«نشر» در گرداب مشکلات دستوپا میزند
یک مقایسه آماری بین انتشار کتاب در سال ۱۴۰۰ و سال ماقبل آن، نشان از افزایش 8 هزار عنوانی کتاب دارد.
ترجمه جای تالیف را گرفت
چهاردهم تیر هر سال، در تقویم ایران بهعنوان روز قلم شناخته میشود؛ روز قشری که بهطور مستقیم با فرهنگ رابطه تنگاتنگ داشته که اقتصاد آنها طی ادوار گذشته فراز و فرودهای متعددی را سپری کرده است، بهویژه در ایران با حذف تدریجی کتاب از سبدهای خرید مردم، چند سالی است که اقتصاد صنعت چاپ و نشر همواره در مسیر فرود و افول قرار گرفته است. فعالان این حوزه معتقدند وجود مشکلات مختلف اعم از کمبود کاغذ، معضلات مربوط به تامین مواد اولیه برای صنعت چاپ و ضعفهای لجستیکی در بحث حمل و نقل، در کنار افت تقاضای بازار مصرف، مهمترین بحرانهای صنعت چاپ و نشر را تشکیل میدهند. به بهانه روز قلم با محمود آموزگار، نایب رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در رابطه با جزئیات مشکلات ناشران، فرصتها و تهدیدهای بازار کتاب بهگفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید.
نگاهی به آمار فروش کتاب در سال ۱۴۰۰
بررسی آمارهای موجود از نشر کتاب در سال ۱۴۰۰ و مقایسه آن با سال ۹۹ نشان میدهد که اگرچه با افزایش 8 درصدی تعداد عناوین در سال گذشته روبهرو بودیم، اما قیمت کتاب نیز ۲۷درصد رشد داشته است. براساس آمارهای رسمی خانهکتاب، در سال ۱۴۰۰، ۱۰۳هزار و ۸۰۵ عنوان کتاب منتشر شده است که از این میان، ۷۵هزار و ۷۰ نسخه تالیف و ۲۸هزار و ۷۳۵ عنوان ترجمه بوده است. این رقم در مقایسه با بازه زمانی مشابه یعنی سال ۱۳۹۹ حدود 8 درصد رشد داشته است. میانگین نرخ کتاب در سال ۱۴۰۰، نیز ۵۷هزار و ۷۰۰ تومان بوده است که در مقایسه با سال قبل آن ۲۷درصد رشد را نشان میدهد.
مقایسه بین تعداد کتابهای چاپ اول و تجدیدچاپی در سال گذشته و سال ماقبل آن نشان میدهد که افزایش تعداد عناوین در سال ۱۴۰۰، بیشتر متوجه کتابهای چاپ اول بوده است و تجدیدچاپیها در همان حدود ۳۸هزار عنوان باقی ماندهاند. یکی از مهمترین دلایل این امر را میتوان به کمبود کاغذ در امسال برای ناشران مرتبط دانست؛ ناشران باتوجه به نرخ کاغذ در بازار آزاد و نبود کاغذ یارانهای ترجیح دادند، بیشتر به انتشار چاپ اولها بپردازند و از شمار تجدیدچاپیها کاستهاند.
در ابتدا وضعیت فعلی صنعت نشر را چطور ارزیابی میکنید؟ در چند سال گذشته چه مواردی بر اقتصاد صنعت نشر بهطور مستقیم تاثیرگذار بودند؟
در چند سال اخیر، مبلغ ریالی پشت جلد کتابها تحتتاثیر تورم حاکم بر جامعه و دیگر مسائل، افزایش داشته است، اما این افزایش بها، نشاندهنده وضعیت بازار کتاب و صنعت نشر نیست، بلکه تعداد جلدهای بهفروش رفته ملاک تشریح شرایط اقتصادی است. اگر روند فروش کتاب نزولی باشد و حتی اگر نرخ آن افزایش یابد، روند اقتصاد صنعت چاپ، رو به پسرفت است. بهنظر من در سالهای اخیر رشد فروش کتاب نداشتیم و روند رو به رشدی برای صنعت چاپ وجود نداشته است. مسائل مختلفی را میتوان از جمله موارد آسیبرسان به صنعت چاپ عنوان کرد. در گام نخست، تشدید تحریمها علیه ایران فعالیت نشر را موردهدف قرار داد. پس از آن شیوع ویروس کرونا و تعطیلیهای پیدرپی، مشاغل مربوط به نشر را دچار چالش کرد. قرنطینههای طولانی سبب شد تا نقایص مهمی در فروش کتاب و عملکرد کتابفروشیها شکل گیرد، همچنین از سویی دیگر بهمدت 2 سال نمایشگاه بینالمللی کتاب برگزار نشد و همین موضوع تاثیر مهمی بر درآمد فعالان حوزه نشر داشت. همواره نمایشگاه بینالمللی کتاب بهعنوان فرصت مناسبی برای فروش کتاب و افزایش نقدینگی ناشران بهشمار میرود، اما در این مدت بهدلیل شیوع ویروس کرونا، این راه درآمد صنعت نشر نیز از بین رفت.
برپایی نمایشگاه کتاب مجازی تا چه حد توانست یاریرسان ناشران باشد؟
هرچند در این مدت ناشران تلاش کردند تا با برپایی نمایشگاه کتاب مجازی، جای خالی نمایشگاه حضوری را پر کنند. نمایشگاه کتاب مجازی باوجود تمام ایراداتی که به آن وارد شد، در مجموع بهنظر من توانست تا حدودی جای خالی نمایشگاه فیزیکی را پر کرده و دارای جنبههای مثبت متعددی باشد. نخست آنکه امکان ارسال کتاب به تمام افراد در نقاط مختلف کشور فراهم بود و از طریق سایت یا سامانه افراد میتوانستند ثبت سفارشات خود را انجام دهند که این بهنوبه خود اقدامی مثبت و رو به جلو بود، اما تنها مسئله صنعت نشر به برپایی نمایشگاه حضوری و مجازی محدود نشده و سایر فشارها، بیشتر آینده فعالیتهای این بخش را تهدید میکنند، از اینرو بهطورکلی نمیتوان شرایط اقتصادی صنعت نشر را مناسب توصیف کرد و امروز نسبت به ادوار گذشته، وضعیت تیرهتری را برای این حوزه شاهد هستیم.
یکی از مسائلی که فروش کتاب را کاهش داده، افزایش قیمت آن است. در سالهای گذشته به ناشران، کاغذ یارانهای اعطا میشد. با تغییر برخی سازکارها، هرچند هنوز به عدهای از ناشران کاغد یارانهای تعلق میگیرد، اما قیمت نهایی کتاب متاثر از نرخ کاغذ، به اندازهای بالا رفته که در نهایت، خریداران افزایش نرخ کتاب را بهناچار پذیرفتند. کتاب محصولی است که بهراحتی از سبد خرید مردم حذف میشود. افراد یا خرید کتاب را محدود میکنند یا از طریق روشهایی مانند امانت، کتاب موردنیاز خود را تهیه میکنند. علاوه بر آن بخش دیگری از جامعه که کتابخوان نیست نیز دغدغه خرید کتاب ندارد و مصرفکننده این کالا نیست. از اینرو در کل فروش کتاب بسیار کاهش یافته و این علائم نشان میدهد صنعت نشر روندی روبهجلو ندارد.
در میان صحبتهای خود به تاثیر تحریمها بر صنعت چاپ اشاره کردید. تحریمها چه تاثیری بر این حوزه داشتهاند؟
صنعت نشر در ایران برای ادامه حیات خود به واردات نیاز دارد. باید تاکید کرد تنها کاغذ بر قیمت نهایی کتاب تاثیر نداشته و مولفههای دیگری نیز تاثیرگذار هستند. زینک، جوهر و بهطورکلی مجموعهای از نیازمندیهای صنعت چاپ وارداتی بوده و بدیهی است تحریم بر قیمت و شرایط واردات این ملزومات تاثیرگذار است. تحریمها نرخ تمامشده واردات موارد مذکور را افزایش داده و با تامین آنها با سختی بیشتری همراه شده است. در ادامه نیز این هزینهها بر ارزش نهایی کتاب اثر مستقیم دارد. باید توجه داشت صنعت نشر یک اقتصاد دارد و جدا از باقی بخشهای اقتصادی کشور نیست. تحریمها فعالیتهای اقتصادی تمامی بخشهای اقتصادی را مختل کرده و صنعت نشر نیز از این آسیب بیبهره نماند.
تاثیر کتابهای صوتی و دیجیتال بر نشر چاپی را چطور ارزیابی میکنید؟
در ابتدا کتابهای دیجیتال بهدلیل بهای کمتر و سهولت بیشتر برای استفاده افراد، موردتوجه مخاطبان کتاب قرار گرفت، اما پس از مدتی با شکلگیری کتابهای صوتی و پادکستها، بخش عظیمی از تقاضای جامعه کتابخوان بهسمت این محصولات ترغیب شده است؛ دلیل اصلی آن هم سهولت در استفاده و بهرهگیری از آنها است. افراد کتابهای صوتی را در همه حال میتوانند گوش کنند و محدودیتهای کتاب دیجیتال یا کتاب چاپی را برای استفاده ندارند. همین مزیت مهم سبب شد تا با اقبال افراد زیادی بهسمت کتابهای صوتی و پادکستها روبهرو شویم. گوش کردن متعارفتر از خواندن است. همچنین برای برخی افراد مطالعه کتابهای الکترونیکی با ابزاری مانند تلفنهمراه یا لپتاپ همیشه میسر نبوده و از اینرو کتابهای صوتی کار را برای افراد راحتتر کردهاند،بنابراین کتابهای صوتی در مدت زمانی کوتاه توانستند بین جامعه کتابخوان جا باز کنند. بدیهی است با افزایش رغبت برای تهیه کتاب صوتی، اقتصاد کتاب چاپی بیش از پیش بهخطر افتاده و با کمبود مخاطب بیشتر مواجه شده است.
در چند ماه گذشته سازمان امور مالیاتی کشور در پاسخ به ادعای برخی ناشران درباره رعایت نشدن قانون معافیت مالیاتی آنان اعلام کرد که ناشران با شفافسازی اطلاعات میتوانند مشمول مالیات به نرخ صفر شوند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
باید در ابتدا عنوان کرد، در چند مدت گذشته برداشتهای متعددی از یک قانون واحد در رابطه با مالیات صنعت نشر عنوان شده است. بهطورکلی فروش کتاب معاف از مالیات بوده و این یک بند قانونی است. بهطور معمول، فعالان صنعت نشر، از نظر درآمدی به 3 گروه تقسیمبندی میشوند. ناشران هر گروه متناسب با شرایط خود، موظف به انجام تکالیفی هستند؛ بهعنوان مثال، گروه نخست که بالاترین درآمدها را دارند، باید دفتر قانونی داشته باشند، گزارش فصلی را هر 3 ماه یکبار و همچنین اظهارنامه خود را به سازمان امور مالیاتی تحویل دهند. باقی گروهها نیز بههمینترتیب تکالیفی دارند، اما این معنای مالیاتستانی از آنها نیست و سازمان امور مالیاتی نمیتواند برخلاف قانون عمل کند، از اینرو تاکید بر ارائه اظهارنامه مالیاتی، برای انجام تکالیف ناشران است و نه تعیین مالیات برای فروش کتاب.
غیر از تحریم و تورم عمومی جامعه، دیگر مشکلات و چالشهای مهم امروزه صنعت نشر کدامند؟
مشکلاتی که امروز صنعت نشر با آن دستوپنجه نرم میکند، بسیار زیاد است. تا زمانی که این چالشها برطرف نشود، فعالان صنعت چاپ و نشر آسیب دیده و اقتصاد این بخش بهطبع از رشد طبیعی و منطقی خود بازمیماند. نخستین مشکلی که برای فعالان این بخش وجود دارد، نبود توازن میان ناشران و مراکز فروش کتاب است. تعداد ناشرانی که در حال حاضر پروانه نشر داشته و در سال حداقل یک کتاب چاپ میکنند، از تعداد کتابفروشیها و مراکز توزیع بیشتر است، اما این موضوع در سایر کالاها صدق نکرده و در تمامی محصولات تعداد فروشگاهها و واحدهای عرضه و فروش بسیار بیشتر از تعداد تولیدکنندگان است. از سویی دیگر نبود سیستم مناسب توزیع که کارآیی بالایی در بحث عرضه کتاب و محصولات چاپی داشته باشد، از دیگر چالشهای صنعت نشر است. بهدلیل نبود بسترهای مناسب حملونقل یا کتاب به تمام نقاط کشور امکان ارسال شدن ندارد یا از نظر اقتصادی ارسال آنها، مقرون بهصرفه نیست، همین موضوع سبب میشود تا در بسیاری از نقاط کشور، مسئله کمبود کتاب مناسب مطرح و این موارد در کنار هم سبب شده تا فروش کتاب بسیار محدود شود. میتوان گفت اقدام دولت برای برپایی هرساله نمایشگاه کتاب بههدف افزایش فروش صنعت چاپ و نشر است. همانطور که عنوان شد، نمایشگاه کتاب فرصتی است تا ناشران درآمدها و همچنین نقدینگیهای خود را افزایش دهند. از سویی دیگر در این نمایشگاه کتابهای سفارشدادهشده میتوانند به نقاط مختلفی از کشور ارسال شوند.
مشکل دیگر موجود برای صنعت نشر، وجود فاصله مرکز تا پیرامون است. در توضیح این موضوع باید گفت فعالیت انتشاراتی در پایتخت، 3برابر سایر شهرهای ایران است. این موضوع را نمیتوان بهنفع توسعه صنعت چاپ و نشر و بهبود فضای اقتصادی آنها تلقی کرد.
در پایان، بهنظر شما آینده پیشروی صنعت نشر چگونه است؟ چه راهکارهایی را برای بهبود شرایط فعلی پیشنهاد میکنید؟
برای پیشبینی آینده صنعت نشر، باید ابتدا پس از روشن شدن تمام مشکلات، بهرفع آنها پرداخت. بهعنوان مثال، وجود تفاوت میان سیاستهای ممیزی کتب تالیفی و ترجمه سبب شده تا ناشران و حتی نویسندگان رغبت بیشتری برای چاپ ترجمه داشته باشند. این خود یک معضلی است که باید به آن رسیدگی شود. از سویی دیگر، توجه به بازار جهانی در عرصه کتاب بسیار اهمیت دارد. باید در نظر داشت، یکی از نشانههای ماندگاری صنعت نشر، راه پیدا کردن به بازارهای جهانی برای عرضه تمام محصولات و کتابهای فرهنگ یک ملت به سایر کشورها است. این کار حاصل نمیشود مگر با انتقال حق نشر از ناشر داخلی به ناشر خارجی. این انتقال، درآمدی قابلتوجه برای ناشران داشته و میتواند به اوضاع اقتصادی صنعت چاپ و نشر ایران سر و سامان دهد. در ادامه نیز باید تاکید کرد بیتوجهی به قانون حق کپیرایت و قانون حمایت از مولفان و مصنفان، از دیگر مسائلی است که صنعت نشر را آزار میدهد. بدیهی است تا چالشها و دستاندازهای فعالیت صنعت چاپ و نشر رفع نشود، نمیتوان آینده روشنی را برای این حوزه و آینده اقتصادی فعالان آن متصور بود.
سخن پایانی
یکی از مشکلاتی که محتوای صنعت نشر را موردهدف قرار داده، نزدیک شدن فاصله تالیف و ترجمه کتاب در ایران است. مشکلات صنعت نشر تنها اقتصاد و رکود بازار نبوده و بهنظر فعالان این صنعت، رشد روزافزون کتابهای ترجمهای و تغییر ذائقه مخاطب به کارهای ترجمه، زنگ خطر مهمی را برای مدافعان فرهنگ و ادبیات ایرانی بهصدا درآورده است. باوجود این انتقادات، بهنظر نمیرسد که مسئولان مربوطه، برنامهریزی مشخصی برای رفع فاصله بین تالیف و ترجمه داشته باشند.