-

سرمایه‌هایی که هر روز آب می‌روند

جریان مهاجرت بین‌المللی افراد متخصص از کشور در حال توسعه ما (مبدأ) به کشورهای توسعه‌یافته (مقصد) در دو دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. بیشتر اقتصاددانان معتقدند که فرار مغزها منجر به کاهش سرمایه انسانی نخبه شده و در نهایت باعث زیان به اقتصاد کشوردر حال توسعه ما می‌شود.

سرمایه‌هایی که هر روز آب می‌روند

روند مهاجرت بی‌بازگشت نخبگان یا به اصطلاح فرار مغزها از ایران از اواسط دهه ۷۰ روند رو به رشدی دارد و بخش قابل توجهی از آن مربوط به دانشجویان است. متاسفانه تاکنون برنامه دقیقی برای ماندگاری و جلوگیری از خروج نخبگان ازکشور و جذب سرمایه انسانی و ایجاد انگیزه برای بازگشت نخبگان به کار گرفته نشده است.

در بین ۹۸ کشوری که نخبگان خود را با مهاجرت از دست می‌دهند، ایران در رتبه دوم در بین این کشورها با آمار قابل توجه و البته تاسف‌باری قرار دارد؛ اتفاقی تلخ با پیامدهایی مملو از خسارت در حوزه‌های علمی، اجتماعی، اقتصادی و مالی برای کشور.

بر اساس آمارهایی که وزارت علوم منتشر کرده است، سالانه ۱۵۰ هزار نفر از کشور مهاجرت می‌کنند که از این تعداد ۱۰۵ هزار نفر تحصیلات دانشگاهی دارند و از کشور خارج می‌شوند. به‌عنوان مثال حدود ۹۰۰ استاد دانشگاه در سال ۲۰۲۰ از ایران خارج شدند. که البته؛ وزارت علوم تحقیقات و فناوری نیز این موضوع را تایید کرده است.

متاسفانه کشور ما مقام دوم خروج نخبگان از کشور را در جهان دارد. مهاجران ایرانی در دنیا در سال ۲۰۲۰ میلادی، ۱.۸ میلیون نفر است که ۲.۳ درصد از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهد. در واقع جمعیت مهاجران ایرانی در مقایسه با ۳۰ سال گذشته، ۲.۲ برابر شده و از ۸۲۰ هزار نفر به ۱.۸ میلیون نفر رسیده است.

جامعه شناسان معتقدند که مهاجرت متخصصان و تحصیلکردگان به دو دسته عوامل دافعه در جامعه مبدأ و جاذبه در مقصد ارتباط دارد. صندوق بین‌المللی پول از جمله عوامل دافعه را بیکاری، سطح پایین درآمد استادان و نخبگان، تنگناهای معیشتی، نارسایی‌های اداری و کمبود امکانات تخصصی- علمی و پژوهشی می‌داند.

بر اساس تحقیقات دانشگاه استنفورد ریشه‌های مهاجرت دانشگاهیان متنوع است: «بحران فرار مغزها در ایران با چندین دهه جدایی از اقتصاد جهانی، سرمایه‌گذاری ناکافی، فساد ریشه‌دار اداری و شرایط اجتماعی مرتبط است.» همچنین ایجاد فضای غیرعلمی و واگذاری بخش قابل توجهی از پست‌های دانشگاهی که نیاز به تصدی نخبگان دارد به آقازاده‌ها و وابستگان از دیگر عوامل دافعه است.

آموزش هر فرد از دبستان تا دوره دکترا از ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان است و برای مردم ایران خرج بر می‌دارد. با احتساب خروج سالانه ۱۵۰ هزار نخبه مشخص می‌شود چه خسارت سنگینی به کشور وارد می‌شود. بر اساس برآورد صندوق بین‌المللی پول، ایران با خروج سالیانه ۱۵۰ هزار نفر، حدود ۱۵۰ میلیارد دلار. متضرر می‌شود.

در حقیقت کشورهای درحال توسعه‌ای چون ایران به کارگاه تربیت نخبگان جهت بهره‌وری در کشورهای توسعه یافته بدل شده است. طی آمار و اطلاعات موجود از میان رتبه‌های یک تا ۱۰ کنکور از 15 سال گذشته تاکنون، غالب این افراد مهاجرت کرده‌اند.

بهره‌وری اروپا و امریکا و مراکز علمی مثل ناسا از متخصصان ایرانی، بی‌شک حاصل ناتوانی مسئولان ارشد کشور در حوزه سیاست‌گذاری‌های علمی و اقتصادی است. مهاجرت به تنهایی نگران‌کننده نیست بلکه این کوچ دائم و بدون برگشت مهاجران است که تبعات سنگین مالی، اقتصادی و… برای کشور مبدأ به همراه دارد.

این کشورها از دو سو دچار زیان می‌شوند؛ هم سرمایه‌گذاری برای تربیت نیروی متخصص را از دست می‌دهند و هم از سودآوری بالقوه آنها در اقتصاد کشور محروم می‌شوند.

افراد متخصص و تحصیلکرده از کشور خارج می‌شوند و تخصص خود را به اقتصاد کشورهای دیگر منتقل می‌کنند. کشور مبدأ بعد از دست دادن نیروی متخصص خود، از سختی‌های اقتصادی فراوانی رنج خواهد برد، زیرا کسانی که باقی مانده اند، دانش و تخصص لازم را برای ایجاد تغییر و بهبود شرایط جامعه ندارند.

خروج نخبه‌ها درحقیقت (خروج ژن‌ها) تلقی می‌شود. یعنی مهاجرت نخبگان تنها به این خروج از کشورمان ختم نمی‌شود. نخبگان به عنوان ژن‌های برتر در خارج از کشور تشکیل زندگی داده و در همان جا زاد و ولد می‌کنند و به نام آن کشور با ژن ایرانی نخبه پرورش می‌دهند؛ نسلی با عنوان نخبه اروپایی!

مهدیس قربانی، جامعه‌شناس در حوزه جوانان درباره علل مهاجرت نخبگان از ایران می‌گوید: «در جامعه‌ای که میان جمعیت، منابع و امکانات تعادل برقرار نباشد و افراد جامعه درآمد و امکانات خود را شایسته و منطبق با تحصیلات، تلاش و موقعیت خود ندانند، به فکر ترک جامعه می‌افتند.

به عبارتی عدم تعادل میان امکانات و منابع انسانی موجب می‌شود شاهد سرریز نیروی متخصص انسانی به کشورهایی باشیم که حاضرند برای یک سرمایه انسانی حاضر و آماده، امکانات خوبی فراهم کنند.»

تصمیمات برای کاهش مهاجرت مغزها در کشور با روی کار آمدن هر دولت و سلایق سیاسی آن مختلف و فاقد انسجام و با ماهیت اثربخشی عمیق بوده اما در مجموع از جمله این مصوبات:

- تشویق نخبگان به تجاری‌سازی یافته‌های پژوهشی‌شان در پارک‌های فناوری و شرکت‌های دانش‌بنیان.

– اهدای وام‌های ازدواج و مسکن به‌وسیله دفتر امور نخبگان.

– تغییر تعاریف و واژگان برای کاستن از بار و تاثیر منفی آمار خروج مغزها.

– ترساندن خانواده‌ها از محیط خارج از کشور با فعالیت‌های تبلیغی.

– ایجاد موانع اقتصادی یا عدم‌توجه به مشکلات اقتصادی دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در خارج برای مجبور کردن آنها به بازگشت به کشور یا ممانعت در خروج دانشجویان جدید.

– مشوق‌های فرهنگی در قالب قدردانی از نخبگان در مناسبت‌های مختلف. بخشی از این تصمیمات بوده که البته نافذ و اثر بخش نبوده و نتوانسته جلوی سیر صعودی مهاجرت نخبگان را بگیرد.

وقتی نخبه‌ای در زمینه سلول‌های بنیادی فعال است و باوجود تأهل فقط دومیلیون تومان از موسسه‌اش در ایران حقوق می‌گیرد و از موسسه‌ای تحقیقاتی در آلمان ضمن دادن اقامت و تامین مسکن و خودرو و حقوق مکفی دریافت می‌کند، آیا دلیلی دارد که با انگیزه در کشورش بماند؟

باید بنیاد ملی نخبگان و مجلس شورای اسلامی با تمهیدات مناسب نخبگان را به ماندگاری درکشور قانع کنند. توجه به تقویت شأن و حرمت نخبگان، تامین امکانات پژوهشی، تسهیل در استخدام مرتبط با تخصص، اعطای امتیازاتی چون مسکن و حقوق مکفی از آن جمله است. باید تسهیل در کسب و کارها و روان‌سازی مقررات مربوطه و ایجاد زمینه‌های فرهنگی در کشور مهیا و عشق به وطن در افراد تقویت شود.

 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین