-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->کامیار فکور در گفت‌وگوی صمت با یک کارشناس آب بررسی شد

مهاجرت اقلیمی، زاییده مدیریت نکردن منابع آب

حمیدرضا رمضانی، کارشناس آب در گفت‌وگو با صمت می‌گوید: در ایران استان‌ها هر کدام مشکلات خاص خودشان را دارند،اما وقتی به یک‌باره استانی مانند گیلان که پرآب‌ترین استان ایران است، با حجم انبوه مهاجرت از استان‌های خشک و کویری و به‌ویژه استان اصفهان مواجه می‌شود، استان مقصد تاب‌آوری این میزان جمعیت را نخواهد داشت.

مهاجرت اقلیمی، زاییده مدیریت نکردن منابع آب

امکانات استان گیلان به تناسب نرخ جمعیت خود استان تعریف و تهیه شده و اینجا است که کمبود امکانات برای این حجم و سیل جمعیت می ‌ تواند موجب نارضایتی و تنش میان ساکنان و مهاجران شود. در چنین مواقعی، مسائلی از قبیل بزه اجتماعی، امنیت اجتماعی، اشتغال، امنیت پایدار غذایی، زمین ‌ خواری، کوه ‌ خواری، فساد، رانت ‌ خواری و درگیری ‌ ها به اوج خود می ‌ رسد.مشروح این گفت ‌ وگو را در ادامه می ‌ خوانید.

شرایط میزان بارش در ایران به چه صورت است؟

کشور ایران در زمره کشورهای به ‌ نسبت کم ‌ بارش دنیا است. البته نه به این معنا که همه ۳۱ استان ایران به ‌ تمامی کم ‌ بارش باشند، بلکه استان ‌ هایی مانند گیلان سالانه با بارش بیش از ۱۰۰۰ میلیمتر رکورددار بارش در ایران است و در رتبه دوم استان مازندران با ثبت بارش سالانه حدود ۷۵۰ میلیمتر و در رتبه ‌ های بعدی استان ‌ های کردستان و گلستان قرار دارند. تعدادی از استان ‌ ها هم با متوسط بارش در حد ۲۰۰ میلیمتر مواجه ‌ هستند و استان ‌ های مرکزی، شرقی و جنوب ‌ شرق ایران از قبیل اصفهان، یزد، کرمان، سمنان، خراسان ‌ جنوبی، خراسان ‌ رضوی، سیستان ‌ وبلوچستان، فارس، هرمزگان و بوشهر با تراز بارش سالانه بین ۹۰ تا ۱۳۰ میلیمتری مواجه ‌ هستند. کاملا گویا است که کشور ایران دارای فقر بارشی است. از طرف دیگر، در مناطق مرکزی ایران ما دارای منابع آب پایدار مانند رودها و رودخانه ‌ های پرآب نیستیم که همین قضیه به ‌ شدت بر نابرخوردار بودن استان ‌ های نام ‌ برده از جهت فقر آبی دامن زده است.

همه کارشناسان اذعان به این مهم داریم که باتوجه به شرایط، ایران به ‌ سمت حرکت به خشکی مطلق است. حتی سازمان ملل متحد هم این پیش ‌ بینی را داشته است که تا سال ۲۰۴۰ ایران در زمره ۲۰ کشور خشک دنیا جای بگیرد. از طرفی، سوءمدیریت ‌ ها و تغییر اقلیم دست به ‌ دست هم و ایران را در آستانه سقوط آبی قرار داده ‌ اند، در حدی که استان گیلان به ‌ عنوان پربارش ‌ ترین استان ایران که تراز بارش سالانه آن هر سال بیش از ۱۰۰۰ میلیمتر بود و رشت به شهر باران معروف است در سال آبی ۱۴۰۱ به ‌ طورکلی ۴۳۰ . ۴ میلیمتر بارش داشته است. البته ناگفته نماند برخورد قهرآمیز با طبیعت مثل تخریب جنگل ‌ ها، تولید کربن، استفاده از سوخت ‌ های فسیلی، گسترش بی ‌ رویه شهرسازی و... تاثیر بسزایی بر افت بارش ‌ ها گذاشته؛ به ‌ حدی که طی ۵۰ سال اخیر، بارش ‌ های استان ‌ های گیلان، مازندران و گلستان بیش از ۳۰ درصد افت کرده است.

آیا نمی توان با همین مقدار آب، چرخه زندگی را در این مناطق فعال کرد؟

به ‌ طورقطع چنین امکانی میسر است، همان ‌ طور که در صده ‌ ها و هزاره ‌ های قبل، نیاکان ما در مناطق خشک و نابرخوردار با اختراع بزرگ بشریت یعنی قنات یا همان کاریز توانستند پایه ‌ گذار بزرگ ‌ ترین تمدن ‌ های بشری باشند و در آن مناطق، از کشاورزی خوب و عالی بهره می ‌ بردند، اما اگر امروزه ما با ابربحران آبی مواجه شده ‌ ایم به مدیریت نکردن منابع آب در ایران برمی ‌ گردد. همین امر در بسیاری از استان ‌ ها؛ موازنه قدرت، امنیت، اشتغال، غذا و ثروت را بر هم زده و موجب شده است که خیلی از هموطنان ما از سر جبر مجبور به مهاجرت شوند که امروز از این پدیده به ‌ عنوان مهاجرت اقلیمی یاد می ‌ کنند.

در حال حاضر در چه استان هایی در ایران پدیده مهاجرت وجود دارد و چه ارتباطی میان مهاجرت و بحران آب این استان ها دیده می شود؟

از مجموع ۳۱ استان ایران حداقل در ۲۰ استان سیستان ‌ وبلوچستان، خراسان ‌ جنوبی، خراسان ‌ رضوی، خراسان ‌ شمالی، یزد، کرمان، اصفهان، فارس، سمنان، خوزستان، بوشهر، ایلام، کرمانشاه، لرستان، مرکزی، قزوین، قم، آذربایجان ‌ شرقی و آذربایجان ‌ غربی مهاجرت به دیگر استان ‌ ها زیاد شده است. دقیقا همین استان ‌ هایی که دارای مهاجرت گسترده هستند، دارای مشکل کم ‌ آبی جدی بوده ‌ اند. مضاف بر اینکه، این استان ‌ ها به ‌ شدت دارای فرونشست زمین هستند که می ‌ توان نتیجه گرفت، بی ‌ آبی یا کم ‌ آبی در این استان ‌ ها ریشه در دهه ‌ های قبل دارد و کم ‌ آبی موجب شده است، مردم به ‌ سمت برداشت آب از منابع زیرزمینی روی آورند. امروزه تمام این استان ‌ ها بلااستثنا دارای فرونشست ‌ های طولی و نقطه ‌ ای بسیاری هستند که در بیشتر مناطق و دشت ‌ های این استان ‌ ها، دیگر قابلیت ادامه زندگی وجود ندارد که می ‌ توان به فرونشست ‌ های وحشتناک زمین در استان اصفهان و در دشت ‌ های مهیار، نجف ‌ آباد، طاهرآبادکاشان، ورزنه، شاهین ‌ شهر، زواره و زاویه اشاره کرد. سکونت در این مناطق به ‌ خاطر فرونشست زمین با مشکلات جدی همراه شده است و به ‌ همین دلیل، افراد از صبر و تحمل و تاب ‌ آوری لازم برخوردار نیستند و مهاجرت می ‌ کنند. این نوع مهاجرت، بدترین و آسیب ‌ پذیرترین نوع مهاجرت در دنیا است.

چنین مهاجرت هایی چه تبعاتی به همراه دارد؟

در ایران استان ‌ ها، هر کدام مشکلات خاص خودشان را دارند،اما وقتی به یک ‌ باره استانی مانند گیلان که پرآب ‌ ترین استان ایران است، با حجم انبوه مهاجرت از استان ‌ های خشک و کویری و به ‌ ویژه استان اصفهان مواجه می ‌ شود، استان مقصد، تاب ‌ آوری این میزان جمعیت را نخواهد داشت. امکانات استان گیلان به ‌ تناسب نرخ جمعیت خود استان تعریف و تهیه شده و اینجا است که کمبود امکانات برای این حجم و سیل جمعیت می ‌ تواند موجب نارضایتی و تنش میان ساکنان و مهاجران شود. در چنین مواقعی، مسائلی از قبیل بزه اجتماعی، امنیت اجتماعی، اشتغال، امنیت پایدار غذایی، زمین ‌ خواری، کوه ‌ خواری، فساد، رانت ‌ خواری و درگیری ‌ ها به اوج خود می ‌ رسد و عرصه بر جامعه استان ‌ های میزبان تنگ می ‌ شود. در یک نمونه بسیار کوچک از تبعات مهاجرت اقلیمی، می ‌ توان به تغییر کاربری ۴ میلیون هکتاری اراضی کشاورزی و مراتع در ۲۰ سال اخیر یا سالانه به ورود ۳۰۰ هزار مهاجر اقلیمی از دیگر استان ‌ ها به استان تهران اشاره کرد.

در این راستا چه اقداماتی باید در دستور کار قرار بگیرد؟

مسئولان باید بحث کمبود آب و راه ‌ حل ‌ های موجودی که در جهان به ‌ خوبی تجربه شده است، مانند بازچرخانی آب ‌ های خاکستری را جدی بگیرند تا بتوانند کمبود منابع آبی را جبران و به ‌ سرعت در تمام شهرهای ایران اجرایی کنند، اما از آنجایی که همیشه مافیای آب در ایران حرف ‌ ها برای گفتن داشته و دارد، باز شاهد هستیم که در کشور به آنچه باید پرداخته می ‌ شد، یعنی بازچرخانی پرداخته نشد و آنچه ابدا نباید پرداخته می ‌ شد، یعنی انتقال آب بین ‌ حوضه ‌ ای پرداخته شد. به ‌ عنوان راهکار باید به روش ‌ های دیگری از جمله اصلاح الگوی کشت و الگوی مصرف، اعمال قانون آب مجازی و خاک ‌ ورزی اشاره کرد.

عدم برخورداری از سند آمایش سرزمین چقدر بر ایجاد مشکلات آبی در ایران تاثیر گذاشته است؟

عدم ‌ برخورداری از سند آمایش ‌ سرزمین و همچنین برخوردار نبودن از سند افق چشم ‌ انداز توسعه موجب بی ‌ ثباتی اجتماعی و اقتصادی در ایران شده است، به ‌ طوری که امروزه شاهد هستیم از ۳ دهه قبل به این طرف آب برترین صنایع دنیا مانند صنایع فولادی، کاشی و سرامیک، نیروگاهی، خودروسازی، صنعت کشاورزی ناهمتراز و... در خشک ‌ ترین و نابرخوردارترین استان ‌ های ایران به خدمت گرفته و به ‌ دلیل نیاز بیش از حد آبی این صنایع از یک ‌ سو و عدم ‌ برخورداری منابع آب پایدار در فلات ایران از سوی دیگر، این صنایع عظیم مجاب به برداشت آب از سفره ‌ های آب زیرزمینی شده ‌ اند. نتیجه کار این شده که از مجموع ۳۱ استان ایران، ۳۰ استان به ‌ دلیل برداشت بدون مطالعه و باری به هر جهت آب از آبخوان ‌ ها، دچار مرگ آبخوان شده ‌ اند. این رویه نتیجه عدم ‌ برنامه ‌ ریزی در ایران است. از طرفی، براساس بررسی ‌ های به ‌ عمل ‌ آمده، بیش از ۸۰ درصد همین مقدار روستاهای باقیمانده، دیگر روستا به معنی واقعی کلمه نیستند، بلکه به مدد برخی زمین ‌ خواری ‌ هایی که انجام گرفته، روستاهای گذشته، امروز تبدیل به شهرک ‌ هایی شده ‌ اند که برای خوش ‌ نشینی شهرنشینان طراحی شده و اگر این روند ادامه یابد، ایران را در سراشیبی بحران ‌ های زیست محیطی قرار خواهد داد.

تجربه برنامه ریزی برای جلوگیری از سیل مهاجرتی در دیگر کشورها چگونه بوده است؟

کشورهای نظیر ژاپن، سوئیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، کره ‌ جنوبی، سوئد، کانادا و... با ایجاد بسته ‌ های تشویقی به ‌ صورت واگذاری اراضی فقط برای کشاورزی، بیمه کشاورزی، وام بدون بهره بلندمدت، کشت گلخانه ‌ ای، در اختیار قرار دادن ماشین ‌ آلات کشاورزی، واگذاری کود و سموم و... مردم را ترغیب و تشویق به زندگی در روستاها می ‌ کنند. همچنین، مولدسازی روستایی در دستور کار دولتمردان این کشورها است، اما شوربختانه در ایران و در بعد از انقلاب، دولتمردان با ایجاد سیاست ‌ های غلط، عامدانه به ‌ سمت نابود کردن روستاها و به ‌ سمت نابودی کشاورزی روستایی و صنایع روستایی و صنایع ‌ دستی و هنرهای درآمدزای روستایی گام برداشتند و از طرفی، با ایجاد و احداث شهرهای جدید بی ‌ کیفیت و بدون زیرساخت در همه استان ‌ ها در عمل مردم را به ‌ سمت شهرنشینی سوق دادند و سنگ ‌ بنای نابودی روستا و کشاورزی را بنا نهادند. از طرفی، برخی فرمانداری ‌ ها با حمایت محض از شوراهای روستایی، اراضی روستایی را به اسم جوانان روستا، اما به کام شهرنشین ‌ ها بین شهرنشین ‌ ها تقسیم کردند و ایران را به ‌ نابودی کشاندند. همین سیاست ‌ های غلط موجب این شده که طی ۴ دهه اخیر در ایران بیش از ۱۳۰ میلیارد مترمکعب آب از سفره ‌ های آب زیرزمینی اضافه ‌ برداشت صورت بگیرد.

سخن پایانی

در مجموع، برخی نظرهای کارشناسی مبنی بر این است که عدم ‌ برخورداری از سند آمایش ‌ سرزمین و همچنین برخوردار نبودن از سند افق چشم ‌ انداز توسعه منجر به بحران ‌ های محیط ‌ ‎ زیستی از جمله بحران آب شده است. در نبود چنین اسناد بالادستی آب، برترین صنایع دنیا مانند صنایع فولادی، کاشی و سرامیک، نیروگاهی، خودروسازی، صنعت کشاورزی ناهمتراز و... در خشک ‌ ترین و نابرخوردارترین استان ‌ های ایران به خدمت گرفته شده ‌ اند و به ‌ دلیل نیاز بیش از حد آبی این صنایع از یک ‌ سو و عدم ‌ برخورداری منابع آب پایدار در فلات ایران از سوی دیگر، این صنایع عظیم مجاب به برداشت آب از سفره ‌ های آب زیرزمینی شدند. بحران آب خود به ‌ وجود آورنده پدیده مهاجرت اقلیمی در ایران شده است. به ‌ گفته یک کارشناس، برای فائق آمدن بر این بحران به ‌ عنوان نمونه باید بازچرخانی آب ‌ های خاکستری را جدی گرفت تا بتوان کمبود منابع آبی را جبران کرد، اما مافیای آب با قدرتی که دارد، یکی از بزرگ ‌ ترین موانع حل این مشکل است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*