چالشهای حکمرانی آب در ایران
میزان بارندگی تجمعی در کشور از آغاز سال آبی جاری تا پایان دی، نسبت به مدت مشابه سال گذشته با کاهشی ۴۵درصدی مواجه شده است. بررسیهای انجامشده در طول ۵۷ سال نشان میدهد که کشور امسال در رتبه ۵۳ بارش قرار دارد، به این معنا که تنها ۴ سال از ۵۷ سال گذشته، وضعیت بارش بدتری نسبت به امسال داشتهایم. در حالی که آبان و آذر امسال با مشکلاتی در تامین برق و گاز همراه بود، اخبار مربوط به ناترازی منابع آبی نگرانیهایی را در این زمینه ایجاد کرده، باوجود اینکه اقلیم ایران بهطورطبیعی خشک و کمآب است و ناترازی منابع آبی یک چالش مزمن بهشمار میرود، دورههای چندساله خشکسالی، تنش آبی را در کشور تشدید کرده است. بهرغم بارشهای اخیر در برخی مناطق، آمار بارشها و ذخایر آب پشت سدها، نشاندهنده روزهای دشواری برای تامین منابع آبی است. بنابراین بهنظر میرسد، صرفهجویی و مدیریت مصرف، علاوه بر برق و گاز، برای آب نیز ضروری باشد.
کاهش چشمگیر میزان بارندگی در کشور
بررسی وضعیت بارشها در طی ۵۷ سال اخیر نشان میدهد که کشور در امسال در رتبه ۵۳ قرار دارد، به این معنا که تنها ۴ سال از ۵۷ سال گذشته، شرایط بارشی بدتری نسبت به امسال تجربه شده است. از آغاز سال آبی، یعنی از ابتدای مهر تا پایان دی، حجم آب ورودی به سدهای کشور حدود ۵۸.۵ میلیارد مترمکعب بوده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۵ درصد کاهش یافته است. همچنین، این مقدار در مقایسه با میانگین ۵ ساله، ۲۹درصد کاهش را نشان میدهد. در نتیجه، حجم آب موجود در مخازن سدها با ۴۴ درصد پرشدگی به ۲۲.۵۱ میلیارد مترمکعب رسیده که نسبت به سال گذشته ۹ درصد افزایش و نسبت به دوره ۵ ساله یک درصد کاهش دارد.
طبق این گزارش، وضعیت سدهای برخی استانها به مرحلهای بحرانی رسیده است. تا تاریخ ۲۸ دی، مجموع 5 سد تهران شامل طالقان، امیرکبیر، ماملو، لار و لتیان تنها ۱۷درصد پر شدهاند که این میزان نسبت به میانگین 5 سال گذشته، ۲۱ درصد کاهش را نشان میدهد. محسن اردکانی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران، اعلام کرده که این استان با کاهش ۵هزار و۶۰۰ لیتر در ثانیه از منابع تامین آب خود روبهرو است و در حال حاضر ذخایر آبی بهشدت محدود شدهاند.
در سال گذشته، بیش از ۱.۵میلیارد مترمکعب آب شرب برای تامین نیازهای استان تهران مصرف شد و باوجود شرایط بحرانی، تلاشها برای کاهش ناترازی بین منابع و مصارف همچنان ادامه دارد. اردکانی همچنین به افزایش ۳۸درصدی تعداد مشترکان متقاضی انشعاب آب در ۱۰ سال گذشته و فشار بیشتر بر منابع آبی اشاره کرد و گفت: برای جبران این ناترازی، اقدامهای متعددی از جمله بهبود تصفیهخانهها، حفر چاههای جدید و بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی انجام شده است. با این حال، هنوز بخش قابلتوجهی از تامین آب استان از دست رفته و وضعیت کنونی، نیازمند مدیریت هوشمندانه مصرف است.
پیشبینی میشود که جمعیت ایران در سال ۱۴۲۰ به ۱۰۶میلیون نفر برسد و در نتیجه، سرانه آب تجدیدپذیر کشور به حدود ۹۷۶ مترمکعب در سال کاهش یابد. این کاهش، براساس شاخص فالکن مارک، نشاندهنده انتقال کشور از وضعیت کنونی (تنش آبی) به بحران آبی در سال ۱۴۲۰ خواهد بود. در حال حاضر، حدود ۸۸.۹ درصد از آب تجدیدپذیر کشور مصرف میشود که این میزان بیش از 2برابر استاندارد کمیسیون پایدار سازمان ملل است. سرانه آب تجدیدپذیر کشور در حال حاضر هزار و 271 مترمکعب و سرانه آب تجدیدپذیر در حوضه آبریز فلات مرکزی و شرقی ۴۷۳ مترمکعب است. در طول 4 دهه گذشته، سرانه آب تجدیدپذیر کشور به یکسوم کاهش یافته است.
رقابت غیرمنطقی، تشدید ناترازی
ناصر خلقی، کارشناس حوزه آب به بررسی بحران آب در ایران پرداخت و به صمت گفت: ایران بهعنوان یک فلات بزرگ، دارای اقلیمهای متنوعی از جمله مرطوب، خشک، گرم و سردسیری است. اما بهطورکلی، بخش مرکزی کویر ایران که بزرگترین منطقه آبریز این فلات محسوب میشود، از آبوهوای خشک و نیمهخشک برخوردار است. این مناطق همواره با چالشهایی مانند نوسانات آبوهوایی و خشکسالیها مواجه بودهاند و مردم در طول تاریخ با ارائه راهکارهایی به این چالشها پاسخ دادهاند. از حدود ۶۰ سال پیش، بهویژه پس از نیمه دوم انقلاب و بهدلیل حفر گسترده چاههای آب، سطح منابع آبی کشور کاهش یافته که ناشی از حفاریهای غیرمناسب بوده است.
وی افزود: بعد از انقلاب، باتوجه به سیاستهای حمایتی از کشاورزان و تلاش برای دستیابی به خودکفایی در تولید گندم، روند صدور مجوز برای حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق تسریع شد. کشاورزان با استفاده از این مجوزها به حفاری پرداختند که در نهایت به رقابتی غیرمنطقی برای افزایش تولید گندم از هر هکتار منجر شد. این رقابت باعث شد تا منابع آب زیرزمینی محدود کشور تحت فشار شدیدی قرار گیرد.
در مدیریت منابع آب کشور ناموفق بودهایم
این پژوهشگرخاظر نشان کرد: متاسفانه، از میان این ۶۰۰ دشت، بیش از ۴۰۰ دشت از تعادل خارج شدهاند که این بهمعنای سالم بودن دشتهای باقیمانده نیست. حتی دشتهایی که بهنظر متعادل میرسند، نشاندهنده مدیریت صحیح منابع آب نیستند. این دشتها بهدلیل نزدیکی سطح آب زیرزمینی به سطح زمین و عمق کم سنگ کف، آبخوانهای اشباعی ندارند. این وضعیت به ویژگیهای طبیعی خاص آنها برمیگردد و نشان میدهد که در مدیریت کلان منابع آب کشور بسیار ناموفق بودهایم.
وی بااشاره به ناکارآمدی مدیریت کلان منابع آبی کشور در طول دههها، توضیح داد: حفر چاههای مجاز و غیرمجاز به تراز آب زیرزمینی و منابع آبی آسیب جدی رسانده است. احیای این منابع نهتنها امکانپذیر نیست، بلکه نجات آبخوانها را نیز در پی نخواهد داشت. باید سرعت تخریب منابع آب سطحی و زیرزمینی را کاهش دهیم، زیرا بازگشت به سطح منابع آبی زیرزمینی 4 دهه گذشته غیرممکن است.
مشکلات اصلی در مدیریت آب کشور
این کارشناس آب در پاسخ به این سوال که آیا وضعیت ناترازی آب میتواند به بحرانهایی مشابه برق و گاز تبدیل شود، این موضوع را حتمی دانست و تاکید کرد: یکی از مشکلات اصلی در مدیریت آب کشور، این است که حکمرانی آب به یک شعار خاص متعهد است و ناترازی آب بهصورت علنی مطرح نمیشود.
براساس مدلهای تغییرات اقلیمی، ایران با خطرات جدی روبهرو است و پیشبینی میشود که در ۱۵سال آینده، متوسط دمای کشور حدود 2 تا ۴ درجه افزایش یابد. این افزایش دما براساس مدلهای تغییرات اقلیمی، یک فاجعه بزرگ بهشمار میآید و با گسترش این موضوع به سراسر ایران، ابعاد فاجعهای که در پیش است، بهتر درک میشود.
این کارشناس همچنین بر لزوم آگاهی مردم، چه در مناطق روستایی و چه در شهرها، از مشکل ناترازی آب تکیه کرد و به صمت گفت: ممکن است یک شهروند تهرانی شیر آب را باز کند و آب در جریان باشد، اما از خطرات موجود بیخبر باشد. او نمیداند که این منابع محدود هستند و برای جبران کمبود آب در سدها، به حفر چاه روی آورده میشود.
به منابع آبهای زیرزمینی وابستگی شدید داریم
این پژوهشگر تاکید کرد: بحران آب در ایران نه برق است و نه گاز، بلکه کمبود آب و کاهش منابع آبی است. آنچه برای منابع آبهای زیرزمینی اهمیت ویژهای دارد، بارش برف است. هرچند باران نیز مهم است و برای کشاورزی دیم ارزشمند است، اما اکنون در چنین چرخهای قرار نداریم و وابستگی شدیدی به منابع آبهای زیرزمینی داریم.
راههای جلوگیری از بحران آب
این کارشناس آب تاکید کرد؛ یکی از راههای جلوگیری از بحران آب، مشارکت فعال مردم از سطح جامعه است. برای صرفهجویی در مصرف آب کشاورزی، باید همکاری مردم جلب شود. هرچند صرفهجویی در آب شرب مناطق شهری نیز مهم است، اما مصرف اصلی آب در بخش کشاورزی است و صرفهجویی در این بخش اهمیت بیشتری دارد. صرفهجویی در مصرف آب کشاورزی نباید معیشت کشاورزان را بهخطر بیندازد و برای این منظور باید مشاغل جایگزین ایجاد شود.
برای ایجاد مشاغل جایگزین و راهاندازی گلخانههای متنوع و همچنین افزایش بهرهوری، به سرمایهگذاری و فرهنگسازی نیاز داریم. علاوه بر این، حکمرانی آب باید بهصورت مشارکتی از پایین به بالا انجام گیرد، امری که متاسفانه هنوز در کشور ما بهطورکامل محقق نشده است.
بهگفته او، ایالاتمتحده با مصرف آبی کمتر از ۲.۵ برابر ایران، حدود ۱۳۵ میلیارد دلار صادرات کشاورزی دارد، در حالی که ایران با همان میزان مصرف آب، تنها حدود ۴ تا ۵ میلیارد دلار صادرات کشاورزی بهدست میآورد که نشاندهنده اسراف در مصرف آب است. باید هرچه سریعتر جلوی این روند را بگیریم، زیرا این وضعیت با سرمایهگذاریهای کلان قابل اصلاح نیست و به مدیریت کلان و دقیق در حوزه آب نیاز دارد.
این پژوهشگر آب در پایان یادآور شد: کارشناسان برق و گاز بر این باورند که با استفاده از فناوری و سرمایهگذاری میتوان ناترازی را کنترل کرد و این درست است. اما درباره منابع آب، بهعنوان یکی از ارکان حیاتی محیط زیست، تنها پول کافی نیست. مدیریت کلان منابع آب و همکاری ذینفعان باید بهصورت یک تفکر سیستمی پیش برود، زیرا دلارهای نفتی نمیتوانند راهحلی برای رسیدن به تعادل و جلوگیری از ناترازی آب باشند.
سخن پایانی
ما باید چند اقدام را بهطورهمزمان انجام دهیم. نخست، در زمینه کاهش هدررفت آب، کاهش آب غیرمجاز و کاهش آب بدون درآمد باید فعالیت کنیم. دوم، تغییر فرهنگ مصرف آب ضروری است. طبق اعلام وزارت نیرو، میانگین مصرف آب در تهران برای هر شهروند ۱۳۰ لیتر است، در حالی که مصرف واقعی بیش از ۲۰۰ لیتر میباشد. وزارت نیرو جریمههایی برای این موضوع در نظر گرفته است و هزینه آب را بهصورت تصاعدی و پلکانی دریافت میکند، اما این راهکار کافی نیست. سوال این است که آیا این درآمدها هزینه خسارتهایی که به اکوسیستم این حوضه آبی وارد میشود را جبران میکند؟ بنابراین نباید به این موضوع صرفا از منظر درآمدی نگاه کنیم.
در حال حاضر، تنها یک راهکار برای مقابله با این مشکل داریم و آن کاهش هدررفت آب در تهران است که نیاز به سرمایهگذاری حدود ۸۰ همتی دارد. واضح است که دولت منابع مالی کافی ندارد، زیرا با ناترازی مالی شدید مواجهیم و بودجه عمرانی تقریبا در حال حذف است و تنها پروژههای تعدیلی را پوشش میدهد. در این شرایط، تنها گزینه موجود، تسهیل سرمایهگذاری توسط بخش خصوصی است.