آژیر قرمز برای بحران محیط زیست به صدا درآمد
خطر حذف لوت از یونسکو همه را شوکه کرد
پدیده «گردشگری انبوه» مدتهاست بسیاری از مقاصد پرمسافر قاره اروپا را دچار تنش کرده است. اگرچه گردشگری اقتصاد این مناطق را متحول کرده اما پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مسافران انبوه، زندگی ساکنان این مناطق را دچار تنش کرده و موجی از اعتراض را به راه انداخته است. این واکنشها به شکل ضعیفتری در برخی از مناطق پرمسافر ایران در نوروز و هر تعطیلی بلند و کوتاه دیگر بروز داده شده است. «برنامه اقدام فوری گردشگری ایران» که در پاسخ به این تنشها و چالشها در کمیته ملی طبیعتگردی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی تدوین شده و محورها و اقداماتی را برای مقابله با این وضعیت مشخص کرده است، میتواند گامی برای جلوگیری از وقوع بحرانی جدیتر با تمرکز بر بهبود شاخصهای پایداری در گردشگری باشد.
سفرهای چارچوب گریز
سهم «گردشگری انبوه و ناپایدار» یا بهتر است از آن به عنوان «سفرهای چارچوب گریز» نام ببریم، در کشور دقیقا قابل سنجش نیست اما در واقع با ارزیابی سفرهای سازماندهیشده و نظاممند در صنعت گردشگری کشور و با نیمنگاهی به برخی از آمارها از جمله نسبت اقامت در هتلها و فضاهای رسمی گردشگری به آمار کل سفرها این ادعا از سوی کارشناسان مطرح شده که حداقل ۹۰ درصد جریان سفر در کشور خارج از چارچوبهای استاندارد حداقلی و بدون توجه به اصول برنامهریزی در صنعت گردشگری انجام میشود.
در واقع این حجم عظیم جابهجایی که در مقاطعی به فراخور طول دوره تعطیلات، اندازه بزرگی را رقم میزند خود عامل ایجاد ناپایداری و بستری برای آسیبهای جدی به منابع گردشگری کشور شده است. تقریبا تمامی مقاصد گردشگری در ایران بیش از ظرفیتهای اجتماعی ـ فرهنگی، زیست محیطی و حد پذیرفته شده، پذیرش داشته و دارند. مثال این مورد، فشارهای ناشی از سفرهای میلیونی و چندین برابر ظرفیت تحمل گردشگران داخلی به کرانه شمال کشور و حجم گسترده سفر به «تنگه واشی» و بسیاری از نقاط دیگر است.
برنامه اقدام فوری گردشگری ایران
محمد جهانشاهی، دبیر کمیته ملی طبیعتگردی و گردشگری سبز که با نگاهی به این بحران و در پاسخ به این دغدغه، «برنامه اقدام فوری گردشگری ایران» را تدوین کرده، معتقد است: وضع موجود، تبعات جدی را در پی داشته و افول تابآوری این محیطها، نشان جدی از وضع موجود است که در آینده با توجه به روندهای حاکم، چالشهای جدی را در تامین منابع یا تولید محصولات رقابتپذیر در گردشگری کشور خواهیم داشت. نهاده اصلی الگوی توسعه پایدار گردشگری، برنامهریزی، مدیریت، دانش و کاربرد آن است. این الگو نیازمند آگاهیها و آمادگیهای پایهای است که عمده وزن آن را سرمایه انسانی کارا تشکیل میدهد. این آگاهی از مسیرهای مختلف و به صورت سلبی و ایجابی رقم میخورد که ظرفیتهای معاونت گردشگری در بخشهای مختلف میتواند به خوبی و با سرعت مناسب، روندهای موجود در برنامهریزی و اجرا را تغییر دهد.
تئوری «گردشگری انبوه و پایدار» و بهرهگیری از ظرفیتهای قانونی، دانش کارشناسی و بهبود گرایش ادراک عمومی نسبت به این مسئله، مبنای شکلگیری این ایده و محورهای این برنامه است. جهانشاهی این توضیح را در گفتوگو با ایسنا اضافه میکند که منظور از «گردشگری انبوه پایدار»، تداوم «گردشگری انبوه و رها شده» نیست، بلکه در این نگرش تلاش میشود شاخصهای پایداری در روند غالب و حاکم بر گردشگری کشور که «انبوه و ناپایدار» است از درون و با بهرهگیری از ظرفیتهای موجود، رفتهرفته تقویت شود. «گردشگری انبوه ناپایدار» حاصل توسعه گردشگری در مقاصد و مناطقی است که فاقد رفتارهای سیستماتیک در ایجاد فرآیندهای نظارت و کنترل هستند. براساس مدلهای مدیریتی و برنامهریزی، کارشناسان معتقدند که امکان سوق گردشگری انبوه ناپایدار به سمت گردشگری انبوه پایدار وجود دارد و در مراحل بعد با توجه به شکلگیری فرآیندها میتوان جریانهایی براساس الگوهای پایدارتر، متناسب با بوم و نظامهای بومی کشور طراحی کرد. اکنون باید با جدیت به دنبال تغییر وضعیت به سمت پیامدهای مطلوب و قریبالوقوع برای بیشتر مقاصد کشور باشیم.
ارزیابیهای میدانی در بیش از ۳۰۰ مقصد گردشگری کشور از جمله روستاها، سواحل، جزایر و مناطق طبیعی بیابانی، جنگلی، درهای و... سادگی مظاهر این ناپایداریها را نشان میدهد. جزیره ۴۲ کیلومتری هرمز که جمعیتی حدود ۶ هزار نفر دارد در فصول سفر روزانه تا ۴برابر این جمعیت را به صورت پیوسته تجربه میکند. درحالی که هیچ تناسبی بین عرضه و تقاضا وجود ندارد و اهرم کنترلی و نظارتی بر این ترددها نمیبینیم و در ۱۰ سال گذشته به شدت این شرایط عامل تغییرات جدی بر شاخصهای زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعی این جزیره زیبا شده و از پراکنش پسماند در سطح جزیره گرفته تا افزایش آمار طلاق و همچنین کاهش جمعیت حیات وحش جزیره و بسیاری ریسکها و پیامدها که قابل ارزیابی و سنجش است.
خطر حذف لوت از یونسکو
بیابان لوت که نخستین اثر طبیعی ایران در فهرست میراث طبیعی جهانی یونسکو است سالانه بیش از ۲۰۰ هزار گردشگر دارد که مقصد اصلی آنها دقیقا در عرصه آن واقع شده که خطر خروج آن را از فهرست جهانی در پی دارد. بیش از ۶هزار و ۵۰۰ کیلومتر خط ساحلی کشور حتی یک ساحل استاندارد جهت دسترسی ایمن از جنبههای مختلف و برای گروههای مختلف ندارد و سالانه بیش از ۱۵ میلیون نفر به این مقاصد سفر میکنند، بدون اینکه ملاحظات جامعه میزبان، شاخصهای اکولوژیکی، اجتماعی و فرهنگی در این مقاصد جایی طرح موضوع شده باشد.
اثرات این جمعیت متراکم و فشارهای ناشی از دورههای پیک و نیز افزایش گاه به گاه دورههای پیک و تعدد آن، عملا کلیه مکانیزمهای معمول در این محیطها را فاقد کارایی کرده و زندگی روزمره جامعه میزبان را دچار اشکال میکند.
امروز شاهدیم که تولید روزانه بالای ۵ هزار تن زباله و یک میلیون لیتر شیرابه در استانی مانند مازندران که در مدیریت پسماند معمول و روزانه خود دچار چالش استف چه وضعیتی را رقم میزند. اکنون عمده مسیلها و رودخانههای شمال کشور دچار آلودگیهای میکروبی و شیمیایی هستند. این شرایط زنگ خطری است که لزوم افزایش آگاهی عمومی و ترویج رفتارهای مسئولانه را جدیت میبخشد تا رفته رفته گردشگری سبز بیشتری در کشور داشته باشیم و به ویژه در مقاطعی که مردم ما تبدیل به گردشگری داخلی میشوند.
سخن پایانی
در ۲۰ سال گذشته، تغییر شغل گردشگری و سفرهای انبوه، بافت کالبدی و فرهنگی بیش از ۳۰۰ روستا را به شدت دگرگون کرده است. تغییر کاربری اراضی، زمینخواری، از بین رفتن ساختارهای معماری و الگوهای رفتاری، کاهش شاخصهای زیست پایدار را شدت بخشیده است. جزیره هرمز، کویر لوت و نوار ساحلی شمال کشور از جمله مناطقی هستند که وضعیت آنها مرز نگرانی را رد کرده و به اقدامی فوری نیاز است.