«دستاوردتراشی» دردسرساز شد
رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین میگوید: «تولید ایرانی یا سیاستگذاران کشور نبودهاند که با انجام اقداماتی وضعیت تراز تجاری را بهبود بخشیدند؛ این بازارهای جهانی بودند که شرایط بهتری را فراهم کردند.
رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین میگوید: «تولید ایرانی یا سیاستگذاران کشور نبودهاند که با انجام اقداماتی وضعیت تراز تجاری را بهبود بخشیدند؛ این بازارهای جهانی بودند که شرایط بهتری را فراهم کردند. در واقع بهدلیل شیوع کرونا، محصولات معدنی و نفتی که بخش عمده کالاهای صادراتی ایران را تشکیل میدهند، بهشدت گرانتر شد. این امر موجب شد اقتصاد ایران شانسی بهدست بیاورد تا در همان مقطع ارزآوری بیشتری داشته باشد.» مجیدرضا حریری، عضو اتاق بازرگانی تصریح میکند: «یک اتفاق بد و از نظر من بسیار خطرناک دارد میافتد. آن اتفاق منفی و ترسناک این است که وقتی ما به نسبت نرخ کالاهای صادراتی خود با کالاهای وارداتی در ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته نگاه میکنیم، همواره این نسبت یکسوم بوده و هر سال با اندکی نوسان در همین حدود است؛ یعنی مثلا یک تن کالای صادراتی ایران ۴۰۰ دلار فروخته میشد، در حالی که نرخ یک تن محصول وارداتی۱۲۰۰ دلار بوده است.» آنچه در ادامه میخوانید متن کامل گفتوگوی صمت با این فعال و کارشناس حوزه تجارت است.
منفی شدن تراز تجاری این روزها به بحثهای زیادی دامن زده است. شما چه ارزیابی از شرایط دارید؟
واقعیت این است که نگاه من با اغلب نظراتی که این روزها مطرح شدهاند، متفاوت است. وقتی به آمار تراز تجاری کشور در سالهای گذشته (منظورم چند دهه اخیر است) نگاه کنیم متوجه میشویم در همه سالها تراز تجاری، بدون احتساب درآمدهای حاصل از فروش نفت، منفی بوده است.بهزبان سادهتر من فکر نمیکنم تراز فعلی تجاری که گفته میشود حدود ۱۴ میلیارد دلار منفی است، اتفاقی عجیب یا شکستی مهم باشد، زیرا وضعیت نسبت به گذشته تفاوت معناداری ندارد. به همین دلیل درک نمیکنم چرا عدهای از دوستان و صاحبنظران درباره این مسئله دچار نگرانی شدهاند.
بههرحال تراز منفی تجاری نسبت به سال گذشته تشدید شده است. این جای نگرانی ندارد؟
بهنظر من این نیز جای نگرانی ندارد و حتی معتقدم ابراز نگرانیهای این روزها هم از چیز دیگری نشأت میگیرد. بهباور من مشکل اصلی این است که در یکی دو سال گذشته سازمان توسعه تجارت که متولی امور مرتبط است، با خوشحالی اعلام میکرد وضعیت تراز تجاری کشور بهبود پیدا کرده است. این ذوقزدگی از اتفاقی که پایدار نبود، موجب شده امسال که وضعیت بازارهای جهانی به شرایط نرمال برگشته، مجبور به پاسخگویی شوند.
منظورتان این است که بهبود وضعیت تراز تجاری در دو سه سال گذشته، یک موفقیت محسوب نمیشود؟
خیر؛ موفقیت نیست، زیرا تولید ایرانی یا سیاستگذاران کشور نبودهاند که با انجام اقداماتی وضعیت تراز تجاری را بهبود بخشیدند؛ این بازارهای جهانی بودند که شرایط بهتری را فراهم کردند. در واقع بهدلیل شیوع کرونا، محصولات معدنی و نفتی که بخش عمده کالاهای صادراتی غیرنفتی ایران را تشکیل میدهند، بهشدت گرانتر شد. این امر موجب شد اقتصاد ایران شانسی بهدست بیاورد تا در همان مقطع ارزآوری بیشتری داشته باشد. در تکمیل این بحث باید به این مسئله هم اشاره کنیم که همزمان با ایجاد فرصت صادرات بیشتر برای ایران بهواسطه شیوع کرونا، واردات هم به کشور کمتر شد. پس یک اتفاق که خارج از اراده تولیدکنندگان و سیاستگذاران ایرانی بود، زمینه یک افزایش درآمد مقطعی و یکباره را فراهم کرد، اما مسئولان مربوطه این را بهعنوان یک دستاورد در بوق و کرنا کردند و اکنون که شرایط دوباره به وضعیت عادی برگشته باید پاسخ دهند. در واقع چیزی که دستاورد نبود را بهعنوان دستاورد برجسته کردند و حالا باید بابت چیزی که شکست نیست، پاسخگوی مردم و آگاهان امر باشند.
چرا در آن زمان این بحثها کمتر مطرح بود؟
این را باید شما که اصحاب رسانه هستید پاسخ دهید (با خنده). من در همان زمان هم بارها در دیدار با مسئولان مربوطه از آنها خواستم که روی این مسئله اینقدر مانور ندهند. من نیز خوشحال میشوم که وضعیت تجاری و متعاقب آن شرایط اقتصادی کشور بهبود یابد، اما زمانی میتوانیم چنین چیزی را طرح کنیم که از نظر وزنی با جهشی در صادرات غیرنفتی مواجه شویم. اینکه ارزش صادرات ایران در حالی که وزن آن تغییری نکرده، افزایش پیدا میکند، بیانگر تورم در بازارهای جهانی است؛ نه چیز دیگر. باید توجه داشته باشیم که صادرات ایران مبتنی بر کالاهای ساختهشده صنعتی که ارزش افزوده و ارزآوری بسیاری دارد، نیست و بالغ بر ۸۲ درصد صادرات غیرنفتی ایران مرتبط با مواد اولیه حوزه نفت و معادن است که فرآوری نمیشوند و همان خامفروشی یا شکلی از آن محسوب میشود. تغییر در نرخ جهانی مواد خام ناشی از بحرانها و در واقع تابعی از مشکلات ایجادشده در اقتصاد جهانی است. پس هر تغییری در درآمد که ناشی از نوسانات نرخ جهانی باشد، یک دستاورد نیست. به این ترتیب دوستان سازمان توسعه تجارت امروز جوابگوی شرایطی هستند که سال گذشته خودشان با مانور بر چنین تحولی زمینه آن را فراهم کردند و حالا دارند هزینه آن مانورها را میپردازند.
یعنی جای نگرانی نیست؟
خیر؛ باوجود همه اینها که گفتم، جزئیات منتشر شده از وضعیت تجارت خارجی ایران، یک نکته نگرانکننده هم دارد.
منظورتان چیست؟
یک اتفاق بد و از نظر من بسیار خطرناک دارد میافتد. آن اتفاق منفی و ترسناک این است که وقتی ما به نسبت نرخ کالاهای صادراتی خود با کالاهای وارداتی در ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته نگاه میکنیم، همواره این نسبت یکسوم بوده و هر سال با اندکی نوسان در همین حدود است؛ یعنی مثلا یک تن کالای صادراتی ایران ۴۰۰ دلار فروخته میشد، در حالی که نرخ یک تن محصول وارداتی۱۲۰۰ دلار بوده است.اگر به آمارهای تجاری کشورمان برای سالهای پیدرپی مراجعه کنیم، چنین نسبتی (یکسوم) بهطور مشخص ثبت شده و در سالهای مختلف هم در همین سطح باقی مانده، اما امسال این نسبت به چهارونیم کاهش یافته است؛ بهزبان سادهتر واردات کشور اکنون ۴.۵ برابر صادرات هزینه دارد. این موضوع بهنوعی نشان میدهد ما کالاهای خامتر فروختیم و کالاهای گرانتر و وابسته به تکنولوژی وارد کردیم.
این تغییر نسبت ناشی از چیست؟
دلیل بههم ریختن این نسبت این است که ما برای بخش صادرات محدودیتهای زیادی قائل شدهایم؛ یعنی با سیاست تثبیتی که بانک مرکزی در بخش پولی اعمال کرده، ما با مشکلاتی در تحویل ارز موردنیاز تجارت خارجی مواجه بودهایم. در این زمینه دولت هم غفلتهای زیادی داشته است. حالا اینجا میتوانیم تا حدودی متوجه شویم که ما در زمینه صادرات کماظهاری و در زمینه واردات هم بیشاظهاری داشتهایم. این در حالی است که میدانیم یکی از اصلیترین موانع تحریمها در مقابل اقتصاد کشور ما، محدودیتهای گسترده در زمینه داراییها و درآمدهای ارزی بوده است. به این اعتبار باید گفت از مقامات و مسئولان مربوطه انتظار میرود به این مسئله توجه کافی داشته باشند و تلاشهای لازم را بهنحوی به کار ببندند که منابع ارزی کشورمان در این شرایط پر از محدودیت، هدر نرود.
برخی اعتقاد دارند مراوده تجاری ایران و چین یک مراوده باخت-باخت برای ایران است که باعث شده سهم ایران از بازار چین ناچیز باشد. در این باره بهعنوان رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین چه نظری دارید؟
بهنظر من این حرف مبنای واقعی و علمی ندارد. اگر به آمارهایی که نهادهای رسمی منتشر میکنند، بنگریم متوجه میشویم ۳۰ درصد صادرات غیرنفتی کشور ما به مقصد جمهوری خلق چین بوده است. این تنها صادرات مستقیم و بیواسطه را شامل میشود.
این در حالی است که بهدلیل موانع تحریمی بخش مهمی از صادرات ایران بهطور مستقیم به مقصد نهایی نمیرسد. بر همین اساس اگر میزان صادرات ایران به چین از مسیر مستقیم و بیواسطه و مسیر غیرمستقیم یعنی بهواسطه امارات متحده عربی را محاسبه کنیم، درمییابیم حدود ۴۰ درصد کل صادرات غیرنفتی ایران به مقصد کشور چین است.در نقطه مقابل باید گفت در زمینه واردات چینیها دومین اقتصادی هستند که به کشور ما صادرات دارند و رتبه اول را امارات متحده عربی دارد. پس چین در حالی که دومین صادرکننده به ایران است، مهمترین و اصلیترین بازاری است که صادرات غیرنفتی ایران را در خود جای میدهد. به همین دلیل من اصلا متوجه این نمیشوم که برخی از منتقدان از رابطه اقتصادی ایران با چین چه انتظاری دارند و فکر میکنند چه شرایطی باید وجود داشته باشد. چیزی که از آمار میفهمیم این است که رابطه تجاری ایران و چین برای کشور ما، قطعا رابطه باخت-باخت نیست و مواهب بسیاری از این محل نصیب اقتصاد کشورمان شده است.
چشمانداز تجاری ایران را چگونه میبینید؟
مشکل اصلی بازرگانی ایران این است که ۵۰ تا ۵۵ درصد کل صادرات غیرنفتی ایران مرتبط با بخش نفت و محصول بکارگیری کمترین میزان فناوری است که از نظر من تفاوت چندانی با صادرات نفت خام ندارد. ۲۶ درصد کل صادرات غیرنفتی هم مرتبط با مواد اولیه معدنی است. یعنی در نهایت سنگآهن را به شمش تبدیل و سپس صادر میکنیم. این شمش هم محصول فعالیت خلاقانه و با بهرهوری بالاتر نیست و اگر بخواهیم صادق باشیم باید تصریح کنیم بهنحوی صادرات یارانه انرژی است.این یک وضعیت قابلافتخار نیست، زیرا همانطور که گفتم بیش از ۸۰ درصد صادرات غیرنفتی ایران مرتبط با مواد خام و اولیه است و ما تصمیمگیر میزان درآمدهای حاصل از این بخش نیستیم. بهباور من تا زمانی که به این مسئله یک پاسخ شایسته و ساختاری داده نشود، بهنحوی که ما بتوانیم صادراتی مبتنی بر نیروی کار خلاق، تکنولوژی و سایر مزیتهای بومی خود داشته باشیم، در زمینه سیاستگذاریها نمیتوانیم صحبت از بهبود شرایط کنیم. به این ترتیب من چشمانداز چندان متفاوتی را برای بخش بازرگانی اقتصادمان در سال آینده و سالهای دیگر -تا زمانی که این معادله تغییر نکند- مشاهده نمیکنم.