محمد آقازاده - گروه آیینه: روزنامه باید صدای مردم باشد، این شعار نیست که زمانهاش به سر آمده باشد. روزنامه برای مردم منتشر میشود و باید حرف آنها را هم بزند، بهترین ستایش از دولت همین صدای مردم بودن است، چراکه هیچ دولتی بدون آنکه بداند شهروندان چه میخواهند، نخواهد توانست کارآمد عمل کند و برنامهها و اهداف طراحیشده را تحقق بخشد، مگر آنکه این اهداف هیچ ربطی به مصلحت مردم نداشته باشد.
این حرف روزنامهنگاری است که سالهاست دوران بازنشستگی خود را میگذراند و به همین دلیل ترجیح میدهد نامش در این گزارش چاپ نشود، وقتی این شرط را میگذارد، حرفهایش را اینگونه ادامه میدهد و ما میشنویم: مردم در زندگی روزمره پیامدهای مثبت و منفی اقتصاد را با همه گوشت و پوست خود احساس میکنند، افزایش تازنده نرخ تورم، آنها را با مشکل جدی روبهرو میسازد و بهقولمعروف سفره معیشتشان را خالیتر میکند.
از سوی دیگر برانگیختن تورم آسانتر از کنترل و کاهش آن است. معنای ساده تورم آن است که شما قدرت خریدتان را از دست میدهید و باید کالاهایی را لاجرم از سبد خریدتان حذف کنید و این یعنی رفاه کمتر یا فقر بیشتر. روزنامهنگار باید با کمک کارشناسان در گام اول دلایل این افزایش را بیابد و بعد با تصمیمسازان و تصمیمگیران وارد گفتوگوی انتقادی شود. این گفتوگو میتواند هم به مردم این انگیزه را بدهد که برای حل مشکلات صبور باشند و هم با صرفهجویی منابع لازم را برای افزایش تولید فراهم کنند.
او سکوت میکند و بعد ادامه میدهد: دولت باید در معرض نظارت عمومی باشد، بدون این نظارت همان اتفاقی میافتد که در سالهای اخیر شاهدش هستیم، یعنی با صدها میلیاردها دلار درآمد نفتی با تورم بالای ۴۰ درصدی روبهرو میشویم و قیمت دلار ۳۰ برابر میشود. نظارت رسانهها باعث اعتماد متقابل دولت و مردم میشود و این اتحاد کلید طلایی حل همه بحرانهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است و باید با کمک آن همه درهای بسته را بازکنیم.
میپرسد میتوانم چندکلمهای هم بهعنوان شهروند حرف بزنم و نه از موضع روزنامهنگار؟ به این همکار و پیشکسوت میگوییم هر چه میخواهد بگوید، لحن صدایش تغییر میکند و با تلخی میگوید: من بازنشستهام و مستمری بازنشستگی نمیتواند جوابگوی ۳۰ درصد هزینههای زندگی باشد، وقتی شما پا به سن میگذارید بیمارهای بیشتری به سراغتان میآید و با این بیمهها باید بخش زیادی از هزینههای درمان را خودتان بپردازید یا با بیماریتان کنار بیایید و در هر دو صورت شما با یک فاجعه روبهرو هستید، فاجعهای که اگر بهموقع کنترل نشود روزی به مرزهای حل ناپذیر خواهد رسید. از این منظر وظیفه رسانهها مهم و سرنوشتساز است و تحقق این وظیفه نیاز به خبرنگاران شجاع، منتقد و خوشقلم دارد. با همه محدودیتها من نسبت به نسل جوان و روزنامه شما خوشبین هستم. البته این خوشبینی باید با تجربه محک بخورد و من امیدوارم شما در این آزمون سربلند بیرون بیایید.
بعد از این مصاحبه به خیابان سری میزنیم تا در همهجا از مردم بپرسیم چه انتظاری از یک روزنامه دارند که قرار است موضوع کارش صنعت، تجارت و معدن باشد. نزدیک میدان منیریه به سراغ خانم پا به سن گذاشته میرویم که به درختی تکیه زده و بهسختی راه میرود. جلو میرویم تا با او حرف بزنیم. بعد میفهمیم معلم بازنشسته است و سالهاست به قول خودش با بیماریاش میسازد و میسوزد.
- سلام خانم
- سلام آقا. مرسی از لطفتان، نیازی به کمک دارم ولی منتظرم دخترم بیاید، او کمکم میکند، جانشان را برای من گذاشتهاند، اصلا نگران خودم نیستم، دلم به حال بچههایم میسوزد که بهجای آنکه به فکر خودشان باشند، تمام وقتشان را میگذارند که از من نگهداری کنند، گاهی بهخاطر آنها آرزوی مرگ میکنم.
- خدا نکند خانم، انشاء الله سالها سایه شما بر سرشان باشد، من خواهش دیگری داشتم. ما میخواهیم یک روزنامه در مورد اقتصاد منتشر کنیم، خواستم نظرتان را بپرسم
- پیش خوب کسی آمدهاید
- چطور
- من سالها معلم بودم، همین پارسال حالم بد شد بچههایم مرا به بیمارستان بردند، خانم دکتر بالای سرم آمد. مرا که دید تعجب کرد. پرسید شما خانم سحرخیز نیستید، با همان حال خرابم گفتم چرا، خم شد و دستم را بوسید. من و بچهها تعجب کردیم، تعجب مرا که دید گفت، من شاگرد شما بودم، کمیکه آدرس داد شناختمش. خلاصه خیلی به من احترام گذاشت، کلی افتخار کردم. خیلی از زیردست من مهندس، دکتر و... درآمده است. البته تاجر و کاسب هم در میان آنها وجود دارد. هیچچیز مثل بیکاری جوانها مرا دقمرگ نمیکند،
- برگردیم به روزنامه...
- برگشتیم. روزنامه باید از تولید حمایت کند. چه در بخش معدن، چه در بخش صنعت و چه در بخش تجارت. وقتی این بخشها رونق بگیرند، جوانها کار پیدا میکنند. تن به ازدواج میدهند و درنهایت مردم راضی و خوشحال میشوند، نه اینکه صبح تا شب هر جا میرویم مردم مینالند، چرا باید جوانان تحصیلکرده بیکار باشند، چرا...
دخترش از راه میرسد و او را با خود میبرد، ما هم بهناچار از ادامه مصاحبه صرفنظر میکنیم کمی دورتر با جوانی صحبت میکنیم که کارش فروشندگی است. جلویش میایستیم تا تن به مصاحبه بدهیم.
- سلام
- فرمایش
- ما روزنامهنگاریم، در مورد خواستتان از یک روزنامه میخواستیم بپرسیم.
در این روزگار که هیچکس تره برای هم خرد نمیکند. آدم از خودش حق ندارد توقع داشته باشد چه برسد از روزنامهنگارانی که انگار در باغ طلا زندگی میکنند و خبر از مشکلات مردم ندارند.
- خوب چرا اینقدر بدبینی، روزنامهنگاران هم مثل مردم هستند، حقوقشان از بقیه مردم کمتر نباشد بیشتر نیست، البته با کلی دردسر بیشتر.
- بیخیال آقا، تو این مملکت از آفتاب نزده کار میکنی تا آخر شب و هشتشون گروی نهشان است، نمیتوانند ۲ متر قبر برای خودشون بخرند چه برسد اجاره ۳۵ متر سوییت.
- خوب ما باید چه بکنیم دوست من.
- اسم من یحیی است داداش، چهکار باید بکنید، حرف مردم را بزنید، جنسهای بنجل چینی دمار تولید را درآورده، خوب شما بروید بنویسید، آنقدر بنویسید تا کارگر ایرانی بتواند کار خودش را بکند و مجبور نشود بیکار بماند. بیکاری یعنی دزدی، یعنی اعتیاد، یعنی هزار کوفت و زهرمار دیگر.
- خوب
- خوب ندارد، الان باید بروم کلی حرفهای ارباب غرغرو را بشنوم، چکاش که برمیگردد کاری ندارد جز روزگار ما را سیاه کردن.
در خیابان ونک از مرد جاافتادهای که خود را جهان معرفی میکند در مورد انتظارش از روزنامهمان میپرسیم، بدون درنگ جواب میدهد: شما در قدم اول مردم را با اصطلاحات اقتصادی آشنا کنید، مثلا مردم بدانند تورم نقطهبهنقطه چیست، در این کشور چند نفر میدانند فرق تولید خالص و ناخالص ملی چیست، مفاهیمی مثل کارآفرینی، بهرهوری، مدیریت منابع انسانی و... چه نقشی در توسعه اقتصادی دارند. فکر کنم بس باشد.
- نه، بیشتر توضیح دهید
- توضیح بیشتری نیاز نیست، همین یک کار را بکنید کلی گرفتاری مردم حل میشود.
رسانه چشم بینای اقتصاد است
پرویز کاظمی اولین وزیری که از دولت نهم جدا شد گفتن اینکه نشریه تخصصی نیاز مبرم حوزه اقتصاد است، گفت: کشور ما در منطقهای قرار گرفته است که بهنوعی قلب اقتصاد جهان به شمار میرود و دقیقا به همین دلیل است که «اقتصاد» باید تحت هر شرایطی در بحثهای روزمره جای ثابتی داشته باشد. پرویز کاظمی در گفتوگوی کوتاه تلفنی با خبرنگار روزنامه گسترش صنعت همچنین ادامه داد: امکان قابلتوجهی که ذخایر نفتی و گازی و معدنی به ما داده است، فرصت خوبی در اختیار ما میگذارد که بتوانیم با استفاده از نیروی انسانی بالقوه، داشتههایمان را بهخوبی مدیریت کنیم. بر همین اساس تأکید میشود که حضور و فعالیت یک رسانه تخصصی، باعث خواهد شد تا تصمیمگیران با علم بر اینکه نظارت دقیقی بر امور وجود دارد، حتما تلاششان را به کار خواهند گرفت تا برنامههای تعیینشده را با کمترین خطای ممکن به مرحله اجرا شدن برسانند. کاظمی همچنین ادامه داد: البته رسانههای اقتصادی برای اینکه بتوانند تاثیرگذاری مثبتی در امور داشته باشند، در وهله اول باید به این فکر باشند که هم در بستن تیم خود از افراد صاحبنظر و کاردان استفاده کنند و هم اینکه برای انجام گفتوگو یا نظرخواهی به سراغ چهرههایی بروند که در عمل ثابت کردهاند، در اقتصاد و مباحث اقتصادی حرفهایی برای گفتن دارند. چرا که رسانه چشم بینای اقتصاد است و برای اینکه به تحلیل صحیح و منطبق بر واقعیت تبدیل شود، لازم است که توجه ویژهای به کاردانان و اهالی امتحان پس داده در بحث اقتصاد داشته باشند.