هفتخوان آموزش و پرورش برای دانشبنیانها
بیشتر صاحبان شرکتهای دانشبنیان معتقدند ورود به فضای نظام آموزش و پرورش برای ایجاد تحول و نهادینه کردن نوآوری امری دشوار است و این در مدارس دولتی پررنگتر از مدارس غیرانتفاعی است. در واقع بکارگیری روشهای نوین آموزشی در مدارس دولتی برای مدیران حامل اتهاماتی چون کسب سود شخصی است.
رویکرد توجه به تولیدات دانشبنیانها یعنی تقویت نگاه مسئولان آموزشی کشور مبتنی بر ظرفیتهایی است که در دانشآموزان برای آینده وجود دارد، به این امید که بتوان نسل آینده را باهوشتر و آماده بهکارتر برای زندگی تربیت کرد. کارشناسان بر این باورند که در آینده، در بسیاری از کشورها، کالا بهتنهایی فروخته نخواهد شد؛ برای تولید ثروت، همراه کالا، نوآوری و خلاقیت، دانایی و دانش خریدوفروش خواهد شد. اگر این نگاه به دانشآموزان تعلیم داده شود، میتوانیم هستههای اول محوریت دانشبنیان را به دانشآموزان بیاموزیم.
نیاز به یک بازتعریف داریم
همواره آموزش جزو آن دسته از مولفههایی بوده که در کشور ما شاید بیش از هر مورد دیگری نیاز به بازآفرینی و تعریف دوباره دارد. نسلی که براساس روشهای آموزشی امروز در مدارس تربیت میشوند، تصمیمگیران و نقشآفرینان مهم آینده هستند، بنابراین این امر یعنی آموزش و شیوههای آموزشی میتواند تعیینکننده سعادت یا سیادت یک جامعه باشد. تاکنون کم درباره شیوههای نوین و پیشرفته آموزشی کشورهای توسعهیافته نشنیدهایم.
برای مثال اینکه ژاپنیها حفاظت از محیطزیست را از کودکی و در سنین ابتدایی به کودکانشان با شیوههای خلاقانه یاد میدهند یا فنلاندیها سرآمد آموزش و پرورش در جهان هستند، همگی تنها ذکر توانمندی آنها و ناتوانی ما در عرصه آموزش و پیگیری شیوههای نوین در مدارس بوده است.
از بیعدالتیهای مشهود امکاناتی که مدارس غیرانتفاعی نسبت به مدارس دولتی در این باب ارائه میدهند اگر بگذریم، در کل به یک گزاره واحد میرسیم. نظام آموزشی کشور نیازمند یک بازتعریف جدی است؛ بازتعریفی که باتوجه به تغییرات و زایشهای فرهنگی جامعه امروز جهانی توسط کارشناسان خبره نوشته شود.
ورود به آموزش و پرورش سخت است
فراخوانی برای توسعه روشهای نوین آموزشی در فضای آموزش و پرورش کشور از سوی معاونت علمیوفناوری ریاستجمهوری منتشر شد که در همین راستا ستاد فرهنگسازی اقتصاد دانشبنیان و توسعه صنایع نرم و خلاق، ستاد توسعه فناوریهای اقتصاد دیجیتال و هوشمندسازی و ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی از این طرح حمایت میکنند. در این طرح از افراد و تیمهای صاحب ایده تا شرکتهای بزرگ و فناور که در حوزههای فناورانه موردتمرکز به فعالیت بپردازند، حمایت خواهد شد.
همچنین ارائه تسهیلات به استارتآپهای حوزه آموزش از ویژگیهای آن است. سنجش یادگیری با رویکرد شناختی با استفاده از AI ، مشاوره آموزشی-مدیریت رفتار، تقویت تابآوری و غلبه بر اهمالکاری، شناسایی و هدایت تواناییهای فردی و ایجاد بسترهایی برای دورههای آموزشی کوتاهمدت برخی حوزههای متمرکز در این فراخوان است. کارشناسان و افراد باتجربه در امر تولید محتوای آموزشی در مسیر توسعه فناوری آموزشی معتقدند ردیابی نیازهای آموزشی مدارس و دانشآموزان از عهده شرکتهای دانشبنیان خارج است، چرا که طراحی و تولید بسترهای فناورانه برای آموزش آسانتر امری دشوار است. علیاکبر امیری، مدیرعامل یک شرکت دانشبنیان در زمینه یادگیری و آموزش برمبنای تولیدات فناورانه معتقد است، بهطور معمول جا انداختن شیوههای نوین آموزشی در نظام آموزش و پرورش کشور امری دشوار است و بهنوعی طی کردن هفتخوان رستم است.
وی بههمراه مجموعه دانشبنیان خود که زیرنظر دانشگاه شریف بهفعالیت میپردازند، ضمن تولید بیش از ۱۵ بسته کمک آموزشی رباتیک، برگزارکننده کلاسهای رباتیک در مدارس و مسابقات معتبر نیز هست. علاوه بر رباتیک در زمینه شیمی، هوافضا، زیستشناسی، نجوم، خلاقیت و طراحی سهبعدی هم با تولید بستههای کمکآموزشی، کلاسهای فوقبرنامه برای مدارس برگزار میکند.
امیری در گفتوگو با صمت گفت: در فضای آموزش و پرورش کشور سیستم واحدی در باب اجرایی کردن مصوبات وجود ندارد. در واقع وقتی طرحی تایید میشود، نباید بخش یا سازمان دیگری از زیرمجموعه این سازمان آن را رد کند و بهدلخواه بهاجرا در نیاورد. این ناهماهنگی در آموزش و پرورش همان پاشنه آشیلی است که منجر به ضعف در تکنولوژی آموزشی کشور شده است. چنین روالی از گذشته تاکنون در فضای آموزش و پرورش کشور وجود داشته است و به امروز اختصاص ندارد. تا زمانی که این چرخه حول مدار ناهماهنگی در اجرا قرار گرفته باشد، همچنان باید شاهد ضعف در تکنولوژی آموزشی کشور باشیم.
وی بااشاره به راه دشوار دانشبنیانها در راستای جریانسازی تولیداتشان در نظام آموزش و پرورش گفت: ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش امری دشوار است، چرا که ایجاد و جریانسازی شیوههای نوین آموزشی برمبنای فناوری در نظام آموزش و پرورش کشور برای شرکتهای دانشبنیان، روند پرفرازونشیبی دارد. باتوجه به تجربهای که از همکاری با مدیران مدارس در شهرستانها کسب شد، باید گفت دشواری کار در تهران نسبت به شهرستانها چندینبرابر است. بهعبارت روشنتر تا حدی گارد مدیران مدارس شهرستانها برای ایجاد شیوههای نوین آموزشی نسبت به مدیران مدارس در تهران بازتر است، اما بهراحتی نمیتوان در هر مدرسهای ورود پیدا کرد و به معرفی محصولات فناورانه پرداخت.
افترا به مدیران مدارس دولتی
امیری گفت: در این میان، مدارس غیردولتی تمایل بیشتری برای بهرهگیری از توان دانشبنیانها در امر آموزش دارند، چرا که آنها توجه بیشتری به سطح دانشی دارند که دانشآموزانشان کسب میکنند. بههمین دلیل مدارس غیردولتی انتخاب اول صاحبان شرکتها دانشبنیان در توسعه کسبوکارشان است. دلیل اینکه ایجاد تعامل با مدیران مدارس دولتی دشوار است، به تفکر حاکم در نظام آموزش و پرورش برمیگردد. بهعبارت دقیقتر، اتهاماتی از قبیل دریافت سود و نفع شخصی به مدیران مدارس دولتی هنگام ایجاد تغییر و تحول در روشهای قدیمی و ایجاد روشهای نوین زده میشود.
بههمین دلیل این مدیران در بیشتر مدارس دولتی تمایلی به ارتقای روشهای آموزشی ندارند، اما چون مدیران مدارس غیردولتی موظف به ارائه کارنامه خروجی از خود هستند، بههمین سبب تا حد زیادی از آموزشهای مبتنی بر فناوری استقبال میکنند. در واقع آنها برای اقناع والدین و مخاطبان خود باید امکاناتی را ارائه بدهند که برگزاری کلاسهای فوقبرنامه از جمله این خروجیها و مبتنی بر فناوری هم هست، اما در همین بخش هم در بیشتر موارد از روشهای همیشگی استفاده میکنند و کم پیش آمده که از تولیدات دانشبنیان استفاده شود.
وی بااشاره به همکاریهای بیننهادی برای توسعه فناوریهای نوین در مدارس گفت: شاید اگر نهادی چون معاونت علمیوفناوری ریاستجمهوری با آموزش و پرورش همکاریها و تفاهمنامههایی را بهامضا برساند، بتوان تا حدی این سختیها را رفع کرد. با برگزاری دورههای متفاوت میتوان بهطورآزمایشی روشها را سنجید و از میان آنها بهترین روش را انتخاب کرد. ناگفته نماند که آموزش و پرورش در کنار مدارس تلاش کرده است که با ایجاد پژوهشسراها به برگزاری دورهها بپردازد، اما نتوانسته دورههای خوبی را برگزار کند و چندان موفق نبوده است.
فرار مغزها رشتههای ما را پنبه میکند
امیری درباره فناوریهای مهمی که باید در مدارس بهکار برد، گفت: بهاعتقاد من توسعه روشهای آموزشی در حوزههایی همچون رباتیک و هوش مصنوعی میتواند در آینده کشور تاثیرگذار باشد و ما نیازمند بومیسازی این فناوریها هستیم، چرا که باوجود آموزش این دانشآموزان و کسب مقام در مسابقات خارج از کشور در نهایت بیشتر آنها مهاجرت میکنند. بهعبارت دیگر فرار مغزها نمیگذارد که حاصل آموزش سالهای گذشته مراکز آموزشی چون مدارس بهبار بنشیند. بههمین دلیل توصیه میشود این آموزشها بومی شود تا در آینده کشور به توان افراد خبره افزوده شود و نیروی کارآمد و تاثیرگذاری را وارد فضای صنعتی کشور کرد. بهاعتقاد من آموزش دانشآموزان و ایجاد توانمندی در صنایع بالادستی میتواند راهنمای خوبی برای شرکتهای دانشبنیان باشد تا بتوانند به نوآوری در آن حوزهها بپردازند. متاسفانه هنوز شناخت کافی در این زمینه نداریم و جای کار بسیار زیاد
است. وی افزود: آموزش در حوزههایی چون برنامهنویسی کار با داده هم میتواند در تربیت نسل آینده برای رفع نیازهای کشور از درجه اهمیت بالایی برخوردار باشد. بههمین دلیل لازم است شرکتهای فعال تولیدات خلاقانهای در این زمینه به فضای آموزشی کشور ارائه بدهند.
سخن پایانی
از موارد گفتهشده باید اینگونه نتیجه گرفت که در نظام آموزش و پرورش کشور خللی بهنام عملکرد جزیرهای در عمل نمیگذارد که روشهای نوین جای روشهای سنتی و آسیبزننده قدیمی را بگیرد؛ معضل ریشهایتر از آن است که انتظار داشته باشیم تولیدات شرکتهای دانشبنیان در بستری وسیع موجب اعتلای نظام آموزشی کشور شوند. افزون بر آن تفکر حاکم بر این نظام بهگونهای است که ایجاد نوآوری رویکرد شخصیسازی دارد و ایجاد روشهای نوین در مدارس کشور از سوی مدیران بهمعنای گذر از هفتخوان رستم است. برخی کارشناسان هم معتقدند اگر بتوانیم تجربیات شرکتهای دانشبنیان را توسط رسانهها در سطح جامعه منعکس کنیم، شاهد جهش خوبی خواهیم بود. برخی نخبگان با تقویت ظرفیت دانشبنیان در حال بازگشت به کشور هستند و این ارزشمند است که اشخاصی که به کشور بازگشتهاند، با ایدههای نوینی به کشور برمیگردند که این موضوع موجب ارتقای شرکتهای دانشبنیان میشود.