخه موردعلاقه خود می‌شود. از این‌رو در دوران دبیرستان با دانش‌آموزان و کارآموزانی مواجه می‌شوید که تا حدود ۹۰ درصد در جایگاه تخصصی خود در حال تحصیل علمی و نظری هستند و البته آنها هم، از بابت مخارج زندگی و تامین نیازها و از بابت آینده شغلی خود هم، هیچ نگرانی ندارند، چون همه فرصت‌های موجود شغلی آن کشور در همه رشته‌ها، شرایط زندگی نسبتا مناسبی را برای هر فرد به‌همراه خواهد آورد. بنابراین از رقابت‌های فرسایشی و سدهای سنگین آزمون‌ها و کنکورهای مختلف و پراسترس موسسات پر زرق و برق به‌صورت کامل هم آسوده‌خاطر هستند، پس انرژی خود را صرف کسب مهارت و دانش‌های موردعلاقه خود می‌کنند.

در این نظام آموزشی، فقط حدود ۲۰ درصد تقاضا برای تحصیل در دانشگاه وجود دارد و حدود ۸۰درصد دانش‌آموزان در همان مرحله دبیرستان وارد چرخه تولید و فعالیت شغلی خود می‌شوند. از این منظر، بار عظیم اقتصادی از روی دوش دولت برداشته می‌شود. حجم عظیمی از نیروی انسانی جوان و علاقه‌مند وارد چرخه اقتصادی کشور می‌شوند. و نتیجه این امر، افزایش بهره‌وری و کاهش استهلاک منابع کشور را به‌دنبال دارد.در این نظام آموزشی، دوران بلاتکلیفی نیروهای نوجوان و جوان کشور از بین می‌رود و امید به آینده افزایش می‌یابد.این نظام آموزشی از نظم انضباط و کیفیت بسیار بالایی برخوردار است، بنابراین احساس علاقه و نیاز به آموزش در این فضا برای دانش‌آموز بسیار جدی ارزیابی می‌شود. در این مدارس، رقابت‌های استرس‌زا جای خود را به خلاقیت و تلاش برای کسب مهارت در کنار هم می‌دهند، بنابراین همگان احساس رضایت دارند. در این نظام آموزشی، نیاز نیست که افراد برای تحصیل فرزندان خود مدرسه ویژه بسازند یا فرزندان خود را در مدارس ویژه ثبت‌نام کنند، چون همه مدارس در کیفیت و استاندارد یکسان و مطلوب هستند. در این نظام آموزشی، حداکثر بهره‌وری از نیروی جوان کسب می‌شود و برای همه انسان‌ها فرصت برابر برای اثبات علاقه و شایستگی فراهم است. در این ساختار آموزشی، تقاضاهای زائد‌الوصفی برای تحصیل در رشته‌های به‌اصلاح تاپ مانند پزشکی و مهندسی‌های خاص کمتر وجود خواهد داشت، از این‌رو در همه رشته‌ها، انگیزه‌ای جز کسب علم و دانش و مهارت براساس علایق انگیزه مادی و کسب آینده درخشان نهفته نیست، زیرا آینده درخشان برای همه و در کنار همدیگر به‌وجود می‌آید.

با عنایت به مطالب پیش‌گفته، می‌توان این نتیجه را گرفت که بازار کسب‌وکار و تولید هر کشور، ارتباط تنگاتنگ و جدی با توانمندی و پویایی نظام آموزش و پرورش آن کشور دارد و تا زمانی که این ساختار خود را با یک نگاه جدید و توسعه‌ای مجهز نکند، نمی‌تواند این انتظار را داشته باشد که انسان‌های ساخته‌شده و موثری برای تصدی مشاغل مهم تربیت و تقدیم جامعه شوند. موضوعی که آسیب‌ها و مشکلات آن در نظام آموزشی کشور از نظر اقتصادی کاملا مشخص و قابل‌توجه است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین