نگاهی به مشکلات انرژی و آلودگی هوا در ایران (بخش نخست)
رضا پدیدار-رئیس کمیسیون انرژی و محیطزیست اتاق تهران
این روزها در هر محفل تخصصی یا غیرتخصصی، صحبت از آلودگی هوا، مازوتسوزی و بهطور کلی آثار و تبعات مصرف انرژیهای فسیلی و در نهایت ناترازی تولید و مصرف است و شرایط بهگونهای است که آحاد اجتماعی اعم از متخصصان یا افراد عادی مشکلات انرژی را یکی از عمدهترین عارضههای اجتماعی مطرح و بهطور صریح درباره آن اظهارنظر میکنند. تردیدی در این زمینه وجود ندارد که سوختهای فسیلی یکی از علل اصلی رشد و توسعه سریع کشورهای مختلف طی ۱۰۰ سال گذشته بودهاند. با این حال همین انرژیهای فسیلی بهویژه نفت، گاز و زغالسنگ، باعث ایجاد چالشهای گسترده زیستمحیطی، امنیتی و اقتصادی برای کشورها و بهطور کلی نوع انسان شدهاند. بهعنوان نمونه بسیاری از مشکلات زیستمحیطی، از جمله پدیده گرمایش زمین، آلودگی هوا و تغییرات آبوهوایی که آینده حیات را در روی این کره خاکی با تهدید مواجه کردهاند، تنها بخشی از نتایج استفاده گسترده از نفت و گاز و زغالسنگ هستند. ضمن اینکه بهدلیل ارتباط تنگاتنگ انرژی با زندگی روزمره مردم و جوامع، ارتباط قوی بین سیاست کشورها و بحث انرژی وجود دارد. در واقع اهمیت انرژی در عرصه سیاسی به حدی است که الگویی از روابط کشمکشزا، درگیرانه، همگرایانه و واگرایانه را در عرصه روابط بینالملل شکل داده است. در نتیجه بخشی از تعاملات کشورها در عرصه بینالمللی و بهتعبیر دیگر بخشی از روابط بینالملل تحت تاثیر انرژی، بهویژه نفت و گاز قرار دارد. در عرصه اقتصادی نیز وابستگی به نفت امنیت اقتصادی کشورهای مختلف را با تهدیدات جدی مواجه کرده است؛ بهطوری که با نوسان نرخ نفت، وضعیت بودجه و در نتیجه ثبات اقتصادی کشورهای مختلف با تهدید مواجه میشود. برای اثبات این موضوع کافی است به آمارهای بینالمللی در این زمینه توجه کرد. بهعنوان نمونه ۹۵ درصد تولیدات صنعتی به نفت یا فرآوردههای نفتی وابسته هستند. همچنین نفت ۴۰ درصد انرژی موردنیاز کشور و بیش از ۹۰ درصد سوخت بخش حملونقل کل کشورهای جهان را تامین میکند. بر این اساس هر گونه خلل در تولید و انتقال نفت میتواند تولید، حملونقل و در نهایت کل سیستم اقتصادی جهان را با تهدید مواجه کند. بههر حال در نتیجه همین مسائل و مشکلات، کشورهای مختلف ضرورتگذار از انرژیهای فسیلی را درک کردهاند و تلاش دارند بخشی از انرژی موردنیاز خود را از سایر منابع تامین کنند. براساس گزارش BP کشورهایی چون ژاپن، آلمان، انگلستان، فرانسه و امریکا از جمله کشورهای پیشرو در زمینه سرمایهگذاری و نیز استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر هستند. البته سرمایهگذاری بر انرژیهای تجدیدپذیر تنها مختص کشورهای پیشرفته نیست و کشورهای در حال توسعه نیز در این زمینه فعال شدهاند. از جمله میتوان به ایران اشاره کرد که ضرورت این امر را طی چند سال گذشته درک کرده است. ایران بهعنوان کشوری در حال توسعه در تلاش است که به توسعه پایدار دست یابد و برای رسیدن به این مهم باید سیاستگذاریهای منطقی داشت و ارکان سهگانه توسعه پایدار ( توسعه اجتماعی، توسعه اقتصادی و حفاظت از محیطزیست ) را در الگوی توسعه خود دنبال کند.
در کشور ما تلاشهای ناموفقی در جهت ایجاد مدیریت واحد انرژی صورت پذیرفته که مهمترین دلایل آن را میتوان چنین برشمرد:
۱- ورود وزارتخانههای نفت و نیرو به حوزه تصدیگری، اجرایی و عملیاتی. این موضوع مهم در حالی است که در دنیا سیاستگذاران عرصه انرژی وارد امور اجرایی نمیشوند.
۲- عدم تفاهم سازنده دو وزارتخانه نفت و نیرو با یکدیگر در حوزه سیاستگذاری. در این زمینه باید گفت در حالی که طبق قانون وزارت نیرو مسئول برنامهریزی انرژی در کشور است، وزارت نفت بهدلیل سهم ۹۷ درصدی خود در تامین انرژی کشور مدعی است باید بهعنوان برنامهریز انرژی کشور شناخته شود.
۳- سادهانگاری مقوله مدیریت واحد انرژی در کشور ازسوی مسئولان و عدم دید کلان آنها نسبت به اهمیت ظرفیت صرفهجویی انرژی در تمام مراحل تولید، توزیع و مصرف و زیرساختهای آن که نتیجه آن عدم تشکیل بهموقع این شورا بوده است. ضمنا همین امر سبب شده شورایعالی انرژی از جریان فعالیتی خود متوقف شود یا بهنوعی در آستانه انحلال قرار گیرد.
۴- شفاف نبودن بازیگران عرصه انرژی کشور و تصمیمگیریهای فراسازمانی ازسوی برخی نهادهای سیاستگذار؛ نظیر قوانینی که ازسوی مجلس برای تشدید روند گازرسانی به روستاها مشاهده میشود.
در نتیجه این عوامل میتوان گفت برنامهریزی روی حاملهای انرژی بهصورت بخشی صورت میپذیرد و نهادی واحد برای تصمیمگیری و هماهنگسازی اجرای برنامه در کشور وجود ندارد، این در حالی است که اکنون نگاه بخشی به انرژی در دنیا منسوخ شده و سیاست انرژیرسانی بهجای گازرسانی یا برقرسانی اجرا میشود.
ادامه دارد...