حل FATF در اخبار یا دیپلماسی؟
این واقعیت که هر اقدام اقتصادی و سیاسی بینالمللی در کشور مخالفان و موافقانی دارد و هرکدام هم رسانه خودش را دارد، بر کسی پوشیده نیست. بهنظر انحراف از رسالت اصلی رسانه هم نیست.
نمونهاش مسئله FATF (گروه اقدام ویژه مالی) که بهاعتقاد برخی صاحبنظران از فرط تکرار تبدیل به پروندهای شده که تنها مشتریاش، رسانهها هستند. اما عدهای هم که هنوز امیدی به گشایش در پرونده FATF دارند، معتقدند باید پرونده خروج ایران از لیست سیاه FATF را حداقل در فضای رسانهای زنده و باز نگه داشت. حالا چند سالی است که اقتصاد کشور به لغت FATF گره خورده است و در هر دولتی هم یا پیگیری یا مختومه اعلام شده است. اما FATF واقعیتی اقتصادی است که حل شدن آن بسیاری از مصائب اقتصادی کشور، از سودجویی کاسبان تحریم گرفته تا سفره مردم را تحتتاثیر قرار میدهد. شاید از همینرو است که هرازگاه خبری از سوی سیاستگذار اقتصادی یا رئیس دولت چهاردهم یا سخنگوی دولت، بازار رسانهای FATF را گرم نگه میدارد. اما نگاه خوشبینانه به دولت چهاردهم معتقد است، تیم اقتصادی کنونی خارج از زمین اخبار و در زمین چانهزنی با مخالفان داخلی و در حال بررسی ابعاد مختلف FATF (گروه اقدام ویژه مالی) است.
چندی پیش دولت در نامهای خطاب به مجلس درخواست کرد، بین شورایعالی امنیت ملی و نهادهای اقتصادی بر سر حل مسئله FATF وفاقی رخ دهد. در آن نامه عادیسازی پرونده FATF و یکسری اقداماتی که قرار است انجام شود، مطرح شد که با آنچه در رسانهها گفته میشود، متفاوت است. سوالی که مطرح میشود این است که باتوجه به شرایط کنونی منطقه، تحرکات نظامی و انتخابات امریکا فرجام FATF چه خواهد بود؟ آیا اسنادی مانند FATF که از نظر برخی تصمیمسازان اقتصادی حتی در صورت حلوفصل هم مشکلی از نظام پولی و بانکی ما حل نخواهد کرد، در دولتی تعیینتکلیف خواهد شد؟ اگرچه FATF (کارگروه ویژه اقدام مالی) در ذات خود مسئلهای مربوط به بخش اقتصادی است، اما حل مسئله FATF ریشه در دیپلماسی سیاسی دارد و مسئلهای نیست که تمام و کمال در دست سیاستگذار اقتصادی باشد. برخی کارشناسان از تعابیر رایج در فوتبال استفاده میکنند و معتقدند FATF یک فدراسیون جهانی است که اینبار در زمین اقتصاد نقش بازی میکند و برای بازی و نتیجه خوب اقتصادی باید بهطورحتم در فدراسیون جهانی اقتصادی یا FATF هم عضویت داشت. در غیر این صورت، مشکلات اقتصادی حلوفصل نخواهد شد. صمت در همینباره با قدرتالله اماموردی، کارشناس اقتصادی گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
FATF و رفع مسائل آن در شرایط کنونی منطقه و کشور را تا چه حد از ضرورتهای اقتصادی کشور میدانید؟ این سوال را باتوجه بهگفته برخی تصمیمسازان اقتصادی مبنی بر بیتاثیر بودن FATF در حل مسائل نظام پولی و بانکی، میپرسم.
ورود به FATF از الزامات رفع و گشایش مشکلات اقتصادی است و در این شکی وجود ندارد. مانند ورزش فوتبال که یک فدراسیون جهانی دارد. اگر در زمین اقتصاد هم بخواهیم در مقیاس جهانی اقدام کنیم، باید در فدراسیون جهانی اقتصادی عضو باشیم تا بتوانیم بازی و نتیجه خوب اقتصادی هم داشته باشیم. اگر بخواهیم در تیم اقتصادی جهانی بازی کنیم.
در حوزه بانکداری بینالمللی و ائتلافهای مالی جهانی هم همینطور است، اگر عضو فدراسیون جهانی نباشیم، نمیتوانیم بدون رعایت قواعد جهانی در عرصه اقتصاد جهانی بازیساز باشیم. اما با در نظر گرفتن اینکه در صورت ورود به FATF تمامی مشکلات هم حل نخواهد شد، باید پذیرفت جزو الزامات اقتصادی ما است. معتقدم تمام مشکلات ما را هم حل نخواهد کرد. FATF یکی از الزامات و پیشنیازهای رفع ابهامات اقتصاد ما است که دیپلماسی سیاسی و اقتصادی ما در عرصه جهانی را میطلبد. تا این مسئله حل نشود، هیچ موفقیتی در حوزه اقتصاد در داخل کشور رخ نخواهد داد.
اما اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد و باتوجه به مشکلات منطقه، طبیعی است در چنین شرایطی اگر دولت بخواهد به مسئله FATF ورود پیدا کند با محدودیتهای بسیاری مواجه میشود. حتی اگر از سوی دولت ما هم تمایلی برای گشودن مجدد پرونده FATF وجود داشته باشد، طرفهای خارجی ممکن است در حال حاضر تمایلی به این کار نداشته باشند. باتوجه به وعدههای مسعود پزشکیان در هنگام انتخابات که بهطورصریح هم درباره رفع مشکلات FATF و برجام بود، در همین راستا هم همتی آمده و این مسئله را مطرح کرده است. اما فکر نمیکنم خود آنها هم امیدی به این داشته باشند که با اوضاع حاکم بر شورای امنیت و تشخیص مصلحت و تفکراتی که در آن تیم وجود دارد، نتیجه مثبتی در رابطه با کارگروه ویژه اقدام مالی حاصل شود.
با این فرضیه موافق هستید که FATF بیشتر در جریانهای خبری و رسانهای در حال پیگیری است تا در زمین دیپلماسی؟
بله. اینطور بهنظر میرسد. البته نمیتوان گفت یک جریان رسانهای مستقل در حال انجام این کار است، بلکه یک جریان رسانهای وابسته به دولت دنبال زنده نگه داشتن این پرونده است، با این امید که شاید یک درصد احتمال میدهند بهنتیجه برسد. شاید یکسری افراد سیاسیکاری کرده و فکر میکنند حمایت رسانهای از این مسئله اقتصادی نتیجه مثبتی دارد. بهنظر هم باید همین کار را کرد. به هر حال صاحبان این رسانهها به این باور رسیدهاند که فراموش کردن بیماری، منجر به بهبودی بیمار نمیشود و باید روزی به درمان این بیماری مزمن و بلندمدت پرداخت.
اگر با دید مثبت بخواهیم به کارزار زنده نگه داشتن FATF در کانالهای رسانهای نگاه کنیم، بله درست است. اما از طرفی آن عده از افراد که حل شدن این مسئله را محال فرض میکنند، از نظر من همان کاسبان تحریم هستند که منافع و سودشان در حل نشدن این مشکل است. زمانی که شرایطی در اقتصاد کشور ثابت و پایدار میشود، یعنی گروهی در تلاش برای ثابت نگه داشتن این وضعیت هستند، چراکه منافع آن گروهان ذینفع از محل همین محدودیتها تامین میشود. اگر عدهای در رسانههای خود مخالفتشان را اعلام میکنند، بهطورقطع منافعی در میان است، در غیر این صورت با گشایشهایی از جنس FATF مخالفت نمیکنند. اینها دلایل و بهانههایی را مطرح میکنند که اذهان عمومی را قانع کنند.
نقطه مهم این است که این افراد دغدغه منافع خودشان را دارند و باقی بهانه است. تا زمانی که مشکل ما در حوزه FATF در جریان اخبار باقی بماند و از مسیر دیپلماسی حل نشود و در باشگاه اقتصادی جهانی نتوانیم عضو شویم، بهطورقطع در انتظار یک بازی یا نتیجه خوب اقتصادی هم نباید باشیم.
آیا هدف تیم اقتصادی از چانهزنی بر سر حل مسئله FATF آزادسازی پولهای بلوکه در کشورهای دیگر است؟ باتوجه به حساسیت ایجادشده بهموازات تنش میان ایران و اسرائیل چنین دستاوردی میسر است؟
در دنیای سیاست هیچچیز تصادفی نیست. شاید یکی از مسائلی که دولت چهاردهم بهدنبال پیگیری پرونده FATF است، همین مسئله آزادسازی پولهای بلوکهشده باشد. سوالی که نمیتوان به آن پاسخ داد، این است که آیا این پولها پس از آزادسازی وارد صندوق ذخیره ارزی خواهد شد یا خیر. در دولت قبل چندینبار آزادسازی این پولها مطرح شد که در نهایت گفتند پولها را گرفتهایم. تا زمانی که مسیر دیپلماسی سیاسی و اقتصادی با کشورهای دیگر را هموار نکنیم که FATF هم جزئی از آن است، بسیاری از مشکلات حل نخواهد شد.