کریدورهای جدید و کاهش بحران امنیت غذایی
در بحبوحه افزایش تنشها در خاورمیانه و افزایش رقابت استراتژیک امریکا و چین و تحریمهای دریایی، چین به طور فعال در زیرساختها سرمایهگذاری کرده تا از فشار بر روی نقاط راهبردی و حساس خود بکاهد.
امنیت غذایی جهانی به طور فزایندهای به جابهجایی مواد غذایی از مناطق اصلی سبد نان به مناطقی که با کمبود مواد غذایی رو به رو هستند، وابسته است. غلظت ذرت، گندم، برنج و سویا، کالاهای اصلی و محمولههای وارداتی کشاورزی چین، در چند کشور بر اهمیت این نقاط گلوگاهی غذایی تأکید دارد.
سویا بزرگترین منبع خوراک پروتئین حیوانی در جهان است و ۶۵ درصد از عرضه جهانی را تشکیل میدهد. اما تنها سه کشور ایالات متحده، برزیل و آرژانتین ۸۰ درصد از صادرات جهانی سویا را تأمین میکنند؛ علاوه بر غذا، سالانه بیش از ۱۸۰ میلیون تن کود برای تولید غلات برای جمعیت در حال گسترش جهان مورد نیاز است.
افزایش تولید نهادههای کشاورزی و فشار بر چند نقطه بحرانی
با ادامه رشد تجارت بینالمللی در این نهادههای حیاتی کشاورزی، فشار بر چند نقطه بحرانی در حال افزایش است. کانال سوئز، کانال پاناما و تنگه مالاکا از جمله مهمترین نقاط گلوگاه دریایی هستند و به دلیل موقعیت استراتژیک خود که صادرکنندگان غربی را با واردکنندگان آسیایی از جمله چین، ژاپن و کره جنوبی متصل میکند، بالاترین ظرفیت تجارت غلات را تجربه میکنند.
در بحبوحه افزایش تنشها در خاورمیانه و همچنین افزایش رقابت استراتژیک بین ایالات متحده و چین بر سر دریای چین جنوبی و تایوان، پکن نگران است که عرضه مواد غذایی این کشور تحت تأثیر تحریمهای دریایی ایالات متحده قرار گیرد. برای رفع این نگرانیها، چین به طور فعال در زیرساختها سرمایهگذاری کرده است تا از فشار بر روی نقاط راهبردی و حساس موجود بکاهد. پکن با تنوع بخشیدن به مسیرهای عرضه خود مانند NLGC، میتواند اتکای خود به نقاط آسیبپذیر را کاهش دهد و زنجیره تأمین غذای امنتری را تضمین کند. یک نمونه قابل توجه از تلاشهای چین برای کاهش این نقاط گلوگاهی غذایی، گسترش واردات گندم از طریق مسیرهای زمینی است. در آوریل ۲۰۱۷ میلادی روسیه نخستین محموله گندم خود را از طریق مانژولی یک شهر کوچک در مغولستان داخلی به چین صادر کرد و تا ژوئن ۲۰۲۳، چین ۲۷۱.۶ تن گندم از روسیه از طریق این شهر وارد کرد. به گفته دولت مغولستان، پیشبینی میشود واردات سالانه غلات روسیه از طریق مانژولی به ۸ میلیون تن در سال برسد. واردات گسترده چین از خاور دور روسیه کانال جدیدی را برای همکاری کشاورزی چین و روسیه باز میکند. از دیدگاه پکن، روسیه نه تنها به عنوان یک صادرکننده کلیدی در بازار جهانی گندم ظاهر شده است، بلکه همچنین به عنوان صادرکنندهای با ظرفیت بسیار زیاد برای افزایش بیشتر در تولید و صادرات غلات به کمک دالان NLGC (نخستین پایانه تخصصی غلات ریلی جهان با کریدور زمینی) ایفا نقش میکند که در راستای همکاری تجاری و کشاورزی گستردهتر چین و روسیه، که در دهه گذشته گسترش یافته و شامل یادداشت تفاهم همکاری کشاورزی، پارکهای همکاری کشاورزی و به موازات ایجاد منطقه آزاد تجاری کشاورزی بین هیلونگجیانگ (چین) و آمور (روسیه) و اجاره زمینهای کشاورزی و جنگلهای روسیه به سرمایهگذاران چینی گسترش یافته است. همچنین دالان NLGC سودهای تجاری و اقتصادی قابل توجهی را برای روسیه ارائه میدهد. در مارس ۲۰۲۳، روسای جمهور شی و پوتین بیانیه مشترکی را برای تقویت مشارکت همه جانبه در حوزه کشاورزی و همکاری استراتژیک امنیت غذایی امضا کردند که نتیجه آن تصمیم پکن برای لغو ممنوعیت ۱۵ ساله واردات گوشت از روسیه در اواخر همان سال شد. گزارشهای رسانههای روسی همچنین حاکی از آن است که دو کشور در حال مذاکره برای باز کردن بازار چین به روی ذرت و برنج روسیه هستند. گسترش تولیدات کشاورزی و صادرات به چین بیشتر به روسیه اجازه میدهد تا از ظرفیت کشاورزی خود برای ایجاد ظرفیت سازیهای نوین، سرمایهگذاری کند و اقتصاد خود را تقویت نماید. این تحول با توجه به تحریمهای اعمال شده توسط تعدادی از کشورها پس از حمله مسکو به اوکراین در سال ۲۰۲۲ که صادرات روسیه را با مشکل مواجه کرد، حیاتی است. اگرچه تجارت محصولات کشاورزی مستقیماً تحت پوشش این تحریمها قرار نمیگیرد، اما تخمین زده میشود که ۱۰ کشور واردات از روسیه را به دلایل سیاسی یا مشکلات سیاسی متوقف کردهاند. برای روسیه، کریدور NLGC میتواند به صادرات محصولات کشاورزی این کشور کمک کند و رقابت را در بازار چین افزایش دهد و در عین حال از تجارت خارجی و توسعه اقتصادی داخلی کشور نیز حمایت کند. با توجه به این شرایط و جو ژئوپلیتیک فعلی، این مشارکت انگیزههای بیشتری را برای چین و روسیه فراهم میکند تا تجارت کشاورزی را به ویژه از طریق NLGC تقویت کنند. مرکز آگرواکسپورت روسیه تخمین میزند که عرضه محصولات کشاورزی روسیه به چین تا سال ۲۰۳۰ به ۱۰ میلیارد دلار در سال برسد. درحالحاضر، واردات محصولات کشاورزی روسیه از چین به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.
مراودات تجاری چین و روسیه چقدر است؟
در سال ۲۰۲۲، چین به بزرگترین واردکننده محصولات کشاورزی روسیه تبدیل شده که حجم آن به ۷ میلیارد دلار رسیده که نسبت به سال ۲۰۲۱ افزایش ۴۴ درصدی داشته است. حجم تحویل نیز نسبت به سال قبل ۳۶ درصد افزایش یافته است؛ علاوه بر این، در ۹ ماهه اول سال ۲۰۲۳، روسیه ۳.۵۲ میلیون تن غلات به چین صادر کرده است در حالی که این رقم در سال گذشته ۲.۲ میلیون تن بوده است. به گفته رسانههای روسی، بیش از ۲۰۰ هزار کشاورز چینی اسکان داده شدهاند و بیش از ۲۰۰ شرکت سرمایهگذاری کلان کشاورزی در خاور دور روسیه انجام دادهاند. پس NLGC میتواند حتی سرمایه گذاریهای چینی بیشتری را در منطقه کم جمعیت خاور دور روسیه، به ویژه در سیبری و اورال، افزایش دهد و تولید کشاورزی را تقویت کند. این منطقه فاقد زیرساختهای کافی است و جمعیت کمی دارد، اگرچه سرمایهگذاری چینی (و کریدور) میتواند این تصویر را تغییر دهد و همکاری کشاورزی چین و روسیه را بیشتر کند. امروز، دالان غلات زمینی از مدل «کشاورزی قراردادی» در اورال، سیبری و خاور دور استفاده میکند. مساحتی بالغ بر ۳۲ میلیون هکتار با ظرفیت تولید ۳۰ میلیون تن در سال تا سال ۲۰۲۵، ۶۰ میلیون تن تا سال ۲۰۳۰ و ۹۰ میلیون تن تا سال ۲۰۳۵ دارد که بیش از ۷۰ میلیون تن آن به کشورهای دوست عرضه خواهد شد. در این شرایط، انتظار میرود مجموع ظرفیت عرضه غلات روسیه به کشورهای دوست به ۱۲۰ میلیون تن در سال برسد.
افزایش ظرفیت تولید غلات تا سال ۲۰۳۵
ابزار کشاورزی قراردادی متکی بر توافقات بلندمدت با کشاورزان است که بر اساس آن فقط محصولات مورد نیاز بازار تولید میشود. قراردادها بر اساس نگرش درست علمی و دقیق نسبت به زمین و محیطزیست منعقد میشود. در مجموع ۵۰ درصد از پیش پرداخت هزینه عرضه سالانه انجام میشود و قیمتگذاری بر اساس فرمول منصفانه است. همچنین از طریق استفاده از فناوری اطلاعات و سیستمهای سنجش از راه دور و پلتفرم دیجیتال «دستیار کشاورزی»، پشتیبانی کامل کشاورزی را ارائه میکند؛ علاوه بر این، زیرساخت کریدور غلات زمینی شامل آسانسورهای هاب است که در امتداد خطوط راه آهن اصلی برای انباشت غلات و ذخایر یکنواخت در طول سال ساخته میشوند. پایانههای غلات مرزی و چندوجهی، هابهای لجستیکی کامل را برای بارگیری و عرضه غلات در یک جهت و همچنین تحویل کالاهای مختلف از چین در جهت مخالف ایجاد میکنند. این یک لجستیک« Grain + » منحصر به فرد از نظر اقتصادی ایجاد میکند، زیرا حملونقل ریلی ساعت خالی ندارد، قطارها در هر دو جهت بارگیری میشوند. تنها در مرز روسیه و چین دو تأسیسات بر اساس این مدل کار خواهند کرد: پایانه غلات زابایکالسک با ظرفیت حداکثر ۸ میلیون تن در سال و بیش از ۶ میلیون تن بار برگشتی در سال است. البته هابهای مشابه در مرز جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ترکمنستان و سایر مناطق برنامهریزی شده است. بهرهبرداری از مدل لجستیک« Grain +» مستلزم توسعه و ساخت روسی- چینی و ساخت نوع جدیدی از انبارهای نورد، ظروف غلات ویژه است. آنها پایه و اساس «ناوگان غلات زمینی» روسیه و چین را ایجاد کردند که قادر به حمل تا ۶۰۰ هزار تن در یک زمان است. این امر به دلیل نبود«حملونقل هوایی» در یک جهت، گردش کالاهای مؤثر در سراسر مرز و حملونقل در امتداد راه آهن ترانس سیبری را تقریباً دو برابر میکند. گام بعدی در توسعه برنامه کریدور غلات زمینی، امضای توافقنامه بین دولتی بین روسیه و چین برای نشان دادن حمایت قانونی دو کشور است. امروز، این کار در حال انجام است.
جهان بریکسی، تغییر موازنههای قدرت
علاوه بر بسیاری از قدرتهای مهم آسیایی و افریقایی، کشورهایی همچون بلاروس نیز به دنبال پیوستن به بریکس هستند و چنین چیزی به معنای تغییر موازنههای قدرت در نظام بینالملل است.
اعلام وصول درخواست رسمی ترکیه برای پیوستن به گروه بریکس (BRICS)، خبر مهمی بود که عملاً کشورهای غربی را با یک شوک جدید روبهرو کرد چرا که ترکیه عضو پیمان نظامی ناتو و نامزد پیوستن به اتحادیه اروپا است و میخواهد وارد گروه مهمی شود که دست کم سه قدرت بزرگ این گروه یعنی چین، روسیه و ایران، در جبهه مقابل منافع غرب قرار گرفتهاند. در نتیجه، درک این موضوع مهم است که چرا حتی یک عضو ناتو هم به دنبال عضویت در بریکس است؟ پاسخ به این سوال، پرده از واقعیتهای جدیدی بر میدارد که نظم نوین و تغییر موازنات قدرت در نظام بینالملل را به روشنی تشریح میکند.
قبلاً تنها برزیل، روسیه، هند، چین و افریقای جنوبی در این گروه عضو بودند اما حالا مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز به این جمع پیوستهاند و علاوه بر این، چندین کشور دیگر نیز در صف انتظار ایستادهاند. علاوه بر بسیاری از قدرتهای مهم آسیایی و افریقایی، کشورهایی همچون بلاروس نیز به دنبال پیوستن به بریکس هستند و با احتساب میزان جمعیت کشورهای عضو و همچنین با لحاظ نمودن ذخایر و ظرفیت اقتصادی آنها، میتوان برای توصیف این وضعیت، از تعبیر «جهانِ بریکسی» استفاده کرد؛ جهانی که در آن، امریکا و اروپا سردمدار نیستند و در برابر بزرگترین سازمان اقتصادی نظام بینالملل با محوریت آسیا و افریقا، قرار گرفتهاند.
جهان از حملات امریکا خسته است
سخنان ماریا زاخارووا سخنگوی وزارت خارجه روسیه درباره بریکس، اهمیت نمادین ویژهای دارد چرا که او در بیان دلایل تمایل کشورهای مختلف برای پیوستن به بریکس، از الفاظی استفاده کرده که ماهیت هالیوودی قدرت امریکا را به خوبی وصف میکند. زاخارووا گفته است: «جهان از حملات مداوم امریکا خسته است. کشورها تمایل دارند براساس اصول حقوق بینالملل به توسعه روابط ادامه دهند اما امریکا، مانند دیوانهای در یک فیلم هالیوودی، همه چیز را با تبر و اره برقی دنبال میکند و کشورها نیز به دنبال شکل جدیدی از تعامل هستند. به همین دلیل است که تاکنون بیش از ۳۰ کشور برای عضویت در بریکس، درخواست رسمی ارائه دادهاند».
بریکس دربرابر نهادهای مالی غرب
از دیرهنگام دو قدرت مهم آسیا یعنی چین و هندوستان عضو بریکس بودند اما با آمدن اعضای جدیدی همچون ایران، عربستان سعودی و امارات، وزنه کشورهای آسیایی سنگینتر شد. کشورهای آسیایی و افریقایی، بریکس را جایگزینی برای نهادهای جهانی میدانند که تحت سلطه قدرتهای سنتی غربی هستند و همواره به نابرابری شمال و جنوب دامن زدهاند. حالا اعضای جدید امیدوارند با عضویت در بریکس، از مزایایی همچون تأمین مالی توسعه و افزایش تجارت و سرمایهگذاری استفاده کنند.
هم اکنون، کشورهای عضو بریکس، صاحب بازارهای در حال رشد سریع در جهان هستند که فرصتهای بالقوهای را برای تجارت، سرمایهگذاری و رشد اقتصادی برای کشورهای عضو، فراهم میکنند. عضویت در این گروه، باعث میشود کشورها دید سیاسی و نفوذ بیشتری در صحنه جهانی، بهویژه در سازمانهای منطقهای و بینالمللی داشته باشند.
از دید تحلیلگران اقتصادی، بریکس جایگزینی برای نهادهای قدرتمند مالی غرب است. نهادهای مالی و سیاسی تحت سلطه غرب مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول (IMF) و جی هفت (G۷)، همواره از ابزارهای مالی به نحوی استفاده کردهاند که باعث افزایش نابرابری و فقر شده است. در دوران شیوع ویروس کرونا، این کشورهای غربی بودند که با استفاده از حربه مالی انحصار و احتکار، عملاً بازار واکسن را در اختیار گرفتند و کشورهای دیگر نیز به این فکر افتادند که وقت آن فرا رسیده زیر این میز بزنند و با تقویت گروههای غیرغربی، موازنه را تغییر دهند.
عضویت در بریکس به کشورها اجازه میدهد تا شرکای اقتصادی و سیاسی خود را متنوع کنند و وابستگی خود را به هر کشور یا بلوکی کاهش دهند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت مسلم منطقه، عربستان سعودی به عنوان یک تولیدکننده و فروشنده بزرگ نفت و امارات به عنوان یک عنصر فعال در تجارت منطقهای، عملاً به قدرت بریکس افزودند و حالا در صورت پیوستن ترکیه نیز، این گروه میتواند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد.
تمایل اندونزی برای پیوستن به بریکس
اندونزی به عنوان پرجمعیتترین کشور جهان اسلام، یکی از کشورهایی است که تمایل دارد به بریکس بپیوندد. در همین حال، دو قدرت آسیایی مهم دیگر یعنی تایلند و مالزی، برای حضور در بریکس اظهار تمایل کردهاند و با آمدن آنان بلوک آسیای جنوب شرقی، قدرت بیشتری خواهد گرفت و عملاً همکاری بین بریکس و اسه آن، شرایط را برای خلق فرصتهای جدید سرمایه گذاری، فراهم خواهد کرد.
در آن سوی جهان و در قاره افریقا، چند کشور دیگر در حال ورود به بریکس هستند و با آمدن آنان، قلمروی بریکس از حد ۲ عضو افریقای جنوبی و اتیوپی فراتر میرود و یک قدرت گازی مهم همچون الجزایر به صف بریکسیها میپیوندد و به دنبال آن، جمهوری دموکراتیک کنگو، کومور و گابن، درخواست خود را مطرح میکنند. در آسیای میانه، کشور مستعد و مهم قزاقستان در جست و جوی عضویت در بریکس است، جمهوری آذربایجان درخواست رسمی خود را اعلام کرده و دو کشور امریکایِ لاتین یعنی بولیوی و کوبا نیز میخواهند بریکسی شوند. گسترش عضویت در بریکس، پاسخی مستقیم به تشدید رقابت دوقطبی است که به طور قابلتوجهی عدم قطعیتهای ژئوپلتیکی جهانی را افزایش داده است.
در صورت پیوستن دو کشور امریکای لاتین دیگر یعنی ونزوئلا و ویتنام به بریکس، موازنههای جدیدی شکل میگیرد که عملاً اقتصاد بینالملل را تحت تأثیر قرار خواهد داد. همزمان با آنها، بلاروس نیز به عنوان کشوری که به طور آشکار در برابر رویکرد ناتو و غرب ایستاده، به تقویت بریکس کمک خواهد کرد. اما اینها فقط نمونههایی از ابراز تمایل عضویت کشورهای جدید است و مقامات کشورهای دیگری مانند بنگلادش، بحرین، نیجریه و سنگال نیز در حال پیمودن مسیر عضویت در بریکس هستند.