یک فرصت طلایی برای تحقیق و توسعه در صنعت خودرو
امیرحسن کاکایی

عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
چگونه مذاکرات با امریکا را به یک فرصت طلایی برای صنعت خودرو کشور تبدیل کنیم. در نوشتار قبلی توضیح دادم که مذاکرات با امریکا یک تیغ دو لبه است که همزمان با فرصتهای طلایی که میتواند برای کل کشور بهدنبال داشته باشد، خطرات زیادی برای صنایع ما و بهویژه صنعت خودرو دارد. علت اصلی را هم در سیاستگذاریهای غلط دانستم. در این متن میخواهم فرض کنم که سیاستگذاران ما کاملا آگاهانه، عاقلانه و براساس منافع ملی در کوتاهمدت و بلندمدت تصمیم میگیرند و نه بر مبنای ضعف، وادادگی و منافع جناح یا قوم و قبیلهای. البته این فرض بزرگی است که با توجه به شرایط و شواهد موجود، کمی محال به نظر میرسد. اما اگر من جای مسئولان بودم، از این فرصت حداکثر بهرهبرداری را با توجه به تجربیات گذشته و نگاه به آینده میبردم.
نخستین موضوع این است که به قول یکی از اساتید اقتصادی که نامش را فراموش کردم، ما باید روی پروژههای مشخص و بزرگ و اقتصادی تمرکز کنیم و در این نوع مذاکرات، تمامیتخواهی را کنار بگذاریم و معامله کنیم. یکی از مهمترین معاملات در این مذاکرات، رفع تحریم صنعت خودرو در چارچوب پروژههایی مشخص است. تا صنعت رفع تحریم نشود، عملا هیچ انتقال فناوری و سرمایهگذاری مشخص و ارزشمندی در صنعت خودرو رخ نخواهد داد. اینکه مذاکرات محلی شود برای ورود کالای امریکایی و فروش نفت بیشتر ما به دنیا، یکی از خطرناکترین معاملاتی است که امکانپذیر است. موضوع بعدی که باید در نظر بگیریم، شرایط سرمایهگذاری است.
بهترین حالت این است که مانند شرایطی که وزارت صمت در جریان برجام برای سرمایهگذاری در صنعت خودرو گذاشت، پیش برویم: سرمایهگذاری مشخص و ملموس (و نه فقط بر مبنای نقشه و لیسانس) در صنعت و ورود ماشینآلات، داخلیسازی در شروع تولید انبوه با حداقل ۳۰ درصد و رسیدن به ۷۰ درصد طی سه سال بعد، صادرات ۲۰ درصدی همان خودرو همزمان باعرضه به بازار جهانی؛ و درنهایت بسترسازی برای همکاری مشترک قطعهسازان زیرمجموعه آنها با قطعهسازان ایرانی. البته این نوع شرطگذاری برای زمانی بود که ما حرفی برای گفتن داشتیم و تا این حد اقتصادمان شکننده نشده بود.
الان بعید است که با توجه به ریسکهای موجود در روابط سیاسی، کسی حاضر به سرمایهگذاری واقعی عمیق بلندمدت در ایران باشد. به همین دلیل، من گزینههای دیگر را مطرح میکنم. اگر امریکاییها تحریم صنعت خودرو را بردارند و به ما اجازه دهند با چینیها مذاکرات مستقیم کنیم هم میتواند خیلی مفید باشد و باعث جهش در فناوری و محصول شود. اما اصولا امریکاییها میخواهند با ما مذاکره کنند تا جلوی پیشروی چین را به سمت غرب بگیرند. میرویم سر گزینه بعدی.
اگر امریکاییها ما را بهعنوان هاب منطقه انتخاب کنند و عملیات مونتاژ خودروهای منتخب را برای صادرات به منطقه در ایران انجام دهند (با حداقل داخلیسازی حتی در حد ۱۴ درصد). شاید این حرکت باعث انتقال فناوری در سطح عالی به همراه نداشته باشد. اما صنعت خودرو و بازار ما را با سطح بالاتری محصولات و روشهای تولید آشنا خواهد کرد. ما حتی اگر فقط برای تولید بدنه خودروهای مربوطه (که همان حداقل سطح مونتاژکاری است) سرمایهگذاری با فناوریهای امریکایی را مشاهده کنیم، هم به فناوریهای خوبی (نرم و سخت) دسترسی پیدا میکنیم و هم درآمد ارزی خوبی برای کشور حاصل خواهد شد و هم بازار به محصولات بهتری دسترسی پیدا خواهد کرد. گزینه بعدی میتواند سرمایهگذاری در قطعهسازی باشد. ما همچنان میتوانیم برای امریکا و اصولا خودروسازیهای دنیا، در برخی قطعات، مزیتهای رقابتی خوبی داشته باشیم. مثلا قطعات ریختهگری و تراشکاری دقیق. یعنی ما بتوانیم هاب منطقهای تولید برخی قطعات در تیراژ جهانی شویم و به کل جهان صادر کنیم. این هم یک حرکت بزرگ دیگر است.
البته خیلی دلم میخواهد گزینههای دیگری در سطوح بالا فناوری پیشنهاد کنم. اما خداوکیلی حتی اگر همین امروز حکومت شاه هم برگردد، امریکاییها امکان ندارد که با آن گزینههای هایتک موافقت کنند. آنها با تجربهای که طی این چهلوپنج سال بهدست آوردهاند، امکان ندارد بگذارد ایرانیهای باهوش به فناوریهای پیشرفته دسترسی پیدا کند. تازه باید از این بترسیم که همین دستاوردهای اندک دانشبنیان را هم نابود کند. البته شاید بتوانیم در برخی موارد که حیاتی نیست، مجوزهایی را بگیریم که آنها هم ارزشمند هستند؛ فناوریهای نرم خدماتی.
در این زمینه هم که بسیار ارزشآفرین است، اگر برخی از سکوهای ما مجوز حضور در سطح بینالمللی بگیرند یا حتی مشارکتهای بینالمللی انجام شود، هم درآمدهای خوبی برای کشور به ارمغان میآید، هم فناوریهای توسعهیافته در کشور در این زمینهها رشد مییابند و هم جوانان مرتبط امیدوار میشوند و روی توسعه خود کار میکنند ( که این مهمترین دستاورد است) و هم با کار در کلاس جهانی بهطور عملی آشنا میشویم. یک نکته مغفول در بحثهای خودرویی این است که همه متمرکز روی خودرو سواری هستند. درحالیکه ما در خودروهای تجاری هم حرفهای خوبی برای گفتن داریم و میتوانیم بهشدت فناوری را جذب کرده و خدمات ارزشمندی ارائه کنیم.
بهعنوان مثال، ارائه خدمات تعمیر خودروهای سنگین بینالمللی و هواپیما و کشتی جزء کارهایی است که میتوانیم در منطقه حرف اول را بزنیم (به یک عبارت کشتی و هواپیما هم خودرو بهشمار میروند). در بحث سرمایهگذاری روی خودروهای برقی و از آن مهمتر زیرساختهای شارژ و بحث پک کردن باتری، چیزهایی هستند که ما در آنها ظرفیتهای بالایی داریم، اما به شرطی که مذاکرات خوب پیش برود و مذاکرهکنندگان ایرانی بهدنبال منافع کلان مملکت باشند.