تجلی هنر دیپلماسی در تامین منافع ملی

بهروزصادقی-روزنامه نگار

افزایش شتابان نرخ انواع ارز و سکه در عرصه پرالتهاب اقتصاد، درکنار بی ‌ ثمر بودن وعده ‌ های مکرر دولتمردان برای کنترل و ثبات این بازار، عرصه تجارت و اقتصاد را بحرانی کرده و همگام با آن شرایط دشواری را در معیشت پدید آورده است؛ این در حالی است که رویکرد جدید شریک اقتصادی راهبردی ایران یعنی چین و چرخش سیاست و اقتصاد آن به ‌ سوی کشورهای عربی منطقه و در رأس آنها عربستان، برگزاری جلسات رئیس جمهور «شی» با برخی سران کشورهای عربی خاورمیانه در «ریاض»، امضای خلاف عرف بین ‌ المللی، در کنار قراردادهای اخیر چین و آلمان با «قطر» برای برداشت از مخازن گازی مشترک با ایران، چشم ‌ انداز امیدبخشی را برای آینده نوید نمی ‌ دهد.

ضمن تاکید بر ضرورت عدم لغزش کورکورانه به دامان غرب، این موارد ضمن تبیین درهم ‌ پیچیدگی روابط تنگاتنگ سیاسی و اقتصادی، روشنگر حقانیت هشدارهای مبنی بر دل نبستن و چشم ندوختن به وعده ‌ های حمایتی شرق و غرب، ضرورت در پیش گرفتن سیاست تفاهم سیاسی و اقتصادی با جهان امروز و گریز از سرشاخ شدن با قدرت ‌ های دور و نزدیک و نگذاشتن تمامی تخم ‌ مرغ ‌ های ‌ مان در یک سبد است. سفر رئیس ‌ جمهوری چین به عربستان و پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن به ‌ مثابه چشمه ‌ ای از هنر دیپلماسی در راستای تامین منافع ملی یک کشور، نشان داد کشورها روابط چندجانبه با دیگران را فقط و فقط از منظر منافع ملی خود می ‌ نگرند، نه براساس دوستی ‌ ها و دشمنی ‌ های ناپایدار و زودگذر! شاید به همین سبب بود که چین تاکنون باوجود انعقاد قراردادهای مختلف از اجرای چندین پروژه عمرانی و صنعتی بزرگ در ایران «به بهانه ‌ هایی» پا پس کشیده است. از دیگر سو، نگاهی به تصمیم ‌ گیری ‌ ها و عملکردهای دولتمردان در دهه ‌ های گذشته، حکایت از آن دارد که سیاست خارجی ما در درازای این سال ‌ ها، هرگز نتوانسته گرهی از مشکلات اقتصادی و تجاری کشور بگشاید و برای گذر از مشکلات اقتصادی به ‌ ویژه توسعه و جذب سرمایه ‌ گذاری خارجی، بسترهای مناسب را فراهم کند. از رهگذر همین سیاست ‌ های ناکارآمد و درک نکردن شرایط اقتصاد جهانی بوده که با افزایش دهک ‌ های کم ‌ درآمد، رکود صنایع و تمامی مراکز تولید و اشتغال، کمبود و گرانی رو به تزاید مواد اولیه کالاهای تولیدی و پسامد آن تعطیلی بازارهای کسب وکار، شرایط امروز اقتصاد پیامی جز دل ‌ نگرانی و نمایش بحران ندارد. همه اینها در حالی است که کشورمان نسبت به تمامی کشورهای منطقه از ویژگی ‌ ها و توانمندی ‌ های طبیعی، منابع، انرژی و نیروی انسانی تحصیلکرده بیشتری برخوردار است که می ‌ تواند زمینه ‌ ساز توسعه و بهره ‌ وری طرفین باشد. متاسفانه به ‌ نظر می ‌ رسد شرایط کنونی بیش از گذشته سیاست ‌ ورزان و مسئولان را به روزمرگی کشانده و در حالی که حلقه دوستان در اطراف ‌ مان پراکنده ‌ تر و چنبره دشمنان روز به روز تنگ ‌ تر می ‌ شود، ضمن داشتن بالاترین تورم جهانی، نرخ نامناسب تولید ناخالص ملی، روند رو به تزاید کسری بودجه، افزایش نقدینگی غیرقابل مهار و در خدمت واسطه ‌ گری، مصرف بی ‌ رویه انرژی و منابع ملی، نرخ رشد پایین، بحران ناکارآمدی و.... برخی همچنان رویای قدرتمندی در صحنه ‌ های جهانی در سر می ‌ پرورانند؛ تا آنجا که برخی مدعی ‌ اند: «ما در کنار چین و روسیه یکی از قدرت ‌ های جهانی به ‌ شمار می ‌ رویم»! به واقع آیا چنین است؟! این همان چین است که بعد از دوران «مائو» در پی بازنگری خط ‌ مشی بین ‌ المللی خود و پذیرش نظم حاکم بر جهان؛ یعنی تقدم اقتصاد بر سیاست، دریافت که تعامل سازنده با جهان لازمه توسعه و رشد اقتصادی بر عدالت اجتماعی مقدم است، در حالی که ما به ‌ زعم خود در پی ایجاد و آفرینش نظم نوین جهانی بودیم و هرگز درنیافتیم که عدالت بدون توسعه، همان توزیع عادلانه فقر است. این همان چین است که درافتادن با امریکا را قبل از دستیابی به قدرت اقتصادی جهانی، خلاف توسعه دانست و درصدد برآمد با تکیه بر اقتصاد پایدار داخلی بر جهان تاثیر بگذارد و اکنون در پی دستیابی به مقاصد بلندپروازانه خود است، اما ما ابتدا خواستیم جهان را به میل خود تغییر دهیم و سپس خود را بسازیم. در یک کلام چین برای دستیابی به توسعه، شجاعانه اشتباهات گذشته خود را پذیرفت، اما ما همچنان در گرداب توجیه اشتباهات خود اسیریم. اکنون در وضعی قرار داریم که تداوم بحران ‌ های سیاست خارجی، ناگشوده ماندن گره برجام، فشار تحریم ‌ ها و مشکلات اقتصادی پسامد آن به ‌ ویژه آثار هولناک حذف ارز ترجیحی، سیاست ‌ های نادرست فرهنگی، در کنار مشکل گسست نسلی، به چالش بزرگ سیاست، اقتصاد و معیشت در جامعه دامن زده است. برای برون ‌ رفت از این شرایط باید بپذیریم تنها راه پذیرش اشتباهات پیشین و در پیش گرفتن رویکرد تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متناسب با نیاز روز و هماهنگ با مطالبات جامعه است. همچنان که چین ثابت کرد حفظ منافع ملی بر هر چیز دیگر مقدم است، مسئولان ما نیز باید قدرت اقتصادی را در خدمت سیاست قرار دهند و بپذیرند در جهان سیاست برای حفط منافع ملی، هیچ دوستی پایدار و هیچ دشمنی همیشگی نیست. در عرصه داخلی نیز باید راه گفت ‌ وگو با مردم را در پیش گرفت و خطاها را پذیرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین