آموزش و پرورش ؛ قلب تپنده آیندهی ایران
آموزش و پرورش در ایران امروز با چالشهای بنیادینی روبهروست که اگر بهصورت ریشهای اصلاح نشود، آیندهی نسلهای بعدی را با خطر جدی مواجه خواهد کرد.
آموزش و پرورش، ریشهی اصلی پیشرفت و توسعهی هر کشوری است. آیندهی علمی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی استقلال کشور، در گرو کارآمدی و سلامت این نهاد است. با این حال، آموزش و پرورش در ایران امروز با چالشهای بنیادینی روبهروست که اگر بهصورت ریشهای اصلاح نشود، آیندهی نسلهای بعدی را با خطر جدی مواجه خواهد کرد.
یکی از مهمترین این چالشها، چندگانگی و نابرابری در نظام آموزشی کشور است. وجود مدارس دولتی، غیردولتی، غیرانتفاعی، تیزهوشان، نمونهدولتی، پیامنور، آزاد و… عملاً عدالت آموزشی را از بین برده است. در حالی که در یک کشور توسعهیافته، باید نظام آموزشی واحد، جامع و برای همه اقشار جامعه یکسان باشد. آموزش نباید به طبقات مالی و اجتماعی وابسته باشد. فرزند مدیر یا کارگر، سرمایهدار یا کارمند، باید در یک سیستم آموزشی برابر رشد کند. دولت باید تمام هزینههای آموزش عمومی را تأمین کند تا هیچ کودکی به دلیل فقر، از آموزش باکیفیت محروم نماند.
از سوی دیگر، جامعهی ما در سالهای اخیر گرفتار مدرکگرایی و مدرکمحوری شده است. مدرک تحصیلی، به جای آنکه نماد علم و تخصص باشد، به ابزاری برای ارتقا یا پرستیژ اجتماعی تبدیل شده است. بسیاری از افراد مدارک دانشگاهی بالا دارند، اما از نظر علمی و مهارتی در سطح پایینتری قرار دارند. این وضعیت نهتنها به هدررفت منابع کشور منجر شده، بلکه ارزش واقعی علم و دانش را نیز از بین برده است. برای رفع این معضل، باید نظام آموزشی و دانشگاهی بر کیفیت یادگیری و مهارتمحوری متمرکز شود، نه صرفاً صدور مدرک.
اما شاید مهمترین نقد، به وضعیت معلمان و نظام جذب نیروی انسانی در آموزش و پرورش بازگردد. آموزش و پرورش باید به جای جذب نیروهای متوسط یا کمانگیزه، بهترین و نخبهترین افراد کشور را برای شغل معلمی انتخاب کند؛ کسانی که رتبههای برتر کنکور، استعدادهای درخشان و اندیشمندان واقعی هستند. اگر پزشک و مهندس با رتبههای برتر انتخاب میشوند، چرا معلم، که قرار است نسل آینده را بسازد، از میان برترینها انتخاب نشود؟
از سوی دیگر، معلمی باید پردرآمدترین و پرافتخارترین شغل کشور باشد. معلم نباید دغدغهی مالی داشته باشد. کشوری که آیندهاش را بر دوش معلمان میگذارد، باید آنان را با عزت، احترام و رفاه حمایت کند. حقوق معلمان باید نهتنها برابر، بلکه دو تا سه برابر میانگین حقوق کشوری باشد. این هزینه نیست، بلکه سرمایهگذاری برای آیندهی ملت است.
در نهایت، اگر بخواهیم آموزش و پرورش ایران از بحران خارج شود، باید بر سه اصل تکیه کنیم:
۱. وحدت و عدالت آموزشی برای همه اقشار جامعه
۲. خروج از مدرکمحوری و حرکت به سوی آموزش واقعی و مهارتمحور
۳. استخدام نخبگان و حمایت مالی و معنوی ویژه از معلمان
تا زمانی که این اصول محقق نشود، هر توسعهای در کشور ناپایدار خواهد بود. آیندهی ایران، در دستان معلمان است؛ پس بیایید برای آنان، آیندهای در شأن آیندهسازان این سرزمین بسازیم
نویسنده: محمود فرهادینسب
مدیر عامل گروه فنی و مهندسی ماهکو